eitaa logo
🌟سیرسلوک تاخدا🌟
6.7هزار دنبال‌کننده
39.4هزار عکس
9.8هزار ویدیو
177 فایل
⛔هرگونه کپی برداری از کانال کاملا آزاد و بدون اشکال شرعی میباشد درانتشار مطالب مذهبی کانال کوتاهی نکنید،هدف ما ترویج فرهنگ مهدویت میباشد. #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️آیت الله مصباح: 💠بعضی چیز ها هست که اثرش در دنیا زود ظاهر میشود؛ 1⃣یکی خدمت به پدر و مادر است 2⃣یکی صله رحم اینها در همین دنیا اثرش ظاهر میشود. 💠شاید نباشد انسانی که در زندگی خود به پدر و مادر خدمت کرده باشد و در دنیا بدبخت شده باشند. @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ ♦️ایت الله ناصری دولت آبادی: 🌹حاج آقا معین شيرازي كه از رفقای ما بود - خدا او را رحمت کند - این داستان را نقل میکرد. 🌹سیدي بسیار پاک وپدر عیال علامه طهرانی بود. ایشان می گفت: ما با یکی از تجار تهران كه ساکن تهران بود،‌ بسيار رفیق بودیم.آن شخص، تاجر فرش بود و علاوه بر آن، چند مزرعه در اطراف تهران داشت. 🌹 یک روز آمد گفت: حاج آقا! من داستان عجیبی دارم. 🌹مدتي قبل سراغ زمين‌هاي كشاورزي‌مان رفته بوديم. کشاورزها گندم‌ها را درو کرده و سهم هر کس را جدا کرده بودند. با كشاورزها دور هم نشستیم و داشتيم چايي میخوردیم. 🌹دیدیم یکي از این زنبور‌هاي قرمز بزرگ آمد و نشست روي گندم‌ها. و یک گندم برداشت و رفت. ما تعجب کردیم که یعنی چه؟ زنبور که گندم نمی خورد. زنبور، دنبال شیرینی مثل انگور، کشمش، شیره و امثال اين‌ها مي‌رود. 🌹گفتیم حتماً اتفاقی بوده است. طولي نکشید که دو مرتبه آمد و یک گندم ديگر برداشت و رفت. چهار، پنج تا گندم، يكي يكي برداشت و رفت. 🌹من گفتم: «یک سِری در این کار است. بروم ببینم قضيه چیست.» وقتی گندم بعدي را برداشت و رفت، من هم دنبال او رفتم. رفت پشت يک دیوار؛ من هم به آن طرف دیوار دویدم؛ ديدم به یک شکافی رفت که داخل ديوار بود. جلو رفتم و نگاه کردم؛ دیدم آن‌جا يک گنجشک کور است که وقتی صدای زنبور را شنید، جیک جیک کرد و دهان خود را باز کرد. این زنبور هم گندم را در دهانش گذاشت و برگشت. 🌹میگفت: دیگر در و دکان را تخته کردم، تا یک مقداری به خودم برسم. 🌹با خود گفتم: من خدای به این مهربانی دارم که این گنجشک کور را اینجا فراموش نمیکند؛ آيا من را فراموش میکند؟ ! @seiro_solook_ta_khoda
حضرت شعیب میگفت : گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل میکند.. یکی آمد و گفت من خیلی هم گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده! خداوند به حضرت شعیب وحی میکند که به او بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی.. آن فرد از حضرت شعیب درخواست نشانه میکند. خداوند میگوید به او بگو که عباداتش را فقط به عنوان تکلیف انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد.. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند كمترين كاري كه درباره گناهکار انجـام مـیدهد اين است كـه او را از لـذّت مـناجـات محـروم مي‌سـازد. 📚|معراج‌السعادة صفحه۶۷۳ @seiro_solook_ta_khoda
﷽ 🔔 ضمانت بهشت ! 💠 امیرالمومنین علی علیه السلام: ✍ هر کسی یک عمل را برای من عهده دار شود من چهار چیز را برای او ضمانت می کنم هر کس به من تعهد بدهد که کند و با خانواده اش رفت و آمد داشته باشد من هم ضمانت می دهم که: 🌹‍ ⇐بستگانش به او علاقه مند شوند 🌹‍ ⇐مال و دارایی او زیاد شود 🌹‍ ⇐عمرش طولانی گردد 🌹‍ ⇐و داخل بهشت پروردگارش شود 📚مواضع العددیه ص ۲۱۹ @seiro_solook_ta_khoda
🌸🍃🌸 🍃💝 🌸 ⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔻سه تجارتی که در آن خـسـارتـی نـیـسـت... 🔸تلاوت قرآن 🔹نماز خواندن 🔸انفاق کردن 🔹الله متعال میفرماید: «کسانی که کتاب الله (قرآن را) می‌خوانند 🔸و نماز را پا برجای می‌دارند 🔹و از چیرهائی که بدیشان داده‌ایم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، 🔸آنان چشم امید به تجارتی دوخته‌اند که هرگز بی‌رونق نمی‌گردد و از میان نمی‌رود» (فاطر/29) 🌸 🍃💝 🌸🍃🌸 @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🌸✨گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. 🔸به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟» ✨گفت: «عقل.» پرسید: «جای تو کجاست؟» ✨گفت: «مغز.» 🔸از دومی پرسید: «تو کیستی؟» ✨گفت: «مهر.» پرسید: «جای تو کجاست؟» ✨گفت: «دل.» 🔸از سومی پرسید: «تو کیستی؟» ✨گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» ✨گفت: «چشم.» 🔸سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» ✨جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» ✨گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.» 🔸از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. ✨گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» ✨گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» 🔸از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: « طمع » پرسید: «مرکزت کجاست؟» ✨گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» ✨گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔵اهمیت احترام به سادات! 🌹در محضر آیت الله بهجت ره: احترام به سادات و مودّت و محبت به آنها، خیلی سفارش شده است. 🍃بعضی فرموده‌اند بارها اتفاق افتاده با نظر سیدی مخالفت نمودم و چوبش را از جای دیگر خوردم. 💥 بلکه از این بالاتر، پدری که سید بود نقل می‌کرد: گاهی فرزند خود را به‌عنوان تأدیب کتک می‌زدم، بلافاصله گرفتاری و ناراحتی برایم پیش می‌آمد... 🌺حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام به شخصی که به یکی از سادات بی‌اعتنایی کرده بود ایراد گرفتند. آن شخص عرض کرد: بی‌اعتنایی من به او، به‌خاطر مخالفت او با شما بود. 💚حضرت در جواب فرمود: چون او به ما انتساب دارد، نمی‌بایست چنین می‌کردی..! 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌺🌿🌸🌿🌸🌿 📘در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۵ @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ 💠 خانمی حکایت خود را برایم تعریف کرد که از کسی چنین چیزی نشنیده بودم ... او گفت : 🏡 من در خانه ام همه اتاقهای منزلم را اسم گذاری کرده ام، 🛋 اتاق نشیمن را اتاق تهلیل نامیده ام 🌟 و هر گاه وارد آن شدم لااله الاالله می گویم، 🍽 آشپزخانه ام اتاق استغفار است ، 🌟 وارد آن که شدم ذکر استغفار را می گویم ، 👒 اتاقی که مخصوص پذیرایی از مهمان ها را اتاق صلوات نامیده ام ، 💛 در آشپزخانه که کار می کنم و غذا می پزم استغفار می گویم 💙 و اتاق بچه‌ها را که تمیز می کنم تسبیح را با خود زمزمه می کنم، 💜 هنگام آب دادن به درخت و گلدانها تکبیر را تکرار میکنم 🍃🌹 و خلاصه در هر اتاق و مکان تا از کارم در آنجا تمام می شوم ذکری که نامش را بر آن جا گذاشته ام می خوانم تا زبانم از ذکر غافل نباشد، 💖 به این شیوه کارم نیز لذت بخش تر است و قلبم مطمئن است و برکت به خانه ام می آید .! 👌🌷 از این فکر جالب او واقعا خوشم آمد ، به شما هم می گویم تا لذت ببرید ...❣ اگه برای گروهها و دوستانمان بفرستین و ازش استفاده کنن، صدقه ی جاریه ای برامون حساب میشه ان شاء الله @seiro_solook_ta_khoda
✨⭐️ ⭐️ 🦋داستانکهای_پندآموز دريا باش نه یک ليوان آب! 🔹روزي شاگرد يک استاد از او خواست که يک درس به ياد ماندني به او بدهد. استاد از شاگردش خواست کيسه نمک را بياورد، بعد يک مشت از آن نمک را داخل ليوان نيمه پري ريخت و از او خواست آن آب را سر بکشد. شاگرد فقط توانست يک جرعه کوچک از آب داخل ليوان را بخورد، آن هم به زحمت. 🔸استادپرسيد: «مزه اش چه طور بود؟» شاگرد پاسخ داد: «بد جوري شوره، اصلا نمي شه خوردش!» در ادامه استاد از شاگردش خواست يک مشت نمک بردارد و او را همراهي کند. رفتند تا رسيدند کنار درياچه. استاد از او خواست تا نمک ها را داخل درياچه بريزد، بعد يک ليوان آب از درياچه برداشت و داد دست شاگرد و از او خواست آن را بنوشد. 🔹شاگرد به راحتي تمام آب داخل ليوان را سر کشيد. استاد اين بار هم از او مزه آب داخل ليوان را پرسيد. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولي بود.» 🔸استاد گفت: «رنج ها و سختي هايي که انسان در طول زندگي با آن ها روبه رو مي شه همچون يه مشت نمکه و اما اين روح و قدرت پذيرش انسان است که هر چه بزرگ تر و وسيع تر بشه، مي تونه بار اون همه رنج و اندوه رو به راحتي تحمل کنه، بنابراين سعي کن يه دريا باشي تا يه ليوان آب!» @seiro_solook_ta_khoda
🍀امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: 🍃لا تَهتِكوا أستارَكُم عِندَ مَن لا تَخفى عَلَيهِ أسرارُكُم؛ 👈در نزد كسى كه رازهاى شما بر او پوشيده نيست، پرده درى مكنيد. (عيون أخبار الرضا،ج۱،ص ۲۹۸) @seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜ ⛔️ نكوهش درخواست از ⛔️ در حديثى قدسى كه امام صادق(عليه السلام) از برخى از كتاب‌هاى پيامبران پيشين نقل كرده‌اند، به تفصيل به اين حقيقت، پرداخته شده است و ما براى فرجام نيك بحثمان، به نقل و ترجمه اين حديث قدسى مى‌پردازيم: 🌟انَّ اللهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ: وَعِزَّتِي وَجَلاَلِي وَمَجْدِي وَارْتِفَاعِي عَلَى عَرْشِي لاََقْطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّل ]مِنَ النَّاس ]غَيْرِي بِالْيَأْسِ وَلاََكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ عِنْدَ النَّاسِ وَلاَُنَحِّيَنَّهُ مِنْ قُرْبِي وَلاَُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَضْلِي. أَيُؤَمِّلُ غَيْرِي فِي الشَّدَائِدِ وَالشَّدَائِدُ بِيَدِي؟ وَيَرْجُو غَيْرِي وَيَقْرَعُ بِالْفِكْرِ بَابَ غَيْرِي؟ وَبِيَدِي مَفَاتِيحُ الاَْبْوَابِ وَهِيَ مُغْلَقَةٌ وَبَابِي مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِي؛ 🌟خداوند تبارك و تعالى مى‌فرمايد: به عزت، جلال، بزرگوارى و رفعت و سيطره‌ام بر عرشم سوگند كه آرزو و اميد هر كس را كه به غير من اميد بست، قطع [و بدل] به نااميدى مى‌گردانم و در نزد مردم لباس خوارى و ذلت بر او مى‌پوشانم و او را از تقرب به خويش مى‌رانم و از فضل خود دور مى‌كنم. چه‌سان او در سختى‌ها و گرفتارى‌ها به غير من اميدوار و آرزومند است، در حالى كه سختى‌ها و گرفتارى‌ها در دست و اختيار من است و با فكر و انديشه خود درِ خانه جز مرا مى‌كوبد با اين كه كليدهاى همه درهاى بسته نزد من است و درِ خانه من به روى كسى كه مرا بخواند باز است. 🌿🌾🌿 @seiro_solook_ta_khoda
خانمی به دکتر گفت: نمیدانم چرا افسرده ام و خود را زنی بدبخت میدانم. دکتر گفت: باید 5 نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و از زبان آنها بشنوی که خوشبختند. زن رفت و پس از چند هفته برگشت، اما اینبار اصلاً افسرده نبود. به دکتر گفت: برای پیدا کردن آن 5 نفر، به سراغ 50 نفر که فکر می کردم خوشبخت ترینهایند رفتم، اما وقتی شرح زندگیشان را شنیدم، فهمیدم که خودم از همه خوشبخت ترم. خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت بدست نمی آید. خوشبختی رضایت از زندگی و شکرگزاری بابت داشته هاست، نه افسوس بابت نداشته ها. ❤️❤️ خدایا بابت همه چی شکرت @seiro_solook_ta_khoda