فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️✌️رژه دریایی مشترک نیروهای حشدالشعبی عراق و #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بهمناسبت سالروز شهادت فرماندهان پیروزی در بندر فاو در استان بصره
..
23.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار جانسوز💔💔
بدون تعارف با خانوادهای که بیشترین شهید را در انفجار تروریستی گلزار شهدای کرمان دارد
پدر خانواده جهت تسکین یافتن، دیدن حضرت آقا را درخواست میکند...💚
#کرمان
#ایران_تسلیت
🔴سال ۵۱، یک سیرک مصری به اهواز آمده بود، که در جهت فساد اخلاقی جامعه گام برمیداشت.
🌹حسین که در آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشت، با آگاهی از این قضیه، به همراه چند تن از دوستانش تصمیم گرفتند که بساط این سیرک فاسد را از آنجا برچینند.
♦️آنها درزمانیکه کسی داخل سیرک نبود، با بمب بنزینی آنجا را به آتش کشیده و نامهای به این مضمون به مسئول سیرک نوشتند: «در شرایطی که #اسرائیل مردم مظلوم #فلسطین را آواره کرده است، ما مسلمانان باید جهان را پیدا کنیم.
جای تعجب است که در این شرایط، شما برای به فساد کشاندن جوانان کشور ما به ایران آمده اید...»
♦️بعثیها بعد از تصرف هویزه، با تانک از روی پیکر شهدا رد شدن، حسین رو از روی قرآن جیبی که همیشه همراهش بود شناختن!
🌹 بهمناسبت، سالروز شهادت #شهید_حسین_علمالهدی
و شهدای هویزه
❌۶۴ بمب قرار بود در طی سالگرد شهید سلیمانی منفجر شود
رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح استان کرمان:
🔺خبرهایی از تهدیدات دشمن داشتیم و قبلاً تعداد ۱۶ بمب آماده انفجار در کرمان کشف شد که مخصوص گلزار شهدا و مرقد شهید سلیمانی ساخته شده بود.
🔺بالای ۶۴ بمب نیز در سراسر کشور کشف شد که قرار بود در مراسم شهید سلیمانی منفجر شود که عوامل آن دستگیر شدند.
🔺هر دو انفجار قبل از گیت بازرسی بوده و عوامل انتحاری قبل از گیت بازرسی انفجار را انجام دادند.
❌عامل انتحاری تا جایی که گیت بازرسی وجود داشته جلو آمده و همانجا که راه برای او مسدود شده خود را منفجر میکند.
🔺اگر در این انفجار، بسته انفجاری تعبیه شده بود حتماً در زمین یک گودی ایجاد میکرد.
🔺چون این بسته از زمین ارتفاع داشته و به بدن فرد انتحاری متصل بوده است ترکشهای آن به اطراف پخش شده و زمین آسیبی ندیده است/صدای ایران
#ایران_تسلیت
#کرمان
#حاج_قاسم
🔴 خاطرات #خود_نگاشت همسر امام
♦️ تا پای جان در مقابل کشفحجاب رضاخانی
♦️پاسبانی یک سر شالگردن را گرفته بود و زن بیچاره را به خاک میکشید. صورت زن سیاه شده بود. یک عده نامردان مردنما اطراف او ایستاده بودند و تنها تماشاگر معرکه بودند.
به یکی از آنها گفتم: میترسم خود گرفتار پاسبان شوم شما را بهخدا بروید شالگردن را از دست این قدارهبند بگیرید. این شیرزن دارد خفه میشد، بیغیرتی بس است پاسبان متوجه من شد و من فرار کردم زیرا حتماً نوبت خودم میشد ... نامردها ایستاده بودند، پاسبان با زن دست بهگریبان بود و زن مقاومت میکرد و این داستان هر روز در خیابانها و کوچهها تکرار میشد ...(زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص ۱۶۵)
#حجاب
#غیرت