هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🍃🌼کلام شهیــــد ❌اگر میخواهیم روزی همانند ۲۵خرداد ۸۸ اتفاق نیفتد، ⏳باید به جای اینکه روزی ۱۶ سا
14صلوات امشب هدیه میکنیم به اقا امام زمان عج به نیت 😊👇
#شهید معین رئیسی
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعا
🍃🌸
@seedammar
#شبتون_مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم
📋 گزاره : بعثت موسی در محاصره گرفتاری ها؛ خداوند در چند آیه مختلف قرآن از شبی که موسی علیه السلام به رسالت بر انگیخته شد سخن می گوید. بعثتی در شرایط بسیار غیر عادی. در تاریخ داریم که موسی پس از سپری کردن مدت قراردادش با شعیب، به همراه خانواده و گوسفندانش کنعان را ترک کرد. شبی سرد و تاریک در بیابان راه را گم كرد، گوسفندان او در بيابان متفرق شدند، مى خواست آتشى بيفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شـوند، اما بوسيله آتشزنه آتش روشن نشد. در اين اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد.طوفـانـى از حوادث سـخت ، او را محاصره كرد. در این هنگام آتشی دید. به سرعت به سوی آن شتافت اما آن آتش نبود. نور الهی بود. خدا با او در آن مکان سخن گفت و او را به رویارویی فرعون ابر قدرت گسیل فرمود. بسیار جالب و آموزنده است. مردی که تا ساعتی پیش در محاصره گرفتاری های گوناگون شخصی سراسیمه و هراسان شده بود، ابلاغ رسالت از خداوند گرفت و در سایه حمایت الهی توانست ابرقدرت وقت را از حکومت ساقط نماید! گرفتاری ها همیشه معنایش شکست نیست!
🔷 آیه روز:
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه / آیه 10)
🔶 ترجمه:
هنگامي كه آتشي (از دور) مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد شعله اي از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم.
📅 چهارشنبه 24 بهمن 1397
#سنت_الهی ، #سختی ، #هدایت ، #پیروزی
🌼هر روز یک آیه🌼
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا
با صدای دلنشین اباذر حوائجی
قرار هروز صبح😊🌹
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️
امام زمانی شو👇👇👇👇
#کانال_خواهم_امد
http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
ای ابـ☁️ـر ...
اگر از خانه ی آن یـ❤️ـار ؛
گذشتی
با گریه بزن ...
بوسه به جای همه ی مـ💔ـا
سلام حضرت یـ❤️ـار ....
#سلام
#شعر_مهدوی
🌻 #سلام_معلم_شهیدم
لحظۂ پـايـان او آغــاز بـــود
قصد او از زندگی
پـــرواز بود
❤ #شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ برادران من خود را دست کم نگیرید دنیا ابرقدرتهای دنیا از لباس سبز ما و اسم ما میترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است.
🔻خود را کوچک نشمارید که ما الگویی چون اباعبدالله الحسین ع و ابوالفضل العباس ع را داریم.
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_مهـــدی_ثامنـــی_راد🌹
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
〰〰✺🌹🇮🇷🌹✺〰〰 ♤ راز کانال کمیل ♤ روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه 《مقدمه》
⭐〰〰🍃🌹🍃〰〰⭐
🌌هوا تاريک شد ابراهيم هادی، اين بار اذان
مغرب را با صدای دلنشين تری گفت.
اصحاب عاشورايی سيدالشهدا (علیه السلام)
نيز با معرفتی ديگر اقامه ی نماز کردند.
⚡بچه ها با اينکه تعدادشان کم بود.
و، وضعيت مناسبی نداشتند، باز هم
می خواستند به دل دشمن بزنند اما تنها
مانع، نداشتن سلاحی مناسب و مهمات بود
و اين شده بود خوره ی روحشان!
🔫 تنها سلاحی که داشتيم، کلاشينکف و
دو قبضه آرپی جی بود، آن هم با مهمات
بسيار کم. مهمات ما آنقدر کم بود که حتی
بچه ها توی خاک هم به دنبال چند فشنگ
می گشتند!...
🔘يک تير بار بدون فشنگ و از کار افتاده هم
در کانال بود که عملا فايده ای نداشت روزهای
گذشته در کانال آر پی جی و نارنجک وجود
داشت و بچه ها با همان مقدار مهمات، جلوی
دشمن را می گرفتند.
💥 اما الان فقط چند فشنگ کلاشينکف برای
بچه ها مانده بود و چند راکت آر پی جی
که ابراهيم دستور داده بود برای شرايط خاص
نگهداری شود ابراهيم، بچه هايی كه هنوز تاب
و توان داشتند را صدا كرد در تاريكی شب،
آنها را مخفيانه به بيرون فرستاد.
📚 #راز_کـانـال_کـمیـل
هدایت شده از همسفر شهدا
💠مراسم چهارمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🗓پنج شنبه ۹۷/۱۱/۲۵ - ساعت ۱۵:۳۰
🔰 #تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها - قطعه ۲۶
#خاطرات_شهدا
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
#پرچم ، پیشانی بند ، انگشتر ، #چفیه ، بی سیم هم روی کولش . خیلی با نمک شده بود ☺️
گفتم چیه ؟ خودت رو مثل علم درست کردی ؟ میدادی یک چیزی هم پشت #لباست بنویسن😒
پشت لباسش رو نشون داد " جگر شیر نداری سفر #عشق مرو " ❤️
گفتم : بی خودی اصرار نکن .. بی سیم چی لازم دارم ولی تو رو نمی برم😒
هم #سنت کمه ؛ هم برادرت #شهید شده ..
هیچی نگفت ... از من حساب میبرد..✅
کمی هم #میترسید ، دستش رو گذاشت روی کاپوت تویوتا🚘 و گفت :
باشه .. نمیام ! ولی روز #قیامت شکایتت رو به #فاطمه_زهرا میکنم .. ببینم میتونی جواب بدی ؟😒
توی #عملیات دنبالش میگشتم .. به بچه ها گفتم کجاست ؟ گفتن نمی دونیم ! نیست ✅
به شوخی گفتم : نگفتم بچه است ! #گم میشه ! حالا باید کلی دنبالش بگردیم تا پیداش کنیم😤
بعد #عملیات داشتیم #شهدا رو جمع میکردیم . اکثرا با یک گلوله یا ترکش ریز #شهید شده بودن😔
یکی هم بود که ترکش کل #سر رو برده بود ...
برش گردوندم ...😞
پشت لباسش رو دیدم
نوشته بود:"#جگر شیر نداری سفر #عشق مرو" 😭😭😭
#شهداگاهی_نگاهی