eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
924 دنبال‌کننده
380 عکس
479 ویدیو
183 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم مخمّس_ چهارم محرّم_دو شیر پسرِ عمّه‌یِ سادات جبلُ‌الصّبرِ حرم کوهِ رشادت زینب مادرِ غیرت و ایثار و شجاعت زینب سوره‌یِ کوثر و نور است و قیامت زینب زینتِ زندگیِ شاهِ ولایت زینب اسداللّه‌ترین خطبه‌یِ نهضت زینب می شود در سِیَرَش فاطمه را کامل دید از غروبِ دهم او جایِ ابوفاضل دید او که هستیِ خودش تحفه‌یِ ناقابل دید از همان روزنه‌یِ خیمه پُر از دلْ‌دِلْ دید عازم معرکه بودند... وَ قٰالتْ زینب بِاَبی اَنتَ و اُمّی وَ بِاَهلی وَ بَنُون به فدایِ تو شود جانِ همه زینبیون دشت خشکیده شد از خونِ مَجانین هامون پیشِ اَطفالِ حَرم لشکرِ شام است زبون شیرِ تو کرده چه‌ها جان به فدایت زینب خونِشان خونِ علی غیرتشان...هو... محشر دو پسر نَه وسطِ معرکه‌ها دو لشکر رقصِ شمشیرِ دو شیر و گلِ تکبیر قَمر مادر آورده به همراهِ خودش دو حیدر باقیاتند به وَاللّه برایت زینب آمد از دشت صدایی و دلِ بانو ریخت اَشکها از بصرِ شاهِ کرم بَر رو ریخت تا به میدان برسد آه پَر و پهلو ریخت شد غروبِ غمُ و رویِ سر نِی گیسو ریخت بر رویِ نیزه گرفتند عزایت زینب خوب شد این دو ندیدند چه آمد سرِ تو با لگد شد پَر و پهلویِ تو چون مادرِ تو خاکِ عالم به سرم روضه شده معجرِ تو دشمنت کُشت تو را پایِ سرِ دلبرِ تو تازیانه چه کند با سر و صورت... زینب بدتر از روضه‌یِ سرنیزه و سر آه اَلشّام غصّه‌یِ شاه و غمِ قرصِ قمر آه الشّام کعبه و کعبِ نِی و خونِ جگر آه الشّام بدتر از کوفه و هرچه شده در راه الشّام نوحه‌یِ منتظران است کلامت زینب 📃۱۴۰۰/۵/۱۹ @sehreashk @sehreashk110
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل پنجم محرّم مدح امام حسن علیه‌السلام و روضه‌یِ حضرت عبداللّه علیه‌السلام شبِ پنجم و ششم نَه همه‌شب دَم حسن است ذکر این سینه‌زن و شاهِ دو عالم حسن است هر که دارد هوسِ کرب و بلا می‌داند که براتِ حرم و اشکِ مُحرّم حسن است می‌زنم جار بفهمند همه کارم چیست سائلِ این حَرَمَم روزی‌رسانَم حسن است ایّهاالنّاس غلامیِ حرم شغلِ من است بنده‌یِ لطف کریمَم کَس‌وُکارم حسن است پسرِ کوثر و طاها پدرِ عبداللّه ذکرِ قاسم وسطِ معرکه جانم حسن است طفلی از نسلِ حسن کارِ اباالفضلی کرد دَمِ آخر به رویِ سینه‌یِ شاهم حسن است عَلَم افتاد و علمدار زمین خورد ولی... تَهِ گودال علمدارِ حسینم حسن است مانده از بازویِ او پوست فقط واویلا می کِشَم آه خدا آخرِ هر غم حسن است چشمِ او مثلِ دو چشمِ مادرش تار شده ندبه‌خوانِ غمِ این نورِ دوچشمِم حسن است 📃۱۴۰۰/۵/۲۰ @sehreashk @sehreashk110
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم مخمّس_ ششم مُحرّم_ حضرت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام من از سُلاله‌یِ پیغمبرانِ بت‌شکنم به یک نگاه سپاهِ فِتَن به‌هم بزنم دعایِ نادِعلی جوشن است بر بدنم هزار تکّه شوم از حسین دل نَکَنَم وَ اِن‌یکاد بخوانید کاملاً حَسَنم شدم به معرکه تفسیرِ نابِ جاءَالحق گرفتم از همه با برقِ چشمِ خویش نَسَق گِرِه که خورد دو اَبرویِ من شبیهِ شفق به رعدِ تیغِ حسن می‌خورد زمین اَرزق شنیده کرب‌و‌بلا نغمه‌یِ حسن حسنم کنارِ شمسِ حرم شد دَمِ قمر تکبیر ببین به عشق حسینَش حسن زده شمشیر دوباره مثلِ جمل ضربه می‌خورد تزویر دوباره سنگ...دوباره امامِ ما شد پیر غریب شد وسط کوچه در وطن حسنم شبیهِ کوچه‌یِ تنگِ مدینه بلوا شد شکست پهلویِ او روضه‌خوانِ زهرا شد به زیرِ سُم بدنش ماند و ماند و غوغا شد درست مثل عمو قد بلند و رعنا شد حسین خورده زمین...پاره‌پاره تن...حسنم کشیده پا به رویِ خاکِ دشت آئینه شبیهِ مادرمان خون چکیده از سینه چه کرده با بدنِ وارثِ حسن کینه کبود شد به خودش گفت دستِ سنگین ِ... کسی بلند که شد زار زد مزن حسنم چه شد که مادرمان بی‌قرار افتاده به رویِ خاک چرا گوشوار افتاده وَ جایِ پنجه رویِ چشمِ تار افتاده بدان که روضه‌یِ باز است...یار افتاده دعایِ ندبه بخوان با اباالحسن حسنم ۱۴۰۰/۵/۲۱📃 @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل هفتم محرّم مدح حضرت علی اصغر علیه‌السلام صاحبْ‌عَلمی مثلِ عمویت علی‌اصغر عالم شده آواره‌یِ کویت علی‌اصغر سرسلسله‌یِ عشق خَمِ مویِ حسین است برده دل او را خَمِ مویت علی‌اصغر اِی دلخوشیِ دلخوشیِ هر دو جهانم روکرده گدای تو به سویت علی‌اصغر هِق‌هِق که نَه در معرکه‌ها نادِعلی بود آوایِ خداییِ گلویت علی‌اصغر سربازِ تو هستیم که سردارِ حسینی این روضه شده سِرِّ مَگویت علی‌اصغر تو قبله‌یِ حاجات شدی مثلِ علمدار شد قرصِ‌قمر خیره به‌رویت علی‌اصغر مهتابِ دلِ ماهِ حرم رویِ علی بود شد ندبه مناجاتِ نکویت علی‌اصغر     @sehreashk @sehreashk110
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم مخمّس _هفتم محرّم _ حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام داری به میدان می‌روی مثلِ عمو محشر کنی قنداقه بسته دست و پایت جلوه‌یِ حیدر کنی بی‌دست می‌خواهی تو فتحِ قلعه‌یِ خیبر کنی در بزمِ سبطِ مصطفیٰ ما را غدیری‌تر کنی مادر ندارد شیر با تیری تو باید سَر کنی گویند هِق‌هِق می‌کنی امّا رجزخوانی علی در معرکه مثل عمو عبّاس طوفانی علی از نسلِ کرّاری و تکرارِ علی‌جانی علی با دستهایِ بسته هم از دستگیرانی علی دیدی پدر تنهاست رفتی یاریِ دلبر کنی لبهایِ خشکت شد بهانه تا نَمانی در حرم تو غیرت‌ُاللّهی نباید که ببینی مضطرم بر رویِ نِی مَردی شدی و سایه‌ای رویِ سرم اُفتادی از بالایِ نیزه تا نَیفتد معجرم با این گلویِ پاره‌پاره فکرِ این مادر کنی تیری که حلقت را دَریده قلبِ مادر را شکست این زوزه‌یِ وحشت سکوت‌وُبهتِ لشکر را شکست از گردنت چیزی نماند این روضه دلبر را شکست لعنت به تیری که غرورِ شاهِ محشر را شکست باید غروبِ روضه همراهیِ آب‌آور کنی وای از غروبِ روضه و حیرانیِ این قافله از رویِ نیزه دیده‌ای بر دستِ مادر سلسله بر دست و پاها تاول و جایِ طناب و آبله امّا عذابِ عائله شد خنده‌هایِ حرمله بی‌سر شدی تا مزدِ این نامرد را بهتر کنی بالا نشسته حرمله اِی وای از حالِ رباب تیر سه‌پَر دارد صِله اِی وای از حال رباب بد شد برایِ قافله‌ اِی وای از حال رباب امّا ندارم من گِله اِی وای از حال رباب باید میان ندبه فکر معجرِ کوثر کنی 📃۱۴۰۰/۵/۲۲ @sehreashk