eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالهاست عکسی از یک شهید را در صفحات مختلف اینترنتی، وبلاگ ها، سایت ها و حتی بر دیوارهای شهرها می بینیم. عکس شهیدی که با لباس بارانی آبی خود و کلاهی که به گفته مادرش او برای فرزندش بافته است، از مظلومیت شهدایمان در دل صحراهای جنوب سخن می گوید. شهید هادی ثنایی مقدم یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود بدنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت. همرزمان او از نحوه شهادتش بر اثر اصابت مستقیم تیر می گویند یادآور می شوند که هادی به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانس ها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانس ها تعدادی از شهدا را به سمت پشت خط آورد ولی خبری از پیکر هادی نبود. تا به امروز کسی نفهمیده است بر سر پیکر شهید هادی ثنایی مقدم چه آمده است؟. عده ای می گویند احتمال دارد گلوله خمپاره ای به کنار پیکرش خورده و او را در زیر خاک پنهان کرده و همین امر باعث شده است که آمبولانس ها او را پیدا نکنند. سال ها از این ماجرا گذشت و از هادی تنها یک مزار خالی در شهرمان باقی ماند. در یکی از روزها مادر شهید به زیارت مزار فرزندش به گلزار شهدا می رود و پس از دعا و فاتحه از جای خود بلند می شود. ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثنایی مقدم به تصاویر شهدا نگاه می کند و به یک عکس خیره می شود و ناگهان فریاد می زند این هادی منه... 🌷آشنایی با سیره و خاطرات شهدا🌷 🇮🇷https://eita
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃 مگه داریمـــ....... انقدرپایبنداین نظامـــ وانقلابـــــ..... در اوج سختی ها وبی آبی و............
در رَطب و یابس ایام، برای خدمت به عیال‌الله بود تا قهر طبیعت و قحط مدیریت، خشک و تر خلق‌الله را یکجا نسوزاند. پا در چشمه‌ی سلسبیل می‌گذاشت وقتی برای خدا با پای پیاده از سیل می‌گذشت. یک‌تنه سرمایه‌ی اجتماعی را تکان می‌داد و قدرت بسیج‌کنندگی او زیر آسمان خدا نظیر نداشت. از نیل تا فرات در قبضه‌ی استیلای او بود تا از دز تا اروند امن باشد، اما امنیتی نه! انصاف نیست هزار ارگان خلاص را با یک تار موی آن یگانه‌ی با اخلاص برابر کنیم. از تشنگی ، دل او کباب می‌شد اما چرا هیچ مسئولی از خجالت این مردم آب نمی‌شود؟ جایش خالی‌ست، مثل رد آب بر دیواره‌ی خشک‌رود کرخه... 📌 تصویری از حضور سردار در سیل ۹۸ خوزستان ✍
نخلستان کجایی که نخل های خوزستان تشنه اند...💔 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
سلام ممنونم از دوستانی جویای حال بنده بودند. الحمدالله امروز یکم بهترم.
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
سلام ممنونم از دوستانی جویای حال بنده بودند. الحمدالله امروز یکم بهترم.
ولی این مدت خیلها لفت دادن😔 خدا بهمراشون و سلامتی بده !! دعام کنید برای اعمال فردا توان داشته باشم.و خیلی التماس دعا دارم برای اقا امام زمان عج برای برای سلامتی برای سلامتی برای سلامتی که همیشه باعث اب سرد بر اتش زخمهای بود بخصوص زخم‌های ممنونم از حضورتون و همراهیتون🌸🌱🌸🌱