فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنده هایت
آتشی بر
جانِ ماست
سوخت این دل و
آرام نگشت باز….
❤️🩹
4_265388460171329771.mp3
1.21M
#دعای_عهد
#استاد_فرهمند
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) #دعای_عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
⛅️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج⛅️
✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت شنیدنی حاج قاسم سلیمانی از شهید شوشتری
🔺بهمناسبت سالروز شهادت شهید نورعلی شوشتری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#ایران
♦️ حاج قاسم:بزودی فتنههایی پیش روی خواهید داشت ڪه ڪل شهدا آرزوی حضور بجای شما را خواهند داشت!
🔹آنروز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نڪنید❤
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#ایران
32.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری_شهدایی
🎙 کانال بهشت …
🔻برشي از روایتگری حاج سعید تاجیک
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#ایران
🌷نمازجمعه حج فقرا🌷
رفته بودم نمازجمعه در دانشگاه تهران. تعجب کردم که چرا محل نماز اینقدر تغییر کرده‼️
آنجا مسجدالحرام بود و همه گرد کعبه طواف میکردند. بلافاصله به یاد حدیث معروف افتادم که میفرماید: نمازجمعه حج فقراست.
✳️همین که مشغول طواف بودم ابراهیم را دیدم. شهید ابراهیم هادی را.
با خوشحالی به سمت او رفتم. سلام کردم و ابراهیم را در آغوش گرفتم. نمی دانید چقدر لحظات زیبایی بود.
✅طواف ما تمام شد و همینطور محو چهره ابراهیم بودم.
گفتم: آقا ابراهیم دیدی کتابی برات چاپ شده⁉️
راستی ی جلد کتاب تو ماشین دارم. بیا بریم کتاب رو بیین.
💐همینطور به چهره اش نگاه میکردم و حرکت کردیم. همان تصویر روی جلد بود. او همینطور به من لبخند میزد.
یادم افتاد دو روز قبل، کاری را به نیت آقا ابراهیم انجام دادم و خیلی سختی کشیدم. حالا...
تو همین افکار بودم که یکباره از خواب پریدم. سحر جمعه بود...
💢نقل از یکی از دوستان شهید.
🚨 زنی که با اختیار خودش در ماشین سوخت!
⭕️ خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق. معلم است. در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین، دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد. خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمیگردد و در را باز نموده داخل ماشین مینشیند.
یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو تو را با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند.
عراقیها وی را شهیدِ #شرف و #ناموس، لقب گذاشتند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند
🌹 هدیه نثارشان صلوات