🔻رمان سپر_سرخ/ قسمت اول
◽از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم میکرد تا بیخبر از خاطرهای که بنا بود حالم را پریشان کند، خستگی یک شب طولانی را خمیازه بکشم.
مثل هر روز به نیت شفای همۀ بیمارانی که دیشب تا صبح مراقبشان بودم، سوره حمدی خواندم و سبک و سرحال از جا بلند شدم.
▪روپوش سفید پرستاریام را در کمد مرتب کردم، مانتوی بلند یشمی رنگم را پوشیدم و روسریام را محکم پیچیدم که کسی به در اتاق زد.
ساعت ۷ صبح بود، آرزو کردم در این ساعتِ تعویض شیفت، بیمار جدیدی نیاورده باشند و بتوانم زودتر به خانه بروم که در چهارچوب درِ اتاق، قد بلندش پیدا شد.
◽برای شیفت صبح آمده بود و خیال میکرد هر چه پیراهن و شلوارش تنگتر باشد، جذابتر میشود و خبر نداشت فقط حالم را بیشتر به هم میزند که با لبخندی کریه، کرشمه کرد: «صبح بخیر آمال!»
نمیدانست وقتی با آن خط باریک ریش و سبیل، صدایش را نازک میکند و اسم کوچکم را صدا میزند چه احساس بدی پیدا میکنم که به اجبارِ رابطه همکاری، تنها پاسخ سلامش را دادم و او دوباره زبان ریخت: «شیفت دیشب چطور بود؟»
▪نمیخواستم مستقیم نگاهش کنم که اگر میکردم همین خشم چشمانم برای بستن دهانش کافی بود و میدانستم زیبایی صورتم زبانش را درازتر میکند که نگاهم را به زمین فرو بردم و یک جمله گفتم: «گزارش مریضا رو نوشتم.»
دیگر منتظر پاسخش نماندم، کیفم را از کمد بیرون کشیدم و از کنارش رد شدم که دوباره با صدای زشتش گوشم را گزید: «چرا انقدر عصبی هستی آمال؟»
◽روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم و باید زبانش را کوتاه میکردم که صدایم را بلند کردم: «کی به تو اجازه داده اسم منو ببری؟»
با لبهای پهن و چشمان ریز و سیاهش نیشخندی نشانم داد و خویشتنداری دخترانهام را به تمسخر گرفت: «همین کارا رو میکنی که هیچکس نمیاد سمتت! داعش هم انقدر سخت نمیگرفت که تو میگیری!»
◾عصبانیت طوری در استخوانهایم دوید که سرانگشتانم برای زدن کشیدهای به دهانش راست شد و با همان دستم، دسته کیفم را چنگ زدم تا خشمم خالی شود.
این جوانک تازه از آمریکا برگشته کجا داعش را دیده بود و چه میدانست چه بر سر اعصاب و روان ما آمده است؟ آنچه من دیده و کشیده بودم برای کشتن هر دختری کافی بود و بهخدا به این سادگیها قابل گفتن نبود که در حماقتش رهایش کردم و از اتاق بیرون رفتم.
◽میشنیدم همچنان به ریشخندم گرفته و دیگر نمیفهمیدم چه میگوید که حالا فقط چشمان کشیده و نگاه نگران آن جوان ایرانی را میدیدم.
او به گمانش با آوردن نام داعش به تمسخرم گرفته و با همین یک جمله کاری با دلم کرده بود که دوباره خمار خیال او، خانه خاطراتم زیر و رو شده بود.
◾از بیمارستان خارج شدم و از آنهمه شور و نشاط این صبح بهاری تنها صحنه آن شب شیدایی پیش چشمانم مانده بود که قدمهایم را روی زمین میکشیدم و دوباره حسرت حضورش را میخوردم.
از اولین و آخرین دیدارمان سه سال گذشته بود و هنوز جای خالیاش روی شیشه احساسم ناخن میکشید که موبایلم زنگ خورد.
◽گاهی اوقات تنها رؤیا مرهم درد دوری میشود که کودکانه آرزو کردم او پشت خط باشد و تیر خیالبافیام به سنگ خورد که صدای نورالهدی در گوشم نشست.
مثل همیشه با آرامش و مهربانی صحبت میکرد و حالا هیجانی زیر صدایش پیدا بود که بیمقدمه پرسید: «آمال میای بریم ایران؟»
◾کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم و حس کردم سر به سرم میگذارد که بیحوصله پاسخ دادم: «تازه شیفتم تموم شده، خستهام!»
بیریاتر از آنی بود که دلگیر حرفم شود، دوباره به شیرینی خندید و شوخی کرد: «خب منم همین الان از شیفت برگشتم خونه! ببینم مگه همیشه دوست نداشتی محبت اون پسره رو جبران کنی؟ اگه میخوای کاری کنی الان وقتشه!»
◽نگاهم به نقطهای نامعلوم در انتهای خیابان خیره ماند و باور نمیکردم درست در همان لحظاتی که پریشان او شده بودم، نامش را از زبان نورالهدی بشنوم که به لکنت افتادم: «چطور؟»
طوری دست و پای دلم را گم کرده بودم که نورالهدی هم حس کرد و سر به سرم گذاشت: «یعنی اگه اون باشه، میای؟»
◾حس میکردم دلم را به بازی گرفته و اینهمه تکرار خاطراتش حالم را به هم ریخته بود که کلافه شدم: «من چی کار به اون دارم!»
رنجشم را از لحنم حس کرد، عطر خنده از صدایش پرید و ساده صحبت کرد: «ابومهدی داره نیروهای حشدالشعبی رو برای کمک به سیل خوزستان میبره ایران.»
◽ذهنم هنوز درگیر نگاه مهربان آن جوان بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد: «گروههای امدادی حشدالشعبی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟»
◾ از همان شبی که مقابل چشمانم رفت، دلم پیش غیرتش جا مانده و با این دلی که دیگر دست من نبود، کجا میتوانستم بروم؟...
✍فاطمه ولی نژاد
ادامه_دارد
Part01_خار و میخک(1).mp3
11.52M
📚کتاب صوتی " خار و میخک "
📎 نوشته شهید یحیی سنوار
📌 قسمت اول
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
بیمه درمان، عمر، حادثه و مسئولیت بار زائرین عمره در سال 1403
شرکت سهامی بیمه البرز به عنوان شرکت بیمه گر طرف قرارداد سازمان انتخاب و قرارداد گروهی پوشش بیمه درمان، عمر، حادثه و مسئولیت بار زائرین عمره در سال 1403 بین سازمان و شرکت مذکور منعقد و اجرائی گردیده است.
از آن جائی که آشنایی و اطلاع دقیق زائرین و عوامل اجرائی و ستادی از پوشش های قرارداد و حقوق ناشی از این قرارداد سهم به سزائی در تسریع پرداخت خسارت های وارده به آنان و کاهش مشکلات احتمالی دارد، تعهدات شرکت بیمه البرز در قرارداد فیمابین جهت بهره برداری و دستور اطلاع رسانی به ذینفعان قرارداد و کارگزاران به شرح ذیل اعلام می گردد :
موضوع قرارداد :
پوشش بیمه ای درمان، فوت به هر علت (عمر زمانی)، حادثه (فوت یا نقص عضو و از کار افتادگی دائم کلی یا جزئی ناشی از حادثه) و مسئولیت بار کلیه بیمه شدگان مشمول شرایط مندرج در متن این قرارداد.
مدت قرارداد :
مدت اعتبار این قرارداد از تاریخ 25/01/1403 لغایت 30/12/1403 می باشد.
بیمه شدگان :
بیمه شدگان عبارتند از کلیه زائران ایرانی، عوامل اجرائی و ستادی بدون در نظر گرفتن سقف سنی که از طریق بیمه گذار به کشور عربستان اعزام می گردند.
حق بیمه :
حق بیمه هر یک از بیمه شدگان جهت پوشش های بیمه ای مندرج در متن قرارداد با احتساب عوارض و مالیات بر ارزش افزوده پوشش های حادثه و مسئولیت بار مبلغ 000/360/1 ریال می باشد.
مدت زمان و محدوده پوشش بیمه ای :
رفت و برگشت کلیه بیمه شدگان به کشور عربستان بصورت هوائی از ایستگاه های پروازی اعلام شده از سوی بیمه گذار انجام می شود، لیکن بیمه شدگان می بایست فاصله بین شهر محل اعزام یا اقامت خود تا فرودگاه را بصورت زمینی طی نمایند.
الف) شروع پوشش : پوشش بیمه ای هر یک از بیمه شدگان از 12 ساعت قبل از انجام پرواز رفت به عربستان (زمان درج شده در بلیط هواپیما) آغاز می گردد.
ب) خاتمه پوشش : پوشش بیمه ای هر یک از بیمه شدگان 12 ساعت پس از بازگشت بیمه شده از عربستان و ورود به خاک کشور پایان می یابد. مهر ورود اداره گذرنامه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مبنای محاسبه ورود بیمه شده به کشور می باشد.
ج) محدوده پوشش : شهر محل اعزام یا اقامت بیمه شده، طول مسیر رفت به فرودگاه محل اعزام، داخل خاک کشور عربستان و مسیر بازگشت از فرودگاه تا شهر محل اعزام یا اقامت بیمه شده می باشد.
د) عوامل اجرائی و ستادی : مدت پوشش بیمه ای عوامل اجرائی و ستادی به نسبت حضور آنها در کشور عربستان می باشد.
مهلت اعلام خسارت از سوی بیمه شده یا بیمه گذار :
در صورت وقوع هر یک از خطرات مشمول این قرارداد بیمه شده یا بیمه گذار می بایست موضوع را در اسرع وقت بصورت کتبی به اطلاع بیمه گر برسانند؛ فلذا حداکثر زمان ممکن برای اعلام وقوع حادثه یا خسارت از سوی بیمه شده یا بیمه گذار به بیمه گر، مدت 90 روز از زمان وقوع می باشد.
عمد بیمه شده در قوع خسارت :
بیمه شده نباید در تحقق خطر موضوع بیمه مشارکت داشته باشد. هر گاه ثابت شود بیمه شده عمداً بوسیله اظهارات کذب و یا ارائه مدارک نادرست اقدام به دریافت وجوهی برای خود نموده است در این حالت نام بیمه شده از لیست بیمه شدگان حذف گرديده و بیمه گر محق به دریافت وجوهی است که تحت هر عنوان بابت غرامت به بیمه شده پرداخت نموده است.
تعهدات بیمه گر
درمان :
پرداخت هزینه های درمانی بستری بیمارستانی و اعمال جراحی عمومی و تخصصی به علت بیماری یا حادثه در مراکز درمانی و بیمارستانی ایران یا عربستان هر یک از بیمه شدگان تا سقف مبلغ 000/000/000/1 ریال.
پرداخت هزینه های درمان سرپایی و پاراکلینیکی ناشی از بیماری یا حادثه هر یک از بیمه شدگان در طول مدت پوشش تا سقف مبلغ 000/000/200 ریال.
حداکثر تعهد بیمه گر جهت پرداخت هزینه های درمانی سرپائی و بستری بیمارستانی و انجام اعمال جراحی هر یک از بیمه شدگان، مجموع بندهای فوق جمعاً به مبلغ 000/000/200/1 ریال می باشد.
عمر و حادثه :
پرداخت غرامت فوت به هرعلت (عمر زمانی) هر یک از بیمه شدگان به مبلغ 000/000/000/1 ریال.
پرداخت غرامت فوت ناشی از حادثه هر یک از بیمه شدگان به مبلغ 000/000/000/6 ریال.
پرداخت غرامت فوت بر اثر حادثه هریک از بیمه شدگان، مجموع بندهای فوق جمعاً به مبلغ 000/000/000/7 ريال می باشد.
پرداخت غرامت نقص عضو یا از کارافتادگی دائم (کلی یا جزیی) در اثر حادثه هر یک از بیمه شدگان تا سقف مبلغ 000/000/000/6 ریال با نظر پزشک معتمد بیمه گر و بر اساس جدول نقص عضو مندرج در شرایط عمومی بیمه حوادث خواهد بود.
کلیه متقاضیان سفر عمره مفرده که ثبت نام آنها در کاروان های اعلام شده از سوی بیمه گذار قطعی شده است به اضافه عوامل اجرائی کاروان ها که به منظور آموزش مناسک عمره مفرده در جلسات کاروان ها و یا همایش های یک روزه شرکت می نمایند در صورت وقوع حادثه بیمه میباشند
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_فاطمی☘
🌷حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
🌱ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم.✨
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🕋 سدرةالمنتهی 🕋
#فضائل_فاطمی_قرآن_روایت شماره 12 🌹حضور فاطمه سلام الله علیها هنگام قبض روح مومن🌹 در لحظه اول موم
#فضائل_فاطمی_قرآن_روایت شماره 13
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند چرا فاطمه (سلام الله علیها) زهرا نامیده شد فرمود:
برای آن که وقتی فاطمه سلام الله علیها در محراب عبادت به نماز می ایستاد همان گونه که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد نور چهره اش برای افلاکیان می درخشید.
📕بحارالانوار، ج 43، ص12، ح5
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🌟حضرت لقمان عليه السلام:
💎موعظه را بپذير و به آن عمل كن، زيرا موعظه نزد مؤمن از عسل ناب شيرين تر است و براى منافق بسیار سنگین و سخت است.
📗اعلام الدين، صفحه۷۹
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🔸قضای نماز شب بهتر از تعجیل آن است!
💠 اگر کسی خوف فوت نماز شب در وقت خود دارد ولی می داند می تواند قضایش را بجا آورد ارجح و بهتر خواندن قضای آن است بر خواندن در زودتر از وقت خود.
(عروه الوثقی ، کتاب الصلوة ، فی اوقات الرواتب ، مسأله ۱۰)
#تحفة_العلماء
🌙 #نماز_شب
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری| #Story
🏴روزشمار فاطمیه
📆 5 روز مانده به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🌴نیایش شبانگاهی🌴
الهی!
گر زارم در تو زاریدن خوش است
ور نازم به تو نازیدن خوش است.
الهی!
شاد بدانم که بر درگاه تو می زارم
بر آن امیـــد آن که روزی در میـــدان فضل بتو نازم تو!
من بپذیری و من با تو پردازم
یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب انـــدازم.
🕊#کانال_زیارتی_سدرةالمنتهی↙️
🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸