هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده اعتماد
◼️سپر زینب پیش دشمن چادر بود◼️
◾️از کوفه تا شام حجاب زینب بود◾️
فروشگاه چادر مشکی با ارائه بهترین چادرها در خدمت همه شما عزاداران حسینی به مناسبت دهه دوم🖤
چادر مورد علاقتون رو انتخاب کنید👇
✨🏴ســـاده - عربــے -قجــــرے🏴✨
✨🏴دانشــجــویـے -بحـرینــــے🏴✨
✨🏴شـــقایق - جــده-حســنـــا🏴✨
✨🏴 لبـنـــــانـــــے -حـــــریـــــر🏴✨
با ارسال رایگان درب منزل دریافت کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
بزرگتــــــــــرین و معتبــــــــــرترین فروشـــــگاه چادر مشڪــــــــــے در ایتا👏💯
هدایت شده از 🔆 تبلیغات انصــــار 🔆
چادر مشکی تو، برایت امنیت می آورد
خیالت راحت، گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند…😇👇
ـ ⚫️
ـ ⚫️
ـ ⚫️ ⚫️
ـ ⚫️⚫️ ⚫️ ⚫️
ـ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️
ـ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️⚫️⚫️ ⚫️
ـ ⚫️
ـ ♦️ ♦️ ⚫️
ـ ♦️
بزرگترین و معتبرترین فروشگاه چادر مشکی در ایتا👌 جشنواره هدیه برای بانوان چادری همراه با هدایا ویژه 🌹
▪️ ذکر صالحین ▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ابلیس هم عاشورا گریه کرد . . .
پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.
گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه
📙منبع:
داستانهای روح افزا صفحه 127
تو این شب های عزیز وسط گریه هاتون برای همه دعا کنید... #التماس_دعا مخصوص
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️
#غارت
🏴 بخشی از غارت خیام، در بیان جانسوز دختر امام حسین علیه السلام. ( آجرک الله یاصاحب الزمان )😭😭😭😭😭😭😭😭😭
▪️فاطمه صغرا گوید: من بعد از شهادت پدر بزرگوار خود مدهوش و حيران بر در خيمه ايستاده بودم. پدر و برادران و خويشان خود را در ميان خاك و خون مى ديدم و در احوال خود متفكّر بودم كه اشقياى بنى اميّه با ما چه خواهند كرد. آيا خواهند كشت يا اسير خواهند كرد؟ ناگاه ديدم سواره اى پيدا شد و نيزه در دست داشت، و بر پشت زنان مى زد و ايشان مى گريختند و آنچه داشتند غارت مى كرد و ايشان فرياد مى كردند كه: وا جدّاه وا أبتا وا عليّا وا قلّة ناصراه وا حسيناه، آيا مسلمانى در ميان اين گروه نيست كه ما را يارى كند؟ آيا مؤمنى در ميان اين جماعت نيست كه ما را پناه دهد؟ من از مشاهده اين حال بر خود لرزيدم و عمّه هاى خود را مى جستم كه بر ايشان پناه برم. ناگاه ديدم كه نظر آن لعين بر من افتاد و من گريختم. ناگاه ديدم كه سنان نيزه اش بر ميان كتف من آمد و بر صورت افتادم. پس گوش مرا دريد و گوشواره مرا برداشت، و مقنعه از سر من كشيد، و مرا گذاشت و متوجّه خيمهها شد، و من بيهوش شدم. چون به هوش آمدم ديدم عمّهام بر سر من نشسته و مى گريد. گفت: برخيز كه برويم و ببينيم كه بر سر ساير دختران و برادر بيمار تو چه آمد. گفتم: اى عمّه چادرى از براى من نيست. گفت: من نيز مثل توام. چون به خيمه در آمديم ديديم كه همه اسباب را غارت كرده اند، و برادرم امام زين العابدين عليه السّلام از بيمارى و تشنگى بر رو افتاده و بر احوال ما مى گريد.
📜 جلاء العیون ص 93
◼️جهت سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر ارواحنافداه صلوات ◼️
@seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️
💠روز عاشورا
«امام حسين بن علي بن ابي طالب عليهما السلام» سبط (نوه) گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و دومین فرزند امیرالمومنین علیه السلام و بزرگ بانوی عالم، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) هشت سال با جد خود و سی و هشت سال همراه با پدر و چهل و هشت سال با برادرش امام مجتبی(علیه السلام) و ده سال پس از امام مجتبی(علیه السلام) زندگی کرده است. از آنجا که شهادت امام در سال 61 هجری اتفاق افتاده است بنابراین عمر شریف ایشان 57 سال و چهار ماه و 25 روز خواهد بود. [1]
امام حسین علیه السلام 2 بار ندای هل مِن ناصر یَنصُرُنى سر دادند بار اول در آغاز نبرد؛ هنگامی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند که به دنبال آن، حرّ بن یزید ریاحی و همراهانش از سپاه عمر بن سعد جدا شده و به امام حسین(علیه السلتم) پیوستند و به درجه شهادت و عاقبت بخیری رسیدند [2] و بار دوم بعد از شهادت یاران ، گویا امام هنوز امید داشتند کسانی را از ظلمت و گمراهی به سوی هدایت ابدی بکشاند و البته آیندگان را بسوی ولایتمداری و هدایت راهنمائی فرمایند ، پس چنین صدا زد: «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که درباره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که به امید پاداش خداوندى به فریاد ما برسد؟ آیا یاورى هست که به امید آنچه نزد خدا است ما را یارى کند؟» [3] ولی هیچ کس از سپاه دشمن به امام لبیک نگفتند پس از آن صدای ناله زنان بلند شد و امام سجاد(علیه السلام) با تکیه بر عصای از جا برخاست در حالی که از شدت بیماری و تب شمشیرشان بر زمین کشیده میشد. ناگاه امام حسین(علیه السلام) با فریادی بلند فرمود: «ام کلثوم! او را نگهدار! مبادا زمین از نسل آل محمد خالی گردد.» (امر ولائی امام حسین علیه السلام باعث شد امام سجاد علیه السلام از شهادت در رکاب حضرت منصرف گردد) پس از آن ام کلثوم امام سجاد(علیه السلام) را به بستر خویش بازگردانید.[4]
امام به تنهائی با شمشیری آخته در برابر آن گروه ستمگر قرار گرفت ، شجاعانه ميجنگيد و مواظب تيراندازان بود و بعد از به هلاکت رساندن جمع کثیری از دشمنان ، بخاطر زخمهای بسیاری که برداشته بود ضعف بر امام غالب شد ، امام ایستاد تا قدری استراحت کند. فردی با سنگ به پیشانی ایشان زد. پیشانی آن حضرت شکست و خون صورت او را گرفت. دامن لباس را بالا زد تا از ورود خون به چشمان جلوگیری کند. حرمله با تیری سه شعبه قلب امام را نشانه گرفت و آن تیر بر قلب امام نشست سپس تیر را از پشت خود بیرون کشید و خون چون ناودان فوران زد.[5] «مالک بن نصر» نزدیک شد و با شمشیر ضربتی به سر مبارک او زد؛ کلاه خُودی که امام بر سر داشتند مملو از خون شد [6] «زرعة بن شریک» ضربتی به کتف چپ امام زد و «حصین» تیری به گلوی امام نشانه رفت. [7] دیگری بر گردن امام زد و «سنان بن انس» با نیزهای به سینه مبارک امام زد و قفسه سینه شکسته شد؛ هم او تیری به گلوی حضرت زد [8] و «صالح بن وهب» نیزهای به پهلوی او زد.[9] در همان حال عمر بن سعد با عدهای از یارانش به قتلگاه نزدیک شده بود و امام در آخرین لحظات عمر شریفش به سر میبرد. پس ابن سعد فریاد زد بر او فرود آیید و او را راحت کنید ، شمر با سرعت بر گودال وارد شد و بر سینه امام نشست و محاسن شریف آن ولی اعظم الهی را گرفت و با دوازده ضربه سر مقدس عزیز زهرا(سلام الله علیها) را از تن مقدسش جدا ساخت.[10]
پی نوشت :
[1] . بحارالانوار، ج44، ص 202
[2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 102
[3] . للهوف على قتلى الطفوف، ص 116
[4] . الخصائص الحسینیه، ص 188
[5] . مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 34
[6] . الکامل فی التاریخ، ج2، ص570
[7] . الاتحاف بحب الاشراف، ص 52
[8] . اللهوف، ص 54.
[9] . بحارالانوار، ج 45، ص 54
[10] . مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 37
@seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️
▪️ تسلی ملائکه در روز عاشورا ...
روز عاشورا ملائکه طوری ناراحت بودند که خداوند متعال برای اینکه به ایشان تسلی بدهند، فرمان دادند تا همه به عرش نگاه کنند.
وقتی ملائکه به آن نگاه کردند، چهارده نور را دیدند که فقط یکی از آنها سر پا ایستاده بود و «کَالکَوکَبِ الدُّرِّیِّ» "مانند کوکب می درخشید".
خداوند فرمود: من با این نور انتقام حسین را خواهم گرفت.
مرحوم آقای طالقانی می فرمودند: وقتی که نام امام زمان(اروحنا فداه) برده می شود و شما بلند می شوید به خاطر احترام نیست،
چون اگر به خاطر احترام بود باید اول برای پیامبر سر پا بایستی ،چون پیامبر بالاتر از همه ائمه می باشد و همه ائمه شرافت خود را از پیامبر دارند.
بلکه به خاطر این سر پا می ایستی که اعلام کنید که آقا اگر می خواهید ظهور کنید "من آماده هستم".
تسلای دل صاحب الزمان صلوات✨
@seiro_solook_ta_khoda
🏴عاقبت قصه ی ما به "سر" رسید...
⚫️ شروع مصائب اهل بیت و اسارت خاندان آل الله ...
▪️السلام علیک یا جبل الصبر،یا زینب کبری سلام الله علیها...▪️
@seiro_solook_ta_khoda
❁ ﷽ ❁
فرزند علے و نوه ے خير الأنامے
خواهم بنويسم ز فراقٺ دو ڪلامے
زائر نشدم حيف وليڪن بدهم من
از دور بہ سوے حرمٺ عرض سلامے
#السَّلامُ_عَلیکَ_یااَباعَبْدِالله
@seiro_solook_ta_khoda
~🕊
🌿#کلام_شهید💌
توۍ ذهنت باشـد ڪھ
یڪے داࢪد مࢪا مےبیند
دسـت از پا خطا نڪنم
مھــدۍفاطمھ(عج) خجاݪت بڪشد
فࢪداۍ قیامت جلوۍ حضࢪت زهـــࢪا(س)
چھ جوابـے مےخواهیم بدهیم..
#شهید_سیدمجتبی_علمدار♥️🕊
#شاید_تلنگر💥
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
☆∞🦋∞☆
امامعلـــے(علیهالسلام) :
دو چیــز ڪفارهے گناهان بـزرگـــــ استـــــ :
1.به فــریاد بیچـارگان رسیدن
2.غبـار غم و اندوه از چهـرهے گـرفتاران برطرفـــــ ڪردن
💎نهجالبلاغه حڪمتـــــ24💎
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
#تلنگــر💭
یهومیومدمیگفت:
«چراشماهابیکارید!؟»
میگفتیم:
«حاجی! نمیبینےاسلحہدستمونہ؟!یاماموریت
هستیمومشغولیم؟!»°
.میگفت:
«نہ..بیکارنباش!
زبونتبہذکرخدابچرخہپسر...° همینطورکہنشستےهرکارےکہمیکنے ذکرهمبگو :)»
وقتےهمکنارفرودگاهبغداد
زدنش
تۅ ماشینشکتابدعاوقرآنشبود ..
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
▪️ ذکر صالحین ▪️
🏳أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🔅🏳
گودال قتلگاه
تا اينكه نيزه اي بدنش را به خون كشيد
گرگي رسيد و پيرهنش را به خون كشيد
از يك طرف عمامه و از يك طرف عبا
هر كس به يك طريق تنش را به خون كشيد
سر نيزه هاي كُند، فرو رفته در تنش
اوضاع دست و پا زدنش را به خون كشيد
آهسته گفت تشنه ام اما شنيد شمر
با چكمه لعنتي دهنش را به خون كشيد
با "نفس مطمئنّه"به حالِ عروج بود
نامرد "نفس مطمئنش "را به خون كشيد
بر سينه اش نشست و سري ماند و خنجري
قبل از بريدن سرش افتاد خواهري
@seiro_solook_ta_khoda