🔴 دستگیری دو فرزند معاون اول قوه قضاییه به جرم فساد اداری و اقتصادی و کارچاق کنی!! 🔻 حداقل ترین کار عزل مصدق از معاون اولی قوه قضاییه و عذرخواهی رسمی اژه ای از مردم و رهبر معظم انقلاب است. 🔹 سخنگوی قوه قضائیه روز سه‌شنبه ۴ مهر در نشست خبری خود دستگیری فرزندان یک مقام ارشد قضایی را تایید کرد و گفت: «پرونده‌ای تشکیل شده وبا جدیت وبدون هیچگونه تبعیضی به پرونده رسیدگی خواهد شد وهر زمانی که به لحاظ قانونی اجازه اطلاع‌رسانی داشتیم،اطلاع‌رسانی خواهد شد.» 🔹 هم‌زمان محمدرضا یزدی،رئیس دبیرخانه ستاد هماهنگی مبارزه بامفاسد اقتصادی در شبکه خبر با اشاره به اینکه "یکی دو تا از فرزندان یکی ازمسئولین رده‌بالای ما دچار مشکل شده بودند" گفت پرونده فرزندان این مقام عالی‌رتبه قضایی در حال طی شدن روند قضایی است،او تایید کرده که آنها بازداشت شده‌اند و اتهامشان را نیز "سوءاستفاده از موقعیت وفساد اقتصادی" عنوان کرده است. "محمد صادق" و "امیرحسین" مصدق فرزندان معاون اول قوه قضاییه بازداشت شده اند که گفته می شود باسوء استفاده از عنوان پدر خود،میلیاردها تومان پول دریافت کرده اند!! اللهم اجعل عواقب امورنا و اولادنا خیرا

‼️ نفوذ همجنس‌باز انگلیسی در لباس روحانیت و اجتهاد! 🔸 یک همجنس‌باز ایرانی‌الاصل با نفوذ در حوزه نجف تا سطح اجتهاد پیش رفت! آنجا سید و مجتهد شد، به ایران آمد و در امتحان ورودی خبرگان هم قبول شد! حتی در لیست انتخاباتی بعضی از جناح‌های سیاسی قرار گرفت اما سال ۱۳۹۴ در دقیقه نود‏ شناسایی و دستگیر شد! 🔸 نامش «سید سعید جلیلی چوب‌تراش» معروف به سعید آل‌محمد بود، چوب تراش یک جاسوس انگلیسی بود که تلاش داشت به مجلس خبرگان ایران نفوذ کند. وی با آموزش‌هایی که در سازمان‌های جاسوسی انگلیس به ویژه در MI6 دیده بود، توانست در نجف تا درجه اجتهاد هم پیش برود. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: من هدفم از شرکت در انتخابات مجلس خبرگان این است که اگر بتوانم نعلین آقا را جفت کنم‼️ ⚠️ این جاسوس همجنس‌باز در لیست مورد حمایت هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی (اعتدالیون) برای انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری آمده بود؛ به نظر شما چه تعداد «چوب تراش» در سازمان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و مسئولان و حوزویان و... داریم؟! #نفوذ_فرهنگی

💠 اینگونه دعای فرج بخوانید...

⭕️ #سردار_قاآنی را بهتر بشناسیم ایشون دارای: 🔹مدرک دکترای هسته‌ای 🔹مدرک خلبانی هواپیمای جنگنده از روسیه 🔹مسلط به سه زبان 🔹در آمریکا، معروف به مغز متفکر نیروی قدس 🔹در اسرائیل، معروف به مرد شامی 🔹در ارتش ناتو، معروف به مرد سایه 🔹و در ایران، گمنام.... 🔅 برای دوستان خود ارسال کنید و در افزایش سواد رسانه‌ای جامعه سهیم باشید.

🎥قرائت وصیت نامه شهید عباس دانشگر، شهید دهه هفتادی مدافع حرم توسط استاد رحیم‌پور ازغدی

سلام . این خاطره همه را از خنده منفجر می کنه ! یاد باد آن ایام یاد باد 🌺🌺🙏🙏

سبحان الله؟این کلیپ از بهترین و شگفت آورترین کلیپ ها است 😍🙏

🔴 هرچی از اون فیلم مبتذل مدرسه در کرمان ناراحت و عصبانی شدید، این فیلم رو از انگلیسی صحبت کردن یک‌ دختر دانش آموز کرمانی در یکی از مناطق محروم کرمان رو ببینید 🔹 سپیده شیرخانی دانش آموز کلاس نهم مدرسه محروم عشایری شهرستان ریگان کرمان که با زبان انگلیسی سلیس، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را اسوه خود و دانش آموزان عشایر را به عنوان سربازان ولی فقیه و رهبر انقلاب معرفی می کند و می گوید پای آرمانهای انقلاب اسلامی ایران جان میدهیم 👏👏👏 🔹 از این دختر باید به طور مفصل تقدیر شود 🌏 به آمــــاد بپیوندید👇 🆔 @Amaad110

🎥 پرده ها کنار رفت.... ⏪دکتر رسول بخشی رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان: تشکر میکنم از مسئولی که بیلبورد میدان ولیعصر را پایین آورد. خیلی پشت پرده ها داره رو میشه..... ⏪‌ بانک‌ها غلط می‌کنند با پول مردم بنگاه‌داری کنند! #بهشهر_چه_خبر_باشه؟؟ به چه خبر بهشهر بپیوندید👇 @chekhabar_behshahr

خیلی زیباست حتما بخونید👇👇👇 همسر شهید نواب صفوی : بعد از افطار به آقا گفتم : دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک! فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم! سحر برخاست، آبی نوشید! گفتم: دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم! باز آقا لبخندی زد! بعد از نماز صبح هم گفتم! بعد از نماز ظهر هم گفتم! تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم! اذان مغرب را گفتند، آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود : امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود : یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم : صد البته که هست؛ رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم، بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا! هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند! طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در! آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند! سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند! من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست! رفتم و آوردم! آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند! در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم : برو در را باز کن، این دفعه حتماً از مشهدند! الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان! مرحوم نواب چیزی نگفت! یوسف رفت در را باز کرد، وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است! گفتم: این‌ها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند، و به علتی مهمانی آنان به‌هم خورده است! آقا نگاهى به من کرد، خندید و رفت. من شرمنده و شرمسار! غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. ميل کردند و رفتند. آقا به من فرمود : یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تاخیر شد چه‌قدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چه‌قدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست! بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است؛ نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صداشان! وقتِ نداشتن داد می‌زنند! وقتِ داشتن بخل و غفلت دارند! 🌺شادی ارواح طیبه شهدا و درگذشتگان صلوات🌺