eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
9هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
کاری کن ای شهید❤ بعضی وقت ها نمیدانم در گرد و غبار گناه این دنیا چه کنم😔 مرا جدا کن از زمین "دســتم را بــگیر " میخواهم در دنیای تو "آرام" بگیرم "دســـتم را بگیر" #روزتون_مملو_از_یاد_شهدا🌹
مینویسم برای گریه هایت ... برای درد بی پدری برای طعنه های مردمی که بویی از عشق نبردند... پاینده باش ای مرد کوچک... از این پس مرد خانه تویی  #شهید_علیرضا_جیلان
. غریب و خسته و فرتوت مانده است به شوق لحظه باروت مانده است خدایا! استجابت کن دلم را که پشت یک غزل تابوت مانده است. . #مادرانه 💔 #شهید_ساجد_هشام_حمد ❤️ #حزب_الله 🌹
. گفتند : تا کربلا راهی نمانده اما حرم را ندیدند... . #اربعینی‌ها 💚 #نائب‌الزیاره_شهدا_باشید ✋❤️
#معرفی_شهید #شهیدابوالقاسم_عبوری #متولد_1343 #محل_شهادت_فاو #تاریخ_شهادت_1365/2/5
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#معرفی_شهید #شهیدابوالقاسم_عبوری #متولد_1343 #محل_شهادت_فاو #تاریخ_شهادت_1365/2/5
اين شهيد بزرگوار روز چهاردهم فروردين ماه سال 1343 در شهر ساري درخانواده اى مذهبي چشم به جهان گشود. دوران ابتدايي ,راهنمايي و دبيرستان را بترتيب در مدارس سعادت , استاد مهجوري وامام خميني تحصيل نمود. . فروتني و تواضع از خصوصيات بارز اخلاقي وي محسوب مي شد. با شروع انقلاب برهبري امام امت او نيز به صف تظاهركنندگان پيوست و بعد از پيروزي در تداوم راهي كه برگزيده بود به عضويت انجمن اسلامي مدرسه و كانون حزب ا... در آمد و در اين تشكيلات نقش مهمي ايفا نمود به نحوي كه در سالهاي 60 و 61 يكباره مورد تهاجم مسلحانه منافقين قرار گرفت كه بخواست خداوند سالم ماند و با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران ابوالقاسم بارها و بارها به جبهه رفت وقتي از او پرسيده مي شد كه جنگ تا كي ادامه خواهد يافت;  در پاسخ گفت: چرا از قرآن نمي پرسيد(حتي لاتكون فتنه) اين عاشق شهادت و پيوستن به معبود بالاخره بعد از مدتها جهاد , در منطقه فاو بتاريخ 65/1/30 در اثر اصابت تركش به سختي مجروح گرديد كه بلافاصله به بيمارستان تبريز منتقل و در تاريخ 65/2/5 به شهيدان اسلام پيوست.
🔰سال 57 در شهرستان به دنیا آمد. تولدش مصادف بود با چهلمین روز برادرم «علی» از شهدای انقلاب اسلامی بود. به همین دلیل دوست داشتم نامش را روی پسرم بگذارم⚡️ اما همسرم گفت داغ برادرت تازه است و را اذیت می‌کند. این شد که اسم «محمد» را برایش انتخاب کردیم. جالب است برایتان بگویم که شهید بلباسی متولد شد و جمعه هم به شهادت🌷 رسید.» 🔰یک روز می‌خواست برود ، وقتی خواست بند کتانی‌اش👞 را ببندد، رفتم روبروی پله جلویش را گرفتم، پرسیدم:«کجا»⁉️ گفت می‌روم نماز جمعه. گفتم نماز جمعه‌ی تو، درس توست📚، حالا اگر یک هفته شرکت نکنی اشکالی ندارد. درست را بخوان، که قبول شدی انشاءالله نماز جمعه هم می‌روی. الحمدالله درس خواند و دانشگاه سراسری رشته هم قبول شد.» 🔰یکسال که ماه رمضان مقارن شده بود با ایام عید، محمد گفت من می‌گیرم بروم مسجد. شب چهارشنبه سوری هم بود، موقع رفتن بچه‌های محل بهش می‌گویند بیا برویم آتش بازی🔥، او می‌گوید دارم می‌روم مسجد🕌، امشب هم هست و نباید جشن چهارشنبه سوری بگیرید🚫. بچه‌ها هم برای اینکه اذیتش کنند بطری نوشابه پر از بنزین را خالی می‌کنند روی محمد😨 و لباسش آتش می‌گیرد. بر اثر آن اتفاق به شدت سوخت و با زحمت در بیمارستان مداوا شد». به روایت مادر شهید 🌹🍃🌹🍃
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ 🍀رفیق، دستت را همیشه به سوے بگیر ! 🌼حتے اگر احساس بـے نیازے داشتے ، حتے اگر مشڪلے نداشتے همیشہ باش؛ مخصوصاً بہ مادرت حضرت #زس)..؛ فرزند ڪہ نباید بےخیال مادرش باشہ! #ش پ
پیکر پسرم⚰ هنوز برنگشته اما نگران نیستم، همین که پیش (س) است خیالم راحت است. دوست دارم که پیکرش بیاید ولی اگر هم نیامد ناراحت نمی‌شوم😊.» 🌹🍃🌹🍃
💐بی نام و نشان باش که در کوی خرابات 💐بی نام و نشان هر که بُود صاحب نام است
┄┅═══🔅★🔅═══┅┄ 🏢 در یکے از ادارات کارے داشتم هر چه مراجعه مے کردم مشکلم حل نمےشد. بطورے که دیگر عاصے شده بودم و باز هم نمے خواستم خودم را معرفے کنم و بگویم که پدر یک شهید هستم. 🌃 یک شب پسرم را در خواب دیدم و با گله و شکایت به او گفتم شما در آن دنیا لذت مے برید از نعمتهاے لایزال خداوند استفاده مےکنید اما ما مانده ایم و این دنیا و مشکلاتش.... در همان رویا و خواب مشکلاتم را برایش گفتم. 📎 فرداے آن روز که دوباره براے پیگیرے کارم به همان اداره مراجعه کردم. فردے که مسئول انجام این امور بود به محض رسیدن من به جلوے میزش در مقابلم ایستاد و برگه هاے مرا گرفت و براے انجام مراحل ادارے برد و کارم سریعا انجام گرفت. ⁉ من بسیار متعجب شدم به من رو کرد و گفت : آن آقایے که همراه شما بود کیست ؟ من با تعجب بسیار پاسخ دادم کدام آقا؟ گفت: همان جوان خوش سیما که تا دم درب ورودے با شما آمد و به من اشاره کرد که کار شما را انجام دهم .... 💢 بعد برایم تعریف کرد و گفت : من این جوان را دیشب در خواب دیدم از من خواهش مےکرد و مے گفت که پدر من بیمار است و کارش را هر چه سریعتر و به خاطر رضاےخداوند انجام دهید. 💧پدر این شهید مے گفت آنجا بود که اشک هایم سرازیر شد و شانه هایم شروع به لرزیدن کردند. 🌷 💭راوے: پدر شهید
بین الحرمین عجب صفایی دارد. #حب_الحسین_یجمعنا