هدایت شده از میثم تـمّار
🗯این عکس جلوه نهایی جمله #ایران_پرچمدار_ظهور امام زمانه ..
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
✅کانال رسمی #میثم_تمار 👇
https://eitaa.com/joinchat/4187095234C31181dd1f9
⭐ پسر شهید تندگویان نقل می کند
زماني پيكر پدر را براي مان آوردند كه بسيار دلتنگ او بوديم پس از 11سال انتظار كه انتظار غريبي بود، پاهايي را كه بسيار دلتنگ آمدنش بودم، بوسيدم او در سالهاي اسارت، و در سلول انفرادي، تنها صدايش براي ستايش پروردگار بود او آزاده اي تمام قامت بود كه فرياد «هيهات منا الذله» را با صداي بلند فرياد مي زد... هميشه خاك وطن را عزيز مي دانست و بر زبان سخن زنده باد ميهن را مي سرود...
او آن قدر "قرآن را با صداي بلند خوانده بود" كه نگهبانان عراقي به او مي گفتند ما از تو اطلاعات نمي خواهيم، فقط با قرآن خواندنت به ديگر اسيران روحيه نده وقتي پيكر پدر را تحويل گرفتیم، آن قدر حنجره او را فشرده بودند كه تمام استخوان هاي حنجره اش خرد شده بود او آرزوي «سكوت» را بر دل عراقي ها گذاشت...
یک اسیر تعریف می کرد:
: به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از زمین فاصله داشت، بردند آنجا شبیه یك مرغدانی بود وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر(یک متر در دو متر) بود شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم... نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت:چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجابیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم... او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زدو بیمقدمه پرسید ایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا بشناسم؟ گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟ گفتم: آری، شنیدهام. پرسید:كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد گفت من تندگویان هستم و یازده سال است که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروزعراق به نام الرشید است محبوس هستم دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم.
نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...
گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت...
⭐شهید رجایی به همسر محمدجواد تند گویان گفته بود که, ایران حاضر شده 8 خلبان بعثی را آزاد کنیم تا آنها تندگویان را آزاد کنند... وهمسرشهید تندگویان در جواب شهید رجائی گفت: اگر ما هم حاضر به این معامله شویم، خود محمد جواد قبول نمی کند که این خلبانان آزاد شوند و دوباره بمب بر سر مردم بیگناه بریزند.
🌷سالگرد شهادت «محمدجواد تندگویان»، وزیر نفت دولت شهید رجایی، گرامی باد
شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🤲🤲🤲🥺🥺🥺
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑یکی فلج اینجوری
اون وقت برخی از ما ها
انگیزه و حال زندگی کردن نداریم
🍃💞 🍃 💞 🍃💞 🍃💞
حتما عضو شوید و فوری از مطالب مهم آگاه شوید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2125005546C96206baf42
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از احکام نماز که آقایان یا خانم ها کمتر به آن توجه دارند...! به خصوص برای آقایان که سبب ابطال نماز میشه.
🌸 سالروز آغاز امامت حضرت مهدی موعود (عج) مبارک باد
#امام_زمان
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 رهبر معظم انقلاب :
اگه صد مورد خیانت خواص را هم دیدید ناامید نشوید ، ان شاء الله همه شما نابودی تمدن منحط آمریکایی و صهیونیزم را خواهید دید.
🔻اگه چند بار هم این ویدئو نگاه کردید، باز هم با دقت بیشتری ببینید و برای دوستان و گروهاتون ارسال کنید
🔹 هرکس باعث ایجاد يأس و ناامیدی در مردم شود ، خائن است.
#اتحاد_مقدس
ـــــــــــــــــــــ
🌏📡#گردباد_نیوز
هدایت شده از قدمقدم تا اربعین
4.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ #عید_نهم_ربیع ،
#عید_الزهراء (سلاماللهعلیها) ، #روز_بیعت با حضرت موعود (عجلاللهفرجه) مبارکباد🌹
@Lavazem_Arbaeen
⛔️ ورود امام زمان ممنوع!!!
🎆 شوخی نبود که، شب #عروسی بود! همان شبی که هزار شب نمیشود. همان شبی که همه به هم محرمند. همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالار محرم میشود...
👈 همان شبی که فراموش میشود «عالَم محضر خداست». آهان یادم آمد! این تالار محضر خدا نیست. تا میتوانید معصیت کنید! همان شبی که داماد هم آرایش میکند...
🚫 همه و همه آمدند اما ای کاش امام زمانمان هم می آمد، حق پدری دارد بر ما. مگر میشود او نباشد؟! عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود... به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند: «ورود امام زمان ممنوع!!!»
🔰 دورترها ایستاد و گفت: «دخترم عروسیت مبارک ولی... ای کاش کاری میکردی تا من هم میتوانستم بیایم... مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید؟! من آمدم اما...»
🔆 گوشهای نشست و برای خوشبختی دخترش دعا کرد... چه ظالمانه یادمان میرود که هستی. ما که روزیمان را از سفرهٔ تو میبریم و میخوریم اما با شیطان میپریم و میگردیم... میدانم گناه هم که میکنیم باز دلت نمیآید نیمهشب در نماز دعایمان نکنی...
🔺 اشتباه میکنند. این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مُد است، نه ساپورتهای رنگارنگ، نه انواع شلوارهای پاره و مدلهای موی غربی و نه روابط نامشروع و دزدی.
این روزها فقط «درآوردن اشک مهدی فاطمه» مُد شده...
اول به خودم....
شرمنده آقاجان....
❣#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَــرج____
•┈┈••••••✾•🌿🌺•✾••••••┈┈
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18096
🔻 ️اوایل جنگ ۱۲ روزه بود، یه ماشین نظامی سپاه رو زدند.
برای جابجاییش جرثقیل لازم بود، ولی سپاه جرثقیل دمدست نداشت. فوری زنگ زدن به یک راننده جرثقیل خصوصی. طرفم نه ظاهر انقلابی داشت نه اون موقع دل و دماغی برای این کار اسمش محمد بود.
️
اومد نگاه کرد گفت: من برای جابجایی این ۳۰ میلیون میگیرم.
بچهها کلی باهاش حرف زدن، گفتن کمتر بگیر، ما بودجه نداریم. آخر سر راضی شد با ۲۰ میلیون کارو انجام بده.
️وسطای کار محمد تشنه ش شد، گفت: آب بیارین.
یه لیوان آب آوردن، یه قُلُپ خورد، با بیمیلی بقیهشو گذاشت کنار.
پرسید: آب خنکتر ندارین؟ شما خودتون از این آب میخورین؟
بچهها گفتن: آره، همه مون همینو میخوریم.
گفت: یعنی شما واقعاً با همین امکانات و همین آب میجنگین؟
گفتن: آره.
دوباره مشغول کار شد.
کار که تموم شد، بچهها خواستن پولشو بدن ولی محمد گفت: نه، من از شما پول نمیگیرم و رفت..
️فردا خودش برگشت همونا.
بچهها گفتن: چی شد محمد؟ دیروز به زور اومدی، الان چرا خودت اومدی؟
️گفت: دیشب رفتم خونه، ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی میجنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچههای سپاه کاری داشتن، باید براشون انجام بدی، پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمیکنم.
گفت: حالا شما هر کاری داشتین، من در خدمتم. ️چند روز گذشت. یه لانچر رو پهپاد زد. دوباره جرثقیل لازم شد.
زنگ زدن به محمد، فوری خودش رو رسوند.
وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و ایندفعه محمد، اون پسر مشتی و بامعرفت به شهادت رسید..
صلواتی هدیه کنیم به \#شهید\_محمد\_دالوند
#بزنیم_تا_نخوریم
#کربلای_ایران
🇮🇷🇵🇸@Sarbaz_Afficial🇮🇷🇵🇸