eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
8.9هزار ویدیو
138 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
من هرچه گريــه مي کنم #آدم نمي شوم... اي کاش شما به حال دلـــم #مۍگریستین ای شهدا..... #هادی_دلها_ابراهیم_هادی ....•🌸°∞°❀🌸❀
در جوشن کبیر یه عبارتی هست که می گیم: یا کریم الصفح؛ معناش خیلی جالبه: یه وقت یه کسی تو رو میبخشه اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یه جوری نگات می کنه که تو می فهمی هنوز یادش نرفته، یه جورایی انگار سابقه بدت رو به یادت میاره ولی یه وقت یه کسی تو رو میبخشه ویک طوری فراموش میکنه که ، انگار نه انگار تو خطایی مرتکب شدی، اصلا هم به روت نمیاره، به این نوع بخشش میگن : صفح و خدای ما این گونه است . حالا برین این شبا با همچین خدایی حسابی حال کنین... 👇👇👇👇
▪️در مسجد ڪوفه بغض ها مـۍ شڪند دیوار سکوت با دعا می شکند ▪️گل ڪـرده نواۍ رستگارۍ علـــۍ چــون فرق سرش عرش خدا مـۍشڪند 🏴شهادت مظلومانــه امیرالمومنین #امام_علی علیــه السلـام تسلیت باد #شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بابایی زاده... #پویش_حجاب_فاطمے خدایا امشب به حق چادر بی بی فاطمه زهرا ما را بخر که ایمان خود را ارزان نفروشیم...
💢با «ابن ملجم» مهربان باش ✅امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابن‌ملجم» افتاد كه دست هايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند: «اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اين گونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟» سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیه‌السلام فرمودند: «پسرم! با اسير خود مدارا كن و درباره‌ي او رحمت و مهرباني پيش‌گير. آیا نمي‌بيني كه چشم‌هاي او از ترس چگونه گردش مي‌كند و دلش مضطرب است؟!» امام حسن عليه السلام فرمودند: «او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور می‌دهید با او مدارا كنیم؟» امام علی علیه السلام فرمودند: «آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود مي‌خوري، به او بخوران و از آن چه خود مي‌آشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دست‌هايش را نبند» 📚بحارالانوار - جلد ۴۲ - صفحه ۲۸۷ 📚منتهی الآمال - جلد ۱ - صفحه ۱۸۷ @seedammar
25.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «خانه پدری» 💠 سیدی! گم شدم... حرم... مولا... از کجا می‌شود به او برگشت؟ 🔸شاعر: سید حمیدرضا برقعی 💢محصول مأوا #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
مداحی_آنلاین_مناجات_حاج_منصور_ارضی.mp3
1.59M
⏯ #مناجات ویژه #شب_قدر 🍃پیش از آنی که به هر بی سر و پا دلبندم 🍃کمکم کن که به مردان خدا دلبندم 🎤حاج #منصور_ارضی 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Joze 21 - Dabagh.mp3
21.73M
🌸 #ختم_قرآن #ماه_رمضان 🍃 تلاوت #تحدیر #جزء_۲۱ 🎙استاد دباغ https://eitaa.com/seedammar #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
✅راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و یکم قرآن کریم
🌺🌺🌺🌺🌺 🌹لطفا حتما تا آخر بخونید 🌹 🌴کرامت (علیه السلام) به یک 🌴 🌺فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :🌺 يكى از هاى حوزه باعظمت از نظر در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟! شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف من باشى اينجا همين و و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى قابل توجّهى مى خواهى بايد به در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند . پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !! بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى : 🌺به آسمان رود و كار كند از خواب بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند . وقتى به در خانه آن مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد : 🌺به آسمان رود و كار آفتاب كند فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين را به داخل راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد . مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون و و وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است . هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست . آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد . چون صيغه جارى شد كه در دريايى از و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در اميرالمؤمنين (عليه السلام) بگويم ، يك گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : 🌺به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود (عليه السلام) است . راجه شكر كرد و خواند : 🌺به ذرّه گر نظر لطف كند 🌺به آسمان رود و كار كند منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين