eitaa logo
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
3.1هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
18.1هزار ویدیو
205 فایل
مجری سفرهای زیارتی: #عمره_عتبات_عالیات_عراق_سوریه #زیرنظرحج_و_زیارت کدشرکت ٥٧٥٣٠ ثبت ٥٥٤٦٦٨ تأسیس ١٣٩٨ 📳تلفن: ٠٩١٩٩١٨٩٤٧٢ ٠٢١٧٧١٥١٦٥٩ 🔴تهران پیروزی_ خ سی متری نیروی هوایی- خ مسیل منوچهری-خ۷/۲۵ روبروی بوستان پیروزی مسجد بقية الله الاعظم طبقه٤
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸مواردی که خمس به آن تعلق می‌گیرد ‌ ✅ به هفت مورد خمس تعلّق می‌گیرد: ۱. درآمد کسب و کار ۲. مال مخلوط به حرام ۳. معدن ۴. گنج ۵. جواهری که با غوّاصی به دست آمده ۶. غنیمت جنگی ۷. زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد . 🔺 کتاب خمس، صفحه ۱۹ 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🔸منظور از خمس در آمد کسب و کار ‌ ✅ هرگاه مکلّف از راه فعّالیّت‌های اقتصادی از قبیل تجارت، صنعت، کشاورزی، دریافت حقوق و اجرت، اجاره‌ی ملک و مانند آن، مالی به دست آورد، باید در پایان سال خمسی خمس مقدار مازاد بر مخارج خود و افراد تحت تکفّلش را بپردازد. 🔺 کتاب ، صفحه ۲۰ 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
#فضائل_فاطمی_قرآن_روایت شماره 13 از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند چرا فاطمه (سلام الله علیها) زه
شماره 14 🔅وإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🔅 و هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است. سوره آل عمران آیه 42 قال اباعبدلله علیه‌السلام: «..إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ...» امام صادق علیه‌السلام: حضرت مریم سرور زنان زمان خود بوده اما بدرستیکه فاطمه سلام الله علیها سرور زنان عالم از ابتدا تا انتها است . 📕 علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ 182 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
Part02_خار و میخک .mp3
11.92M
📚کتاب صوتی " خار و میخک " 📎 نوشته شهید یحیی سنوار 📌 قسمت دوم 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🕋 شرکت زیارتی سدرةالمنتهی 🕋
🔻رمان سپر_سرخ/ قسمت اول ◽از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا بی‌خبر از خاطره‌ای ک
✍️ رمان سپر سرخ /قسمت دوم ▫️ماشین‌ها به سرعت از کنارم رد می‌شدند و انگار هیچ‌کدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم: «آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد: «خب شیفتاتو عوض کن.» همیشه دلم می‌خواست محبتش را در آن شب غریب جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم ایران کاری انجام دهم که سرانجام راضی به رفتن شدم. ▪️نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشه‌ای می‌کشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا فلّوجه آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند. از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز ایران سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی از دوران آشنایی‌مان در دانشگاه پزشکی بغداد برای همسرش ابوزینب می‌گفت. ▫️ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و جهاد در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانی‌اش در نبرد با داعش می‌گفت و بین هر خاطره سینه سپر می‌کرد: «ایران که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!» از دریای آنچه او دیده بود، قطره‌ای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهاده بودم و در مرز ایران دیدم قیامت شده است. ▪️صدها خودروی حشدالشعبی با آمبولانس و بیل مکانیکی برای ورود به خوزستان صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با ابومهدی و حاج‌قاسم بود. تنها سه سال از آزادی فلّوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، ابومهدی و حاج‌قاسم بودند که حتی از شنیدن نام‌شان کام دلم شیرین می‌شد. ▫️ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد ایران شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است. قرار ما شهر شادگان بود؛ جایی که خانه‌ها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن بودند. ▪️باید هر چه سریعتر کارمان را شروع می‌کردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، تمام امکانات درمانی‌مان را مستقر کردیم. چند روز بیشتر از سیلاب خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم. ▫️نزدیک نماز مغرب و عشاء، از کمر درد کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد: «یاالله!» من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد: «مریضِ مرد نمی‌بینیم، نمیشه بیای تو!» ▪️ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر پاسخ به شیطنت همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد: «یکی از موکب‌های ایرانی برای شام دعوت‌مون کرده!» نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوش سفیدش را درآورد و با خنده پاسخ داد: «خدا خیرت بده! هلاک شدم از گشنگی!» تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد می‌شدیم و تمام حواسم به زیر قدم‌هایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد. ▫️دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار می‌کرد تا انگشتری را از او قبول کند. من و نورالهدی متعجب مانده بودیم و ابوزینب لحظاتی پیش از موکب برگشته و از ماجرا مطلع بود که صورت سبزه و مهربانش از خنده پُر شد و رو به ما خبر داد: «این خانم خبرنگار شبکه العالمه. می‌خواست با حاج‌قاسم مصاحبه کنه، حاجی قبول نکرد! به جاش انگشترش رو داد به خادم موکب که بده به این خانم و از دلش دربیاره. حالا اینم انگشتر رو پس داده و میگه انگشتر نمی‌خوام، من به شبکه العالم قول مصاحبه با سردار سلیمانی رو دادم!» و سؤالی که در ذهن من بود، نورالهدی پرسید :«چرا مصاحبه نمی‌کنه؟» ▪️به سمت نورالهدی چرخید و در تمام این سال‌ها حاج قاسم را با تمام وجود حس کرده بود که با لحنی محکم جواب داد :«تو حاجی رو نمی‌شناسی؟ از هر چی که بخواد بزرگش کنه، فرار می‌کنه!» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، اتومبیلی کنارمان توقف کرد و کسی صدا رساند :«دخترم میشه گریه نکنی؟ حالا بگو چی بگم!» ▫️نگاهم چرخید و باورم نمی‌شد سردار سلیمانی را می‌بینم که با متانت از ماشین پیاده شد و با لبخندی دلنشین به سمت خبرنگار رفت. خانم خبرنگار هم به آنچه می‌خواست رسیده بود که هیجان زده به طرف سردار رفت و پاسخ داد :«هرچی درحق این مردم باید گفته بشه، بگید!» ▪️سردار سلیمانی مقابلش رسیده بود، دوربین و پروژکتور آماده فیلمبرداری شدند و حاج قاسم شروع به مصاحبه کرد. در این سال‌ها در عراق و فلّوجه از سردار سلیمانی زیاد شنیده و آنچه می‌دیدم فراتر از همه آن‌ها بود که یک ژنرال نظامی با آن‌همه قدرت و ابهت، دلِ دیدن اشک خبرنگاری را نداشت... ✍فاطمه_ولی_نژاد ادامه_دارد
. بالاخره قسمت پانزدهم داستان هم رسید😊 .
💥 🪧"از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" قسمت پانزدهم י״ה⑮"در زنجیر بابل؛ پیامبران امید در میان ویرانه‌ها" ✍ نویسنده: [سید روح الله ستاره حیات]
🔰 י״ה⑮"در زنجیر بابل؛ پیامبران امید در میان ویرانه‌ها" 🔺بابل برای یهودیا مثل یه قفس پر از زرق‌وبرق، ولی بی‌روح بود. شهری با دیوارهایی که ارابه‌ها راحت می‌تونستن روش مسابقه بدن (هرچند راستش فقط لاف زدن 😊). اینجا دیگه خبری از سرزمین موعود نبود، فقط زنجیر و زندان بود و تبعید. 🔸یهودیای تبعیدی به سه دسته تقسیم شدن: نخبه‌ها و جوونای باهوش مثل دانیال نبی (ع) و دوستاش (حننیا، میشائیل، عزریا)، به دربار بخت‌النصر فرستاده شدن تا «دوره‌های آموزشی» ببینن😐. کشاورزا و کارگرها رفتن سراغ کارهای سخت، از ساخت دیوارهای بابل تا بازسازی معابد بت‌پرست‌ها. و دسته آخر، همون عامه مردم، تو محله‌های یهودی‌نشین جمع شدن و سعی کردن یادشون نره که کی هستن و از کجا اومدن. 🔹جناب دانیال نبی (ع) یکی از همین تبعیدی ها بود که خیلی زود به‌خاطر هوش و ذکاوتش تو دربار بخت‌النصر گُل کرد. ولی وقتی شاه ازش خواست که برای بت‌های بابلی قربونی بده، دانیال رک و پوست‌کنده گفت: «نه!» بخت‌النصر، که انگار از این نافرمانی جوش آورده بود، دستور داد حضرت دانیال رو بندازن تو غاری پر از شیرهای گرسنه!!! 💭حالا بقیه داستان: دانیال رفت تو غار، شیرها آروم نشستن و انگار براشون قصه شب تعریف می‌کرد! بخت‌النصر هم فهمید که نباید با ایمان واقعی شوخی کنه😶 🚩اون طرف‌تر، حزقیال نبی (ع) بین یهودیای تبعیدی زندگی می‌کرد و دائماً بهشون یادآوری می‌کرد که «برمی‌گردیم!». معروف‌ترین مکاشفه‌ی حزقیال، دشت پر از استخونای خشکیده بود که با فرمان خدا زنده شدن. پیامش هم واضح بود: «شما هم مثل این استخونا، یه روز دوباره زنده می‌شین و به سرزمین‌تون برمی‌گردین.» همین رؤیا شد چراغ امید برای یه ملت خسته. 📍بابل بالاخره تو سال ۵۳۹ قبل از میلاد سقوط کرد. کوروش شاه هخامنشی، با یه ارتش منظم و بزرگ، اومد و دروازه‌های شهر رو باز کرد. برخلاف بخت‌النصر، کوروش سیاستش فرق داشت. گفت: «همه ملت‌ها آزادید، هر کی می‌خواد برگرده خونش!» این حرف به گوش یهودیا مثل موسیقی بهشتی بود😌 طبق منابع، حدود ۴۳ هزار نفر از یهودیا بلند شدن و به اورشلیم برگشتن. کوروش حتی هزینه بازسازی معبدشون رو هم تأمین کرد🤔 ➖حالا فکر نکنید برگشتن به اورشلیم گل و بلبل بود. اورشلیم تو اون زمان چیزی جز یه مخروبه نبود. یهودیا به رهبری زربابل شروع کردن به بازسازی معبد دوم، که تو سال ۵۱۶ قبل از میلاد تموم شد. البته این معبد به شکوه معبد سلیمان نمی‌رسید، ولی برای یهودیا نماد ایمان و اتحاد دوباره بود... ▫️اما به نظرتون آیا همه چیز خوب پیش خواهد رفت و بنی اسرائیل قدر این آزادی رو میدونند؟؟ تو قسمت بعدی منتظر ادامه ماجرا باشید ✍ [سید روح الله ستاره حیات] 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
. ♨️نکته: درباره کوروش پادشاه هخامنشی صحبت های زیادی هست و بنده قصد ورود به این موضوع رو ندارم. در کل یک جمله عرض کنم:👇 چون تعریف و تمجید اغراق آمیز و بسیار زیادی در کتب یهودی و تاریخی غربی و... از کوروش گفته شده ، بنده نسبت به این شخصیت سازی مشکوک هستم. کلا هرجایی که کتب یهودی خیلی ازش تعریف کنند یعنی یک اشکالی تو مسئله هست😊 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
💠حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها 🔸فَبِعَینِ اللهِ ما تَفعَلونَ، و سَیَعلَمُ الذین ظَلَمُوا اَیَّ مُنقَلبٍ یَنقَلِبونَ، وَ أنا اِبنَةُ نَذیرٍ لَکُم بَینَ یَدَی عَذابٍ شَدیدٍ 🔹آنچه انجام می دهید در برابر چشم خداست. ستمگران به زودی خواهند دانست که به سرانجامی می رسند، و من دختر کسی ام که شما را از عذاب سخت خداوند بیم می داد. 📗الاحتجاج طبرسی ص ۱۴۱ 🔻شرح حدیث 🔸این کلمات تهدید آمیز و انتقادی به زمانی برمی گردد که فاطمه ی زهرا (علیها السّلام) پس از وفات پیامبر و بد عهدی مردم و سستی آنان در حمایت از حق و پشتیبانی از اهل بیت عصمت علیهم السّلام به مسجد مدینه رفت و آن خطبه ی معروف را پس از غصب فدک و خانه نشین ساختن امیرالمؤمنین و جفا بر اهل بیت علیه السّلام ایراد کرد. 🔸انتظار آن بود که به وصایای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، چه درباره ی امامت حضرت علی علیه السّلام چه نسبت به مودّت ذی القربی و حفظ حرمت آن حضرت و چه پیروی از عترت حضرت رسول توجه شود، ولی دنیاخواهی وجاه طلبی، چشمهای عده ای را بست و کارهایی کردند که مایه ی رنجش دختر رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم شد. 🔸حضرت فاطمه (علیها السّلام) هم خدا را به یاد آنان می آورد که بدانند کارهایشان زیر نظر خداوند است و روزی باید پاسخگو باشند، هم فرجام تاریک و سرنوشت دردناکی را که خدا برای ستمکاران مقدّر کرده، به یادشان می آورد و هم یادآوری می کند که وی دختر آن پیامبر بزرگ است که مردم را از عذاب خدا بیم می داد. 🔸همه ی این تذکّرها و هشدارها برای بیدار کردن جامعه و متذکر ساختن آنان نسبت به مسؤولیتهای آنان است تا حجت بر آنان تمام شود و فردا نگویند که کاش کسی به ما می گفت و یادآوری می کرد. 📗منبع: ، جواد محدثی 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ عبادت عاشقانه، از حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) تا شاگردان خالص مکتب اهل بیت(علیهم السلام) 🌤 «غرق در عبادت» 👤 برشی از بیانات آیت‌الله مصباح یزدی در اولین سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت(قدس سرهما)، ۱۳۸۹/۰۲/۲۶ 🖥 مشاهده فایل با کیفیت در آپارات: https://aparat.com/v/paf0i 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
‍ ‍ سلام الله علیها🌷 ‍ 🟦 عجایبی از "فضه" کنیز حضرت زهرا :: 👤 قشیری نقل کرده: عبدالله بن مبارک که سالی از كاروان حج عقب مانده بود مى‌گويد: بانویی را در بيابان تنها ديدم، سوار بر شتر بودم و نزد او رفتم و هرچه از او پرسيدم، با آيه قرآن بمن جواب داد، به اين ترتيب که: 🔵 به او گفتم: تو كيستي؟ گفت: "وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ: و بگو سلام بر شما، امّا خواهند دانست." (زخرف- ۸۹) عبدالله گوید: بر او سلام كردم و گفتم: تو در اينجا چه می‌کنی؟ گفت: "وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمالَهُ مِنْ مُضِلٍ: هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كننده‌ای نخواهد داشت." (زمر- ۳۷) فهميدم كه راه را گم كرده است. به او گفتم: آيا از جن هستى يا از انس؟ گفت‌: "يا بَني آدَمَ حُذُوا زينَتَكُمْ _ اى فرزندان آدم، زينت خود را برداريد. (اعراف- ۳۱) فهميدم كه از انس است. به او گفتم: از كجا می‌آئی؟ گفت: "يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ: آنها از مكان دور، صدا زده مى‌شوند." (فصّلت- ۴۴) فهميدم كه از راه دور مي‌آيد. گفتم: كجا می‌روی؟ گفت: "وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ: «خداوند بر مردم مستطيع، حجّ كعبه را واجب كرده است» (آل عمران- ۹۷) فهميدم كه عازم مكّه است. گفتم: چه وقت از كاروان جدا شدی؟ گفت: "وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ فِي سِتَّةِ اَيّامٍ: ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست، در شش روز آفريديم» (ق- ۳۸) فهمیدم شش روز است از كاروان جدا شده است. گفتم: آيا به غذا ميل دارى؟  گفت: "وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يأْكُلُونَ الطَّعامَ: ما آنها را پيكرهائی كه غذا نخوردند قرار نداديم." (انبياء- ۸) فهميدم كه به غذا ميل دارد. گفتم شتاب كن و تندتر بيا.  گفت: "لا يُكَلِفُ اللَّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها: خداوند هيچكس را جز به اندازه توانائيش تكليف نمی‌كند." (بقره- ۲۸۶) فهميدم كه خسته شده و قدرت راهرَوی ندارد. گفتم: بر شتر در رديف من سوار شو. گفت: "لَوْ كانَ فِيهما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: اگر در زمين و آسمان خداياني جز خداى يكتا باشد، بهم مى‌خورند." (انبياء- ۲۲) - فهميدم كه از سوار شدن به پشت سر من، حيا مى‌كند. پياده شدم و او را تنها سوار بر شتر كردم، وقتى سوار بر شتر شد گفت: "سُبْحانَ الَّذي سَخَّرَ لَنا هذا: «پاك و منزّه است خدائی كه اين را مُسَخر ما ساخت." (زخرف- ۱۳) 🔵 وقتى كه با كاروان رسيديم، به او گفتم: آيا از بستگان تو كسى در ميان كاروان هست؟ گفت: "يا داوُدُ اِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْاَرْضِ: اى داود ما تو را نماينده خود در زمين قرار داديم. وَ ما مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُولٌ: و نيست محمّد، جز رسول. يا يَحْيي خُذِاْ الكِتّابَ بِقُوَّةٍ: اي يحيى، كتاب را با قوّت بگير. يا موسي اِنّي اَنَا اللَّهَ: «اي موسي، منم خداوند." دريافتم كه افرادى بنام‌های داود، محمّد، يحيی و موسى، داخل كاروان هستند و با او خويشاوندی دارند، آنها را با نام صدا زدم، ناگهان چهار نفر جوان بسوى آن زن آمدند، به او گفتم: اين افراد با تو چه نسبتی دارند؟ گفت:" اَلْمالُ وَ الْبَنُونُ زِينَةُ الْحياةِ الدُّنْيا: و فرزندان زينت حيات دنيا هستند» (كهف- ۴۶) فهميدم كه آنها فرزندان او هستند. وقتى كه آنها نزد زن آمدند، زن گفت: " يا اَبَتِ اسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ الْقَوِيُّ الْاَمينُ: پدرم، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه استخدام مى‌توانی كنى، آن كس است كه نيرومند و امين است." (قصص- ۲۶) فهميدم كه به آنها مى‌گويد مزدی بمن بدهند، آنها مقداری پول بمن پاداش دادند. سپس گفت: "وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ: خداوند آن پاداش را براى هركس بخواهد، چند برابر مي‌كند." (بقره- ۲۶۱) فهميدم به آنها مى‌گويد: زيادتر بدهيد، آنها بر پاداش من افزودند. از آنان پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند :: 👈 اين زن، مادر ما « » است كه كنيز حضرت زهرا سلام الله علیها بود، و بيست سال است به غير از قرآن، سخني نگفته است!! 📚نام کتاب : بيت الأحزان نویسنده : القمي، الشيخ عباس رحمه الله جلد :1 صفحه :4 ╰⊱🏴⊱╮ღ꧁🥀꧂ღ╭⊱🖤≺ 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
🍀نیایش شبانه 🍀 ✨پروردگارا ...🙏 💖به ما بیاموز که دل آدم عصاره وجود توست، حرمت دلها را از یاد نبریم... 💖بیاموز که دوست داشتن را فراموش نکرده و آنهایي که دوستمان دارند را از یاد نبریم... 💖بیاموز که سوگند راست بودن دروغمان را به نام تو نسازیم... 💖و بیاموز همان باشیم که قولش را به تو داده ایم ... آمیـن 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘✨خـــــدایــــا ...🤲 🕊✨صـفـحـه ای دیــگــر 🔘✨از عمرمان ورق خورد 🕊✨روز را در پــنــاهـــت 🔘✨بــه شــب رســانــدیــم 🕊✨پــــروردگــــارا 🤲 🔘✨شب را بر همه عزیزانمان 🕊✨سرشار از آرامش بفـرما 🔘✨و درپناهت حافظشان باش 🔘✨خدایا 🤲 🕊✨شب ما را لبریز آرامش کن 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
‍ ☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️ ✨امروز دوشنبه 12 آذر 1403 هجرے شمسى🗓 30 جمادی الاولی 1446 هجری قمرے🗓 2 دسامبر 2024 ميلادى🗓 ذکر روز دوشنبه 🌷 ✨دعای برکت روز: 🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو: (الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ. 📘بحار الأنوارج87/ص356 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶فرازهایی بسیار زیبا از سوره های مریم، حجرات و یوسف، با تصاویر مربوطه و دیدنی. 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸
♥️ خورشید عالم تاب من سلام حتی اگر در پس ابرهای غیبت پنهان باشی باز هم صبحی که شروعش با توست روشنایی دیگری دارد... 🌤 🕊‌↙️ 🌸🕋👉@Sedrah👈🕋🌸