eitaa logo
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🏴
3.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
23هزار ویدیو
250 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #حج_عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت :٥٧٥٣٠ ثبت: ٥٥٤٦٦٨ تأسیس: ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران_سی متری نیروی هوایی نبش خ هشتم-خ۷/۲۵جنب بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤ کپی برداری آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
ASHORA زیارت.MP3
زمان: حجم: 6.54M
💥زیارت عاشورا 🎙با صدای استاد سماواتی ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631. ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی کنار قران عکس تورا آتش زدند فهمیدم از همه نزدیکتر به قران تویی 💔😭 ░ ⃟🌸❥๑‌‌•~--------------- *الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله علیها
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام صادق علیه السلام: آسايش دل را جستجو كردم و آن را در كمى مال و ثروت يافتم. 📚 مستدرك الوسائل: ۱۲/۱۷۴/۱۳۸۱۰ امروز سه شنبه ۱۰ مرداد ماه ۱۴ محرم ۱۴۴۵ ۱ اگوست ۲۰۲۳ ‌ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️برشی زیبا از قصیده: جف الیصافح 🌴من عباس درس الاهل العقیده 🌴از جانب عباس(ع) درسی برای صاحبان عقیده است 🎙 🏴 ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرفصل‌های ۱• مقام محمود : اوج مقام مطلوب یک انسان حقیقی ۲• هماهنگی دقیق ساختار نفس انسان با این مقام ۳• مراحل سه گانه‌ی کاملاً ریاضیِ حرکت انسان از جهل به سمت کسب مقام ‌ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
@ostad_shojaeمقام محمود 1.mp3
زمان: حجم: 11.1M
۱ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. ※ اوجِ جایی که انسان می‌تواند بدان برسد کجاست؟ • همان اوجی که خدا تأییدش می‌کند! همان مقصدی که روزی برای آن، سفرمان را به زمین آغاز کردیم. • من قصدِ شناختن و قصد رسیدن دارم، چه کنم؟ ‌ ↙️↙️↙️ ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ 💔👉 🕋 @Sedrah🕋👈💔 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
🔻 اصحاب روز عاشورا باید محضر حضرت می‌آمدند و اذن ورود به میدان را می‌گرفتند. 🔸 یک نفر همراه عابس بن ابی شبیب بود، عابس به او گفت که اگر نزدیکتر از تو کسی همراه من بود، من به خاطر به دست آوردن اجر و ثواب و صبر بر این مصیبت او را به جنگ می‌فرستادم اما فعلاً کسی غیر از تو که نسبتی با من داشته باشد با من نیست، تو زودتر برو تا من در تحمل مصیبت تو اجر ببرم، امروز روز اجر است. 🔹 در مقاتل دارد که عابس به او گفت: «حتی إحتسبک کما احتسب غیرک» خدمت امام برو تا حضرت تو را به حساب بیاورد و به تو اذن بدهد. کسی حق نداشت همین‌طور از ناحیۀ خود برود بجنگد، باید می‌آمد و از حضرت اذن می‌گرفت. 🔸 هر کدام از اصحاب می‌خواستند به میدان بروند خدمت امام برای اذن می‌آمدند. در تاریخ هست که حضرت در برخی موارد اذن نمی‌دادند و می‌فرمود نه، شما الآن نروید. 🔹 همان ابتدای جنگ دو نفر از بزرگان لشکر ابن سعد آمدند و گفتند که حبیب و مسلم بیرون بیایند، این‌ها بلند شدند، حضرت فرمود: نه، بنشینید. ادامه دارد...‌ ‌
🇮🇷 سدرةالمنتهی 🏴
#اصحاب_کربلا #حضرت_عابس 🔻 اصحاب روز عاشورا باید محضر حضرت می‌آمدند و اذن ورود به میدان را می‌گرفتن
ادامه مطلب قبل... 🔻 یکی از اصحاب حضرت که از طائفۀ بنی کلاب بود با همسر خود به کربلا آمده بود و به لشکر آقا سیدالشهداء ملحق شده بود. مرد قوی‌بنیه‌ای بود. 🔸 جریان آمدنش هم به کربلا اینچنین است که گفت من داشتم از کوفه بیرون می‌آمدم دیدم لشکریان کوفه دارند آماده می شوند. گفتم چه خبر است؟ گفتند برای جنگ با حسین بن علی داریم آماده می‌شویم. به همسر خود گفتم من خیلی راغب بودم به جهاد با مشرکین بروم ولی امروز می‌بینم که جهاد با این‌ها هم ثواب بیشتری دارد و هم آسان‌تر است، همسرم هم پذیرفت و گفت من هم می‌آیم. با هم آمدند و ملحق به سپاه امام حسین (علیه السلام) شدند. 🔹 گویا نام او عبدالله بن عمیر الکلبی بود که در وصفش می‌گویند شانه‌های او خیلی پهن بود و قد او خیلی بلند بود. وقتی دشمن حبیب و مسلم را درخواست کرد و حضرت نپذیرفت عبدالله بن عمیر عرض کرد که آقا اجازه می‌دهید من بروم؟! حضرت به او اذن دادند و به بقیه رو کردند و فرمودند که حریف، قتّال است. می‌بینم که بتواند این‌ها را از پای دربیاورد. 🔸 عبدالله بن عمیر به طرف دشمن رفت. سپاهیان دشمن گفتند چه کسی هستی؟ گفت که فلانی هستم، گفتند: نه، فقط حبیب و مسلم بیرون بیایند. 🔹 گفت هر کسی مقابل شما بیاید بهتر از شما است و با هم درگیر شدند. با همان ضربۀ اول یکی از آن‌ها را کشت، آن یکی به دفاع آمد و شمشیری به سمت او زد. عبدالله دست خود را سپر کرد که شمشیر به او اصابت نکند، چهارتا از انگشتان او افتاد ولی شمشیر را به آن دست خود داد و دومی را هم کشت و به خیمه برگشت. کد ۸۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا