#دلنوشته #خداوند_قلب_زیبا_را_میبیند
درختها میمیرند . ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ میشوند ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ میگیرند ، ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ میشوند ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ و ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ #ﮐﺒﺮﯾﺖ میشوند ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒــﺎﺭ ﺧــﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿــﺎﻩ میشوند ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ
ﺷﻤــﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧــﺖ ﺑﻮﺩﯾــﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟ هیچکس ﺍﻧﺘﺨــﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼــﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ #ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ به دﻧﯿـﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ
هیچکس ﺭﺍﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿــﻢ . ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ #ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ . ﻫﻤــﺎﻥ ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾــﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ. ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
برای ﻫﯿﭽﮑﺲ ﮐﻼﺱ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾــﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﻣــﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ. ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ . ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ #ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ
ﺻــﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒــﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿـﺮ ، ﭘﻮﺳــﺖ ﺧــﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼــﺮﻭﮎ ﺍﻧــﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿــﺪﻩ . ﻣـﻮﯼ ﺯﯾﺒـﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ . ﺗﻨﻬـﺎ #ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣــﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿـﻦ ﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒــﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
@seiro_solook_ta_khoda
🍃🍂رفع اختلاف بین زوجین🍂🍃
✍ به جهت سازگارے و رفع اختلاف
بين زن و شوهر ۱۰۰۱ مرتبه «يٰا وَدودُ»
بخواند مجرب است.
#بدهی
🍃🍂 رفع فقر
و اداے قرض 🍂🍃
✍ سوره ڪهف را نوشتہ
در ظرف شیشهاے دهانهتنگ
بگذارد و در خانہ گذارد از
بدهکارے و فقر راحتے یابد➹
📚 مصباح کفعمی ۴۵۵
@seiro_solook_ta_khoda
✍علامه حسن زده آملی
👌چه زیبا #آدرس_امام_زمان را داده اند
➖از علامه پرسیدند:
آدرس امام زمان(عج) کجاست؟!
کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟!
▫️ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم 📖
آیه آخر #سوره_قمر است که میفرماید:
✨" فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ "✨
👈هرجا که #صدق_و_درستی باشد ،هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد، هرجا که #یاد_و_ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند ...
@seiro_solook_ta_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چگونه در #مقابل #شیطان
ایستادگی کنیم⁉️
🔑 کلید آن چیست؟🍀
🌼 #کلیپ بسیار زیبا و دیدنی...🌼
@seiro_solook_ta_khoda
#کفش_کهنه_امیرالمومنین
ابنعباس پارچه خیمه را بالا زد و نگاهی به امیـرالمومنین علی علیـه السلام کـرد. مولا همچنان نخ وسوزن دردست داشت و #کفش_کهنه اش را وصله میزد
عرض کرد یا امیرالمومنین ، مردم منتظر شمـا هستند که برایشان خطبه بخوانیـد. شما هنوز مشغول وصله کردن کفش تان هستید؟
#امیرالمومنین ، رشـته نخی را کـه بـا آن کفشش را می دوخت ، گره زد و محکــم کشید. کفش های پر از وصله و پینه اش را جلو پای ابن عباس گـذاشت و فرمـود این دو لنگه کـفش چقـدر قـیـمت دارنـد؟ ابن عباس عـرض کـرد گـمان نکنــم کسی حاضر باشـد بابـت این کفــش ها درهمی بپردازد.
امیرالمومنین فرمودند به خـدا قسـم این کفـش پیش مـن محبوب تر از #حکومت بر شمـا است ، مگر ایـن که با آن حقی را اقامه کنـم یا باطلی را دفع . نهج البلاغه خطبه ۳۳
@seiro_solook_ta_khoda
✅ آیت الله بهجت :
ما برای اوقات خواب خود افسوس میخوریم که چرا برای نماز شب بیدار نمی شویم،در صورتی که اوقات بیداری را به غفلت می گذرانیم!زیرا اگر در بیداری به توجه و بندگی مشغول بودیم،توفیق بیداری شب را نیز برای تهجد و خواندن نافله ی شب و تلاوت قرآن پیدا میکردیم.
📕در محضر بهجت،کتاب سوم،صفحه۱۴
@seiro_solook_ta_khoda
اخلاق اولیاء الهی در خانواده
همسر آیت الله سیدمحمدحسن الهی(ره):
ما ۳۰ سال با هم زندگی مشترک داشتیم.در این ۳۰ سال من نتوانستم چیزی از ایشان ببینم که مثلأ یکبار بد اخلاقی و پرخاشگری کند یا ایرادی بگیرد.
خداوند ایشان را چنان خلق کرده بود که انگار یک فرشته بود که روی زمین آورده بودند، همانگونه هم بردندش، ایشان خیلی صبور بودند.
📘 کتاب الهیه
@seiro_solook_ta_khoda
💠 آیا از نعمت نماز تشکر می کنیم؟!
✅ امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
حداقلِ تشکر بنده از خداوند برای توفیق خواندنِ نماز واجبش این است که در سجده بعد از نماز بگوید :
شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّه،ِ شُكْراً لِلَّهِ
از حضرت سؤال شد که معنای این گفته چیست؟ فرمود:
با این سجده میگوید این تشکر من است از خدا به جهت اینکه موفقم کرد تا به خدمتش برسم و نماز واجب را به جای آورم.
📚وسائل الشيعه، ج7، ص 6، ح1
@seiro_solook_ta_khoda
💕به بهلول گفتند که :
فلانی هنگام تلاوت قرآن،
چنان از خود بیخود می شود که غش می کند...
بهلول گفت : او را بر سر دیوار بلندی بگذارید،
تا قرآن تلاوت کند،
اگر غش کرد،
در عمل خود صادق است..!
برای شناختن آدم ها،
آنها را باید در شرایط سخت قرار داد تا چهره واقعیشان را بشناسید..
@seiro_solook_ta_khoda
سخنان ناب خودسازی درون☝️
ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را
با تبر نامهربانی قطع می کنیم
و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی
دل می شکنیم
و اسمش می شود فهم وشعور
چشمی را اشکبار می کنیم
و اسمش را می گذاریم حق
غافل ازاینکه اگر درتمام این موارد
فقط کمی صبوری کنیم
دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم
ریشه ی زندگی انسانها را دریابیم
و چون ریشه های قالی محترم بشماریم
گاهی متفاوت باش
بخشش را ازخورشید بیاموز
محبت را بی محاسبه پخش کن
@seiro_solook_ta_khoda
✨ مرحوم آیت الله سید رضا دربندی ( از علمای ربانی و گمنام در شهر تهران ) :
🔻 یکی از شاگردان ایشان نقل می کند ، وقتی این سه جمله را از استادم شنیدم ، تا آخر عمرم دیگر غصه نخورده ام :
🔸هر چه خدا بخواهد ، همان می شود .
🔹خدا جز خوبی برای بندگانش نمی خواهد.
🔻پس یقینا هر چه در حال حاضر هست ، برای ما خوب است.
رفتنی می رود و آمدنی می آید
شدنی می شود و غصه به ما می ماند
@seiro_solook_ta_khoda
عالم ربّانی شیخ عبدالقائم شوشتری:
یک مرتبه به مشهد مشرف شده بودم، به مزار شیخ جعفر آقا مجتهدی رفتم و با خلوص فاتحه ای هدیه نمودم و به روح آن بزرگوار التماس دعا گفتم، و خدا شاهد است که بعد از آن، چنان حالت عجیبی به من دست داد که در تمام عمرم بی سابقه بود و مانندش را سراغ ندارم.
📚لاله ای از ملکوت جلد ۴ صفحه ۳۳۱
@seiro_solook_ta_khoda
✅عارف صاحبدل، حاج محمد اسماعيل دولابي(ره) :
🔸هر جا که غصّه دار شدی، استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شدهای؛ اذیتت کردهاند؟ گناهی کردهای؟ بعضی وجود خودشان را گناه میدانند.
محزون که شدی، استغفار کن؛
📘 مصباح الهدي ص٢٦٧
@seiro_solook_ta_khoda
1_1177476.mp3
6.8M
🌹تفسیر قرآن کریم
🔸جلسه ۶
🔸سوره حمد
🔸آیات ۵ تا ۶
🌹 محمد رضا رنجبر
@seiro_solook_ta_khoda
حکایت شیخ جعفر امین وگناه زبان
در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند.
آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند.
شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند
فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود .
آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند.
از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد.
فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمی دانم)
مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند.
آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود.
و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد.
منبع؛ کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ی ۲۴۷تا ۲۵۵
@seiro_solook_ta_khoda