eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢با سلام خدمت شما مهدیاران عزیز ما را در شب قدر دعا کنید تا بتوانیم از یاران حقیقی امام عصر و از مسببین اصلی و خیر ظهور امام مهدی عج الله باشیم.🟢 🙏ممنون از شما که همیشه با کمک های مومنانه ما را در انجام فعالیت های مهدوی و خیرخواهانه کمک کردید🙏 🔶انشاءالله اجرتان با آقا صاحب الزمان عج الله🔶 🔶به کمک شما عزیزان در حال تهیه بسته های معیشتی هستیم جهت توزیع در مناطق محروم و شرکت در رزمایش همدلی.🙏🌹 🟢الحمدالله تا امروز حدود ۷.۵ میلیون تومان جمع آوری شده🤲 💳محمدامین خزایی💳 6273811135489745
🔰فرازی از شهید مدافع حرم حجت الاسلام «آگاه باشید که دشمن دین شمارا نه به‌یک‌باره که به‌صورت فرسایشی مورد هجوم قرار می‌دهد، اگر هوشیار نباشید آنگاه به خود می‌آیید که فرسنگ‌ها از اسلام ناب محمدی فاصله گرفته‌اید. مَثَل جنگ فرسایشی دشمن، مَثَل جهت است؛ در فاصله‌ای که اگر از مسیر کج بروی ولو به‌اندازه چند درجه، موقعی که به مقصد می‌رسی می‌بینی که فرسنگ‌ها از مقصد دوری و کج رفته‌ای، پس حتی کوچک‌ترین شبهات را هم به خود راه ندهید و کج نشوید.» 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @seedammar
حاج کریم غوابش بعد از شهادت شهید قصد رفتن به سوریه را داشت، البته از ابتدای حوادث این کشور، چندین بار از مسئولان درخواست پیوستن به مدافعان حرم را داشت ولی به علت تخصصی که در تعمیرات داشت نیاز مبرمی به او در خوزستان بود به همین دلیل با رفتنش مخالفت می‌کردند، لذا اصرارهایش بی‌ثمر بود. بعد از مراسم ارتحال امام در تهران به پیگیری برای انجام مراحل اعزام پرداخت و به همراهان خود گفت که هر وقت می خواهید اعزام شوید به من اطلاع دهید. بعد از گرفتن پاسپورت به اهواز بازگشت. شب با ایشان تماس میگیرند. ولی موبایل ایشان دردسترس نبود به همین خاطر به ایشان پیامک می دهند. حاجی این پیامک را صبح مطالعه میکنند و متوجه قضیه می‌شود. حاج کریم ساعت‌های اولیه صبح با مسئولین مربوطه تماس میگیرد و متوجه میشود که ساعت ۱۳ ظهر از تهران به مقصد سوریه پرواز صورت میگیرد. ایشان هنوز اهواز بودند به خاطر عجله ای که داشت به همسرشان گفتند: میروم تهران تا از آنجا به سوریه بروم. ایشان قریب به ساعت ۱۳ ظهر به تهران می رسند از قضا پرواز تهران به سوریه به خاطر مشکلاتی به تاخیر میافتد. بخاطر ترافیکی که در تهران بود از فرودگاه مهرآباد تا محل اعزام را با موتور طی کرد در راه پلیس و ماموران راهنمایی و رانندگی موتور آنها را متوقف کرد. زمانی که دیگر نیروها از زیر قرآن در حال رد شدن بودند حاج کریم به آنها پیوست و از زیر قرآن رد شد و اطرافیان به او گفتند که تو شهید میشوی. به خاطر اینکه همه کارهای تو در لحظات آخر سروسامان پیدا کرد. 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @seedammar
📸شهید مدافع حرم حاج از او از همان ابتدا نیروی شهید حاج بود. یک ارتباط نزدیکی با شهید سیاح طاهری داشت. سیاح طاهری هم برایش نقش پدری داشت. نقش پدری و تربیتی او باعث شد که تا پایان جنگ در صحنه بماند. در عملیات های مختلف به عنوان فرمانده گردان حاج سیاح طاهری با نام گردان امام حسین(ع) در تیپ ۲۰۱ ائمه حضور داشت. بعد از جنگ، زمانی که بحث درجات در سپاه مطرح شد، از سپاه رفت و گفت ما برای این مرحله نیامده بودیم. خوی و خصلت او خصلت رزم و جهاد بود و برای جهاد آمده بود. 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @seedammar
🔸‏بابا ‎، به خدا زشته اشک چشم ما رو نبینی و همینجوری بذاری بری و حالا که پیش ارباب میری، دست ما رو نگیری... 😭🍃🌷ختم فاتحه و صلوات
🔴| حشدالشعبی حذف شدنی نیست 🔹مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق درجریان بازدید از مقر حشدالشعبی. پ ن: الکاظمی به خوبی می‌داند حشدالشعبی حذف شدنی نیست و هر کسی نخست وزیر عراق باشد باید با حشد کار کند؛ بخصوص اگر بخواهد در آینده سیاسی عراق جایی داشته باشد. الکاظمی فعلا با سیاستِ یکی به نعل یکی و به میخ پیش می‌رود!
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: 💠 حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه با نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود. 🔰 بله ! طبق آیه های قرآن و فرمایشات ائمه ی معصومین و حضرت زهرا علیه السلام ⬇️ 💠 بهترین زنان کسانی هستند که خود را از نامحرم مستور نگه می دارند و تقوا پیشه میکنند و نزدیک به نامحرم نمی شوند و هیچ مراوده ای با هم ندارند و قلب خود را بیمار و گرفتار هوس نمی کنند و تنها درحد ضرورت و اختصار آن هم خیلی کم که اصلا به چشم نمی آید ارتباط می گیرند. 💠 و آن حد و حدودی که خداوند و ائمه ی معصومین فرمودند را به خوبی چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی کاملا و به جد رعایت می کنند و باعث ایجاد فتنه و آسیب در خانواده ها نمی شوند 💠 تا به آن سعادت جاودانه که در دنیا و آخرت از آن نام بردند ، دست پیدا کنند. شادی روحش صلوات🌹 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ 👉 @seedammar
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سادات سجادی: #کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_چهل_و_نهم یک دستگاه موتور سیکلت تریل ۲۵۰ از طریق سپاه پاسداران
سادات سجادی: 🌙 |تابستان‌۶۴| «استاد محمدشاهی و برادر شهید» تهدیدش ڪرده بودند.گفته بودند تو را ترور مے ڪنیم. حتے به محل ڪار احمد آقا زنگ زده بودند و گفتند : تورا مےڪشیم❗️ آمده بود مسجد و براے بچه ها صحبت ڪرد. تقریباً اوایل تابستان سال 1364 بود. آن زمان احمد آقا در اوج بود. بعد از جلسه براے من و یڪے از بچه ها گفت : ظاهراً تقدیر خدا بر من است. توے همین چند روز آینده❗️ خیلے تعجب ڪردیم.آن موقع ما چهارده‌ساله بودیم.گفتیم: احمد آقا یعنے چے❓شما ڪه جبهه نیستے❗️ گفت : بله،اما من در تهران شهید مے شوم.به دست منافقین. ما به حرف های احمد آقا کاملاً اعتماد داشتیم.براے همین خیلے ناراحت شدیم. هر روز منتظر یڪ خبر ناگوار در محل بودیم. شب ها وقتی در مسجد،چشم ما به احمد آقا مےافتاد نفسی به راحتے مےکشیدیم و مےگفتیم : خدا را شڪر. تا اینڪه یڪ شب بعد از نماز،وقتے پریشانے را در چهره ام دید به من گفت : ناراحت نباش،قضا و قدر الهے تغییر ڪرده.من فعلاً شهید نمےشوم. بعد ادامه داد : من چند ماه دیگر در ڪنار شما خواهم بود. نمےدانید چقدر این خبر براے من خوشحال کننده بود. بعد ها از برادر احمد آقا شنیدم ڪه این قضیه خیلے جدے بوده و براے همین آن چند روز احمد آقا به صورت مسلح در محل حضور داشته. مسجد امین الدوله در ماه رمضان و در تابستان سال 1364 عجیب بود. نواے مناجات هاے مرحوم سید علےمیرهادے،سخنرانےهاے انسان ساز حاج آقا حق شناس،زندگے در ڪنار احمد آقا و... این ها شرایطے را پدید آورد ڪه یڪے از به یاد ماندنےترین ایام عمر من شد.حاضرم هر چه خدا مےخواهد بدهم و یڪ بار دیگر آن ایام نورانے تڪرار شود. سحرها بعد از خوردن سحرے دوباره به مسجد مےآمدیم و بعد از نماز با احمد آقا قرآن مےخواندیم. آن موقع من و ایشان تنها بودیم.بسیاری از نصیحت های انسان ساز ایشان مربوط به آن سحرهاے نورانے بود. در ایام تابستان☀️ و اوایل پاییز🍁🍂 1364 حال و روز احمد آقا بسیار تغییر ڪرده بود. نمازهاے او از قبل عجیب تر شده بود. در زمان اقامه‌ی نماز جماعت صورتش از خیس مےشد.بدنش به شدت مےلرزید. مانند پرنده اے شده بود ڪه دیگر توان ماندن در قفس دنیا را نداشت🕊. من با خودم مے گفتم:بعد از این احمد آقا چگونه مےخواهد زندگے ڪند؟ در همان ایام وقتے درباره‌ے کرامات و یا مشاهده‌ے اعمال افراد و... صحبت مےکردم کمتر جواب مےداد و مےگفت:براے ڪسے ڪه مےخواهد به سوے خدا حرڪت ڪند این مسائل سنگریزه‌هاے راه است❗️ یا مثال مےزد ڪه خداوند به برخے از سالڪان طریق و انسان هاے وارسته عنایاتے مانند و یا عطا ڪرده. اما آن ها با تضرع از خداوند خواستند ڪه این مسائل را از آن ها ❗️ چون این ها نشانه‌ی کمال انسان نیست❗️ احمد آقا مےگفت:بزرگان ما علاقه دارند زندگے عادے مانند بقیه مردم داشته باشند. یادم هست مےگفت:همین طی‌الارض ڪه برخے آرزوے آن را دارند از اولین کارهایے است ڪه یڪ مؤمن مےتواند انجام دهد اما اهل سلوڪ همین را هم از خدا نمےخواهد! یادم هست احمد آقا عینکے شده بود. گفتم:خب شما قرآن بیشتر بخوان. مےگویند:هر ڪس قرآن بخواند مشڪلات و درد چشمانش برطرف مےشود. لبخندے زد و گفت:مےدانم ڪه اگر به نیت شفاے چشم خودم قرآن بخوانم،حتماً ضعف چشمانم برطرف مےشود. بعد ادامه داد:اما نمےخواهم به این نیت قرآن بخوانم❗️ مےخواهم زندگےام روال عادی داشته باشد! آن ایام نورانے خیلے زود سپرے شد. با شروع پاییز مدارس باز شد و تابستان زیباے من به پایان رسید. اما نمےدانستم این آخرین فرصت هاے من در ڪنار احمد آقا است ڪه سریع طے مےشود... ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی 🕊🕊🕊 @seedammar