شهیدان با خون خود بنیان این سازهی عظیم و پُرشکوه انقلاب را مستحکم کردند و نهال نورسی را به درخت ستبر و ریشهداری تبدیل نمودند.
میدان مجاهدت در عرصههای گوناگون همچنان گشوده است، و قلّهی جهاد، شهادت است؛
تکریم شهیدان و تعظیم در برابر خانوادههای صبور آنان، واجب بزرگ امروز و همیشهی ما است.
سیّدعلی خامنهای
۵ مهرماه۱۳۹۷
•┈┈••••✾•🌿🌸🌿•✾•••┈┈•
📌شب جمعہ هم قدم می شویم با ابراهیـم در بهشت زهرا ...
#شهید_ابراهیـم_هادے🌷
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت هفتاد و شش ✳...اينها همه بيانگر اين مطلب است كه تفكر انقلاب اسالمي ايران
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هفتاد و هفت
🔗خواهرش مي گفت: گاهي از نجف زنگ مي زد مي گفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه مي کردیم و مي فرستاديم.
💟ماه رمضان که آمده بود آلوچه و چيزهاي ترش خريده بودم! رفت آنها را
آورد سر سفره تا با آنها افطار کند‼
🔆مي گفت: آنقدر در نجف چيزهاي شيرين خورده ام كه الان دوست دارم
چيزهاي ترش بخورم.
✴ به خاطر همين خوردني هاي ترش برايش به نجف مي فرستادم.آخرين باري که به تهران آمد، ايام عرفه و تقريباً آبانماه سال 1393 بود.
🔵رفتار و اخلاق هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس مي كرديم خيلي بزرگتر شده.
🔳آن دفعه با مقدار زيادي پول نقدآمده بود! هر روز صبح از خانه بيرون ميرفت و شب ها بر مي گشت.
📌بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي عراق بود. طراحي
پرچم، تهيه ي چفيه و سربند و ... از كارهاي او بود.
✳مقدار زيادي پارچه ي زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کرديم و آنها را بريديم. پارچه ها باريك باريك شد. هادي اسامي حضرت زهرا را رويشان چاپ کرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری