eitaa logo
سِلوا
146 دنبال‌کننده
207 عکس
33 ویدیو
1 فایل
س ل و ا یعنی مایه تسلی و آرامش: می نویسم به امید آنکه سلوایی باشد برایتان🌱🌻 من اینجا هستم در کوچه ادبیات: @Z_hassanlu
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ٱلْـحَمْدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي جَعَلَنَا مِنَ ٱلْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلَايَةِ أَمِيرِ ٱلْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ ٱلسَّلَامُ)
هدایت شده از گاه گدار
عادی زندگی‌ کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن. من این روزها خیلی به این فکر می‌کنم که سهم من در جنگی که تویش هستیم چیست؟ از خودم می‌پرسم باید چه کار بکنم که بشود اسمش را گذاشت سهیم شدن در مبارزه؟ چطوری می‌شود منفعل نبود و جنگید وقتی جنگ توی خیابان‌های شهرهای ماست اما دور از دسترس ما؟ چطوری می‌شود جنگید وقتی نمی‌شود سلاح برداشت و به سمت کسی شلیک کرد؟ چطوری توی زمانه ریزپرنده‌ها و جنگ‌های الکترونیک و موشک‌های دوربرد، منی که یک شهروند ساده هستم می‌توانم به جبهه خودی کمک کنم؟ حالا نه پشت جبهه‌ای هست که بشود رفت و برای رزمنده‌ها امکانات بسته‌بندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوق‌های کمک به جبهه‌ای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که بشود به واسطه‌اش احساس سهیم بودن در جنگ پیدا کنیم. همه این‌ها در حالی است که جنگ از هر زمان دیگری نزدیک‌تر به ماست. خط مقدمش سعادت‌آباد تهران است، فرودگاه تبریز است، اتوبان قم تهران است، جایی در رباط‌کریم است، پایگاه نوژه همدان است و منطقه‌هایی آشنا و شبیه این. من این روزها را با نگرانی ناکارآمدی طی کردم. نگرانی از این‌که نکند در حساس‌ترین روزهای زندگی خودم و حیات ایران، من بی‌خاصیت‌ترین کارهای عمرم را بکنم. نگران از این‌که بعدها برگردم و این روزها را مرور کنم و احساس کنم چقدر پرت از ماجرا بوده‌ام و چقدر کودکانه این روزهای مهم را طی کرده‌ام. من هر روز خبرهای جنگ را دنبال می‌کنم، الجزیره را تماشا می‌کنم، چند کانال‌ خبری ایرانی و خارجی را پیگیری می‌کنم و حالا از دل همه این‌ها یک چیزی برای معلوم شده، یک چیزی که خبر نیست و گزارش صریح هیچ کدام از خبرگزاری‌ها نیست. حالا تقریبا فهمیده‌ام باید حواسم جمع باشد روی حفظ روال عادی زندگی‌ام. این برای من خود خود جنگیدن در خط مقدم است. این را شاید از تلاش‌های خبری اسرائیل فهمیده‌ام. تلاش‌هایی که هدفش خرابی خانه‌ها نیست، خرابی ذهن ما است. حالا می‌دانم تماشا کردن فیلم با بچه‌هایم، بیرون رفتن و بستنی خوردن، مهمانی دادن و دور هم جمع شدن، خریدهای روزانه را انجام دادن، سر کار رفتن و مثل همیشه برگشتن، شوخی کردن و سر به سر گذاشتن، سفره پهن کردن و دور هم غذا خوردن، پارک رفتن و قدم زدن و حفظ همه کارهایی که قبل از این روتین زندگی ما بوده، جهادی است که من باید انجام بدهم. زندگی را روی روال خودش نگه داشتن یعنی، «خبری نیست، ما قوی‌تر از این انفجارهاییم»، یعنی «آخرش ما پیروزیم»، یعنی «به نیروهای نظامی خودمان اعتماد داریم» یعنی «من به سهم خودم اوضاع روانی جامعه را به هم نمی‌ریزم» یعنی «زخمی جنگ روانی دشمن نیستم» یعنی «جنگ احوال اقتصادی و فرهنگی ما را به هم نریخته» یعنی «آن گوشه از دنیا که نگه‌داری‌اش وظیفه من است، امن است» یعنی «همه قوای کشور توجه‌اش به دشمن باشد، ما توی کوچه‌ها و خیابان‌های شهر، ایران را مثل قبل نگه می‌داریم» یعنی «بچه‌ها این روزها تمام می‌شود، شما بروید درس‌تان را بخوانید برای روزهای آینده ایران، این روزهایش را ما جلو می‌بریم» یعنی «حتی اگر جنگ توی شهرهای ما باشد،‌ ما جنگ‌زده نیستیم» یعنی «نترسیدیم، چون ترس برادر مرگ است» یعنی «ما زنده‌ایم». من فکر می‌کنم نگه داشتن زندگی روی چرخ عادی‌اش، هم به نیروهای نظامی قدرت و پشت‌گرمی بیشتری می‌دهد هم دشمن به داخل نفوذ کرده را ناامید می‌کند. من این روزها برای خودم یک دستورالعمل عملیاتی مهم دارم: «برای رزمنده بودن باید عادی زندگی کنم.» . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از خط روایت
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 زنی بود برسان گردی سوار همیشه به جنگ اندرون نامدار کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید فرود آمد از دژ به کردار شیر کمر بر میان بادپایی به زیر سر نیزه را سوی سهراب کرد عنان و سنان را پر از تاب کرد شگفت آمدش گفت از ایران سپاه چنین دختر آید به آوردگاه 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های حماسی خود را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @jeiranmahdaniannn
هدایت شده از گاه گدار
جعبه ابزاری از کارهایی ساده اما مهم 🎯 ما وسط زندگی روزمره این روزها، می‌توانیم کارهایی بکنیم که ارزش کار نیروهای ویژه در میدان جنگ را دارد. من بعضی از این کارها را این‌جا برای‌تان جمع کرده‌ام: 1️⃣ لبخند بزنید. مراقب چهره‌تان باشید، مراقب زبان بدن‌تان باشید، مراقب چیزی که از شما به دیگران مخابره می‌شود باشید. توی روزهای سخت، همه نیاز به آرامش دارند. به اطرافیان‌تان آرامش بدهید بدون این‌که بگویید: «آرام باش». کاری کنید حضور شما برای اطرافیان‌تان مایه دل‌گرمی باشد. 2️⃣ کم بخرید. اگر عادت داشتید برای نیازهای یک ماه خرید کنید، حالا خریدتان را مدیریت کنید. کم‌تر خرید کنید. بگذارید همه چیز برای همه توی قفسه فروشگاه‌ها باشد. هر چیزی که من و شما بخریم، تا چند هفته دیگر تمام می‌شود، حرص زدن و طمع کردن و ترسیدن از قحطی، قحطی درست می‌کند. توی ایران همه چیز هست، نگران نباشید. 3️⃣ بیشتر از قبل مراقب اطراف باشید. ماشین‌های دور و برتان را ببینید، خانه‌ها را ببینید، آدم‌ها را ببینید، خیابان‌ها را ببینید. چشم‌ و ذهن‌تان را خرج امنیت کشور کنید و به این زحمتی که می‌کشید افتخار کنید. 4️⃣ درباره اسرائیل کتاب بخوانید، مستند ببینید، فیلم سینمایی ببینید، و جستجوی اینترنتی بکنید. مهم است که ما دشمن‌ما را بشناسیم. برای شناختن دشمن وقت بگذارید، سوال بپرسید، مشورت کنید، گفتگو کنید و تامل داشته باشید. 5️⃣ جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل با توسل به اهل‌بیت به پیروزی رسید. خدا را فراموش نکنید، برای کشور دعا کنید، برای سربازان در میدان دعا کنید، برای همه مردم ایران دعا کنید. ما باور داریم که خدا هست. باور داریم که اهل‌بیت دست‌شان باز است. باور داریم بدون توجه خدا نه موشک‌های ما کاری می‌کنند و نه تدبیرهای ما به نتیجه می‌رسند. 6️⃣ در فضای مجازی فعال باشید، توی کانال‌های خودتان حتی اگر مخاطب محدود دارید یا در صفحه خودتان در شبکه‌های اجتماعی، محتوای انگیزه بخش، امیددار و مومنانه تولید کنید. این محتواها در کنار هم، فضای عمومی رسانه‌ای کشور را می‌سازد. همان چیزی که همه ما مصرف‌کننده‌اش هستیم. 7️⃣ محدود به فضای مجازی نمانید، خودتان را در جمع آدم‌های درست و حسابی قرار بدهید. حرف بزنید. بروید مسجد، بروید هیئت، بروید مهمانی خانوادگی، بروید خانه دوست‌هایتان، بروید و بخشی از واقعیت جامعه را آدم‌های شبیه خودتان ببینید. این کمی فاصله گرفتن از فضای مجازی حال آدم را بهتر می‌کند. 8️⃣ شما را به خدا، این روزها را در حافظه‌تان نگه دارید. یادتان بماند که ما بیشتر از صهیونیست‌های اسرائیل‌نشین، از منافق‌های درونی داریم ضربه می‌خوریم. یادتان بماند که دنیا دارد با ما چطور تا می‌کند. یادتان بماند که چه آدم‌هایی دارند چه موضع‌گیری‌هایی می‌کنند. یادتان بماند وقت جنگ با حجاب و بی‌حجاب با هم هدف دشمن قرار می‌گیرند، یادتان بماند همه چیزهایی که بین ما اختلاف انداخته بود فرصتی برای شاخ و برگ پیدا کردن منافق‌ها فراهم کرده بود. یک جایی برای خودتان و نسل‌های بعدی بنویسید که در اوج روزگار تمدن بشری، باز هم موشک‌ها و پهبادها سرنوشت زندگی آدم‌ها را مشخص می‌کنند. یک مومن وطن‌دوست هیچ وقت سلاحش را زمین نمی‌گذارد. . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
______________ دیشب پدافندهای شمال فعال شده بودند. می‌دانند مهمان داریم و می‌خواهند با سروصدا ترس بیندازند به جان‌مان. دست درازی می‌کنند به کارخانه غذایی تا مثلا سفره‌ پذیرایی‌مان را کوچک کنند. خواهرم صبحی پیام داده: " امروز نماز جمعه برید. من پشت سنگرم." راست می‌گوید پشت سنگر است. این روزها خواهرهایم دفتر کتاب را بقچه کردند گوشه‌ای و وردست بابا نان می‌پزند و بسته می‌زنند. همین نسلی که بهشان می‌گویند نسل زِد. آن‌ها اینجور زرت می‌زنند زیر کاسه کوزه تهدید دشمن. @selvaaa
« با نویسندگی مبارزه کن » قلمت را بردار، اینجا انبار مهمّات جنگ نرم است! ✏️✌️ 🔴 آغاز ثبت‌نام ترم تابستان نویسندگی خلاق، همراه با تخفیف ویژه 🔸با تدریس استاد محمدرضا جوان آراسته 🔸 ۱۱ هفته تمرین خلاقیت با بازی‌های نوشتاری 🔸همراه با استادیار اختصاصی ♨️ ثبت‎نام و اطلاعات کامل مربوط به دوره: 🔗 https://mabnaschool.ir/product/creative-writing-02-1404/ | @mabnaschoole |
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
___________ آتش‌بس شده و تنفسِ کوتاهی بین دوطرف برقرار؛ اما خانه دل من هنوز ترکش می‌خورد. می‌دانستم امسال این جنگ وجودی به مرحله زد و خورد می‌رسد. من بیشتر، از جنگ وجودی خودم غافلگیر شدم. حس می‌کنم هنوز کم دارم. به روزهای پیشِ‌رو که فکر می‌کنم، به سختی‌های نفس‌گیر، به غربال‌ شدن، به دوراهی‌های پُرتردید، تنم به لرزه می‌افتد. می‌ترسم زود جا بزنم. دروغ چرا؟ این روزها بیشتر آرزوی عاقبت‌بخیری می‌کنم. مادر همسرم معتقد است نباید برای محرم روزشماری کرد. ماه عزای اهل بیت است؛ ولی من خوشحالم که ماه اباعبدالله رسیده. استادی داشتم که می‌گفت: "می‌دونید چرا شما آدم‌های شارژی هستین؟ مرتب خالی می‌کنید و یه چیزی باید باشه دوباره شارژتون کنه؟ چون آرمان نهایی رو نذاشتین جلو چشم‌تون". پیراهن سیاهم را از توی کمد بیرون می‌کشم. باید تن ترکش‌ خورده و کم‌جانم را بکشانم پای روضه. می‌خواهم آرمان رجعت امام حسین، بعد از ظهور پسرش مهدی را قاب کنم و بگذارم جلوی چشمم. می‌خواهم حکومت‌داری امامم را به رخ دنیا بکشم و جار بزنم: من از روز ازل تا ابد شیعه علی بن ابی‌طالبم. می‌خواهم دعا کنم عمرم قد بدهد و زودتر ببینمش، قبل از اینکه بمیرم یا مثل زلیخا بشوم پیرزنی فرتوت و فرسوده. @selvaaa
هدایت شده از مجلهٔ مدام
مدام، یک‌ساله شد!🎊 دقیقاً یک‌سال پیش، در همچین روزی، اولین رونمایی مدام رو در شهرکتاب مرکزی برگزار کردیم. از اون یکشنبه به‌یاد‌موندنی تا امروز، شش شماره منتشر شده و هر کدومش با همراهی شما مسیرش رو پیدا کرده. ما با شما ادامه‌داریم! به مناسبت تولد یک‌سالگی مدام، فقط تا ساعت ۱۲ ظهر فردا 🎁 همۀ محصولات فروشگاه مدام، با ۲۰٪ تخفیف از طریق سایت در دسترستون هست. 📍برای دیدن محصولات مدام به لینک زیر سر بزنید https://modaammag.ir/shop/ مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
____________ دایره دانلود کامل می‌شود و مثلث پخش را لمس می‌کنم. هول و ولای توام با هیجان مردم را می‌بینم و حسرت همان چند ثانیه دلم را مالش می‌دهد. زیر لب زمزمه می‌کنم: جانی و دلی ای دل و جانم همه تو💕 @selvaaa
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
___________ من تشنه دیدن، شنیدن و لمس کردن سنت‌هایِ اصیل و ریشه‌دارِ ایرانِ اسلامی‌ام. آخرین مهمان‌های حلیم‌زنی را بدرقه کردیم. بعد از حی علی الصلاه صبح، با جسمی لهیده، خودم را به صبح رو سیاه رساندم. دروازه خانه چهارتاق باز است‌. صدای" سلام صبح‌خیر" "قبول باشه" " این سطل لوکی زرده مال هاجر و ممده" " تو این یکبار مصرفا برات جا کنم؟" " دستت درد نکنه" قاطی تاق تاق دیگ و ملاقه حلیم شده؛ اما توی سر‌ من، زن‌ها همچنان در تاریکی زمزمه می‌کنند: ای صبح رو سیاه، به چه رو می‌شوی سفید امروز حسینِ تشنه جگر، می‌شود شهید @selvaaa