✨﷽✨
🚦چــــراغ قـــرمــــــز
✍همان طور که در سر چهار راه وقتی
چراغ قرمز میشود، ترمز میکنید،دین
هم چراغ قرمز دارد،
چراغ قرمز دین، کارهای حرام است، یعنی
وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ
سبز دین هم کارهای حلال است.
حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز
میکنند،دو جور هستند:
یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز میکنند،
که این ترمز کردنشان خیلی چنگی
به دل نمیزند،اما عده ای هم برای
احترام گذاشتن به قانون ترمز میکنند
که این مهم است.
حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز
بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی
به دل نمیزند؛یعنی اگر به این خاطر صبح ها
بلند میشوی و نماز میخوانی که به جهنم نروی،
این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست،
اما اگر به تو بگویند:
اگر نمازصبح هم نخوانی به جهنم
نمیروی اما باز بلند شوی و نماز بخوانی،
این خوب است.
امام علی(ع) در مناجات هایشان میفرمودند: خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنمو یا به طمع بهشت نیست، ولکن من تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت میکنم...
📚آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
@Rawzeh_Rezwan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 توییت استاد #رائفی_پور :
🔺هیچ گاه در طول عمرم روضه حضرت رقیه(س) را اینگونه با سلول سلول وجودم حس نکرده بودم
خدایا...
به پاکی و حرمت اشک دخترکی که پس از چهار سال انتظار اینگونه در کنار استخوان های پدر آرام می گیرد ظهور حجتت را برسان
#سید_مهدی_ثامنی_راد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Rawzeh_Rezwan
#بهـترین_فیلتر_شکن
انسان با انجام گناہ فیلتـرهایی بین خود و خــدا ایجاد می کـند گنــاهانی که مانع استجـابت #دعا هستنـد و راہ انســان به خدا رو ناهموار میکنند
اما نماز بهترین فیلتر شکن دنیاست! خدا این فیلتر شکن را امضا ومهر کردہ است خصـوصیت مهــم این #فیلتر_شکن ایـن است که مانع انجام گناہ میشود و رشـد و کمــال انسان را سرعت میبخشد
بـرای یادآوری ایـن آیـه را بخــوانیـم : إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَـنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ نمـاز انسان را از #فحشا و منکر باز میدارد
@Rawzeh_Rezwan
@MONTAZERANARBAEEN98
ثواب قدم های برداشته شده در راه زیارت امام حسین (ع)
ائمه هدی (علیهم السلام) بارها در روایات خود، پیاده روی به سمت حرم امام حسین (علیه السلام) را توصیه کرده اند و برای هر قدمش اجر و مغفرت ویژه ای در نظر گرفته اند.
عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: یَا حُسَیْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً؛ حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِوُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى .
از حسین بن ثویر روایت شده که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ای حسین! کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) باشد؛ اگر پیاده رود؛ خداوند منّان به هر قدمى که برمى دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید؛ با رسیدن به حرم دوست، از رستگاران می شود تا زمانى که به حائر برسد و پس از رسیدن به آن مکان شریف حق تبارک و تعالى او را از رستگاران قرار مى دهد؛ با انجام اعمال زیارت، از فائزان می شود تا وقتى که مراسم و اعمال زیارت را به پایان برساند که در این هنگام او را از فائزین محسوب مى فرماید؛ هنگام بازگشت ندا می رسد که بخشیده شدی تا زمانى که اراده مراجعت نماید در این وقت فرشته اى نزد او آمده و مى گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو سلام می رساند و خطاب به تو مى فرماید: از ابتدا عمل را شروع کن، تمام گناهان گذشته ات آمرزیده شد.
کسی که از منزلش بیرون آید و قصدش زیارت قبر حضرت حسین بن علی (علیه السلام) باشد؛ اگر پیاده رود؛ خداوند منّان به هر قدمى که برمى دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید
فائزان، همنشینان معصومین (علیهم السلام) هستند
در این روایت دانستیم که ابتدا زائر حرم امام حسین (علیه السلام) به مقام رستگاران و سپس به مقام فائزان می رسد. تفاوت این دو مقام در این است که فوز یا رستگاری عملی یک مرحله بالاتر از فلاح یا رستگاری اعتقادی است. اگر کسی فائز شد جایگاهش همنشینی و انس حقیقی با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) در بالاترین رتبه بهشت است و کوتاه ترین راه فائز شدن، این است که محبت امام حسین در دل انسان بتابد.
بدنت را خرج امام حسین (علیه السلام) کن
وقتی انسان در مسیر کربلای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پاهایش خسته می شود و خستگی را عمیقاً با جسم خودش احساس می کند؛ ارتباط روحی اش هم با اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بیشتر می شود. به عبارت دیگر اگر شما بدن خود را در راه عشق به آقا امام حسین (علیه السلام) خرج نکنی به حد کمال نخواهد رسید.
پیاده روی اربعین کاری زینبی است
شاید با خود بگویی: از خانه هم می توانم به امام حسین (علیه السلام) سلام دهم. چرا باید سختی چند روز پیاده روی را به جان بخرم و مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنم تا کسی را زیارت کنم که همین لحظه هم در کنار من است؟
پس بشنو سخن زینب را که به یزید فرمود: «به خدا که نمی توانی یاد و خاطره ما را محو و نابود کنی.» اگر من از خانهام سلام دهم و تو از خانهات سلام دهی؛ دیری نمی پاید که داستان کربلا از یادها می رود.
@Rawzeh_Rezwan
روز دخـ💖ـتر مبارکت بانـ❤ـو
پـ💕ـدر تو چه کوثـ🍃ـری دارد
بنویسید حضرت کـ❤ـاظم(ع)چه عزیزی چه دخـ💕ـتری دارد...
شاعر عماد بهرامی
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@Rawzeh_Rezwan
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜💚❤️💙💛
🎼صلوات خاصه امام رضا (ع)
🎤مرحوم سید رضا انصاری
💚❤️💜💙💛
✨﷽✨
🌹چهار حکایت کوتاه
✅ حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
✅ حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
✅ حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
✅ حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد،
اما دستم را میگیرد....
@Rawzeh_Rezwan
دستور رسول اکرم در مورد ماه ذی القعده
در این ماه، روزی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از منزل خارج شدند و فرمودند: «ای مردم! چه كسی می خواهد توبه كند؟» همه پاسخ مثبت دادند. آنگاه فرمود: «غسل كنید، وضو بگیرید و چهار ركعت نماز بخوانید. در هر ركعت یك بار سوره حمد، سه بار سوره اخلاص و یك بار هم سوره فلق و ناس بخوانید. پس از اتمام نماز، 70 مرتبه استغفار كنید و سپس بگویید:
لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم و بعد از آن، این دعا را بخوانید:
« یا عزیز یا غفار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.» سپس فرمود: «كسی كه این عمل را به جا آورد از آسمان به او ندا می رسد: ای بنده خدا، توبه ات پذیرفته شد و گناهانت بخشوده گشت، كردارت را از سر بگیر...»
@Rawzeh_Rezwan
🔴 از آیت الله بهاالدینی سوال کردند :
🔵 آیا حضرت معصومه میتواند کل حاجات همه مردم شهر قم را بدهد ؟
🔴 ایشان در جواب فرمودند :
میرزای قمی که در کنار حرم حضرت معصومه در قبرستان شیخان مدفون است به تنهایی میتواند کل حاجات همه مردم شهر قم را بدهد و حضرت معصومه آنقدر مقام و منزلت نزد خداوند دارد که میتواند کل حاجات تمام مردم دنیا را بدهد.
@Rawzeh_Rezwan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
4936419_747.mp3
8.51M
غم تنهایی صاحب زمان:
خنده رضا به معصومه تماشایی میشه🌸💖💖💖💖🌺🌺🌺💖💖💖❤️❤️❤️🌸🌸
ولادت حضرت معصومه ( س)
آقای میرداماد
🌸💐🌺
باز دل خرابم می تپه تو سینه👏🏻👏🏻 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
توی آسمونا چه شوری می بینه👏🏻
ملائک برای ولادت بی بی👏🏻👏🏻👏🏻
گل می ریزن از بالا روی مدینه👏🏻👏🏻
شب رویایی میشه ، روزای زیبایی میشه
#روضه_رضوان
@Rawzeh_Rezwan
خیلی زیبا حتما بخوانید 👌
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
منبع :کرامات امام رضا (ع) از زبان بزرگان نویسنده حسین صبوری
@Rawzeh_Rezwan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_مولای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربان_امت💝
تو بیایی همه ثانیهها، ساعتها
از همین روز،
همین لحظه،
همین دم عیدند...
❤️سلام آقاجان
روزمان را به یمن ورودت روشن کن.
✨اللّهم عجّل لولیک الفرج✨
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Rawzeh_Rezwan
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
#مهـدی_جان
یڪ جمعه بہ لطف حق تو را میبینیم
در جمـع امـام و شهـدا میبینیم
ما پرچم سـرخ یا لثـارات تـو را
در گوشہی صحن ڪربلا میبینیم
"اللّٰھـُـم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ"
#صلوات
@Rawzeh_Rezwan
✍استاد فاطمی نیا:
تا زمانی که دل انسان ، آلوده به محبت دنیا و هوی و هوس ها می باشد ، نباید توقع حضور قلب در نماز و لذت بردن از عبادات داشت.
📚نکته ها از گفته ها ،ج ۳
@Rawzeh_Rezwan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ 💠 استاد رائفی پور
🔺بیشترین جایی که شیطان حضور پیدا میکنه جایی هست که برا اقا صاحب الزمان کار ميشه...
@Rawzeh_Rezwan
🌺🍃مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.
رهگذری پرسید:
چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
🌺🍃ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.
@Rawzeh_Rezwan
1_77058311.mp3
2.24M
⭕️ #طمع
🔹 ادم متدین ربا نمیخوره و ربا نمیده
🔺نون خالی بخور اما حلال باشه
🎤 #شهید_شیخ_احمد_کافی
@Rawzeh_Rezwan