با اين هجوم، وقتِ تماشا نميشود
گيرم كه هست، قسمت ماها نميشود
عرش و بهشت گِرد سرش چرخ ميزنند
با اين حساب نوبت دنيا نميشود
جبريل در تمامي عمرش نديده بود
در ازدحام اين همه دل جا نميشود
با اكبر و سكينه و سجاد و اين بهار
باباتر از حسين كه پيدا نميشود
پيداست از نگاه حسين و صداي او
زيباتر از شنيدن بابا نميشود
شكر خدا كه حضرت ارباب بعد از اين
دلتنگ روي حضرت زهرا نميشود
عباس هم ز ديدن او دل نميكَنَد
از گفتن عزيز عمو دل نميكَنَد
سلام ما به حضور مطهّرت خاتون
درود ، دختر ارباب عشق و زیبائی
سلام روشنی چشمهای ثارالله
درود آبی بی انتهای دریائی
خوش آمدی و قدم رنجه کردی ای خاتون
و غصّه را ز دل نا امید ما بردی
تو آمدی و شب سوّمم مجزّا شد
مرا به مُحرِمی خانه ی خدا بردی
به روی دست تمامی خانه می چرخی
تمام خانه پر از شور و غرق احساس است
به روی دست علی اکبری و می خندی
چه قدر خنده ی تو دلنشین عبّاس است
منم که تاج گدائی تو به سر دارم
توئی که دست ترحّم براین سرم داری
منم که خسته ام و بال من شکسته شده
توئی که پیش خودت مرهم پرم داری
شبیه فاطمه ای و همیشه اهل کرم
یتیم و سائل و در بند هم گدای شما
حساب دفتر لطفت ، پر از کرامت هاست
و باید از تو بخواهم برات کرببلا
به طبع خسته ی من خرده ای نگیر ای نور
که بال پر زدنم زخمیِ ِ غروب شماست
هنوز هم که هنوز است چشم خونباری
مقیم بارش باران عصر عاشوراست
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ و
يا رقيه يا رقيه (3)
همه دنيا ميدونند تاج سرم رقيه است
مي و ميخونه و جام و ساغرم رقيه است
ميگه حضرت حسين بن علي به زيرِ لب
به خدا شبيه زهرا مادرم رقيه است
* * *
چون ملائك اومدند برا شفاعت صف به صف
دست شادي ميزنند در آسمونا كف به كف
از لب افلاكيان اين زمزمه اومد به گوش
همه عشقا يه طرف عشق رقيه يه طرف
* * *
دلربايي ميكند باغ و بهارِ عالمين
دل شده از مقدم رقيه در شادي و شين
با وجودش دلرباي اهلِ خانه ميشود
دلربايي حضرت سلطان عشق مولا حسين
گفته اند روضه ای کشنده بگو
محض افراد تب کننده بگو
دل مان می تپد به یاد حسین
پس بیا با دلی تپنده بگو
گفته اند از سیاست دشمن
از نگاهی فریب دهنده بگو
یاد روز ده محرم از
حنجر و خنجری برنده بگو
گفته اند از غم اسارت و از
شور و شادی و رقص و خنده بگو
گفته اند که دوباره بنشین از
طعنه های بد و زننده بگو
عرق شرم از سر و رویم
میچکد ، باز روضه میگویم
عمه جان عفو کنید مرا باشد؟
این سراپا گناه را باشد ؟
بده رخصت که از تو دم بزنم
شاه بانوی نینوا باشد ؟
وعده مان روز اربعین خانوم
دم گودال کربلا باشد ؟
عصمت الله کافی است دیگر
رونزن جان مرتضی باشد؟
خواهشا اینقدر نگو هرشب
تن صد چاک و بوریا... باشد ؟
چشم خود را ببند نگاه مکن
سر بازار برده هاباشد ؟
بگذارید که من گریز بزنم
ـ با اجازه ـ به روضه ها باشد؟
دام کفتار و بال طاووسی...
وای من روضه های ناموسی
آمدی سوی شام خدا بخیر کند
دخت خیر الانام خدا بخیر کند
قد و بالای سرخ تو بانو
ملاعام خدا بخیر کند
پشت بامی پر از تماشاچی
با نگاه حرام... خدا بخیر کند
کوچه بازار شهر و قافله ات
سنگ و دشنام خدا بخیر کند
صحبت قیمت و خرید وفروش
حرف های عوام... خدابخیرکند
هدف رفت و آمدت کردند
مجلس شام واردت کردند
دائم الخمر به حالت مستی
تا صدا زد چه کاره اش هستی؟
تو بگفتی که خواهرش هستم
او صدا زد به غصه بنشستی!
نشدی هم کلام او اما
نعره ای زد چرا دهان بستی ؟؟
"ما رایت..." بگفتی و خونش
تا به جوش آمد ، از سر پستی
سر کشید از پیاله می و سپس
خم شد و از زمین چوب دستی...
تا که برداشت... ، در مقابل تو
تیره شد کل عالم هستی
دوسه دندان به خیزران که شکست
همه گفتند چه ضربه ی شصتی!!
بعد از آن گفت به مردک عیاش
🌻روز پنجشنبه به نام حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام است. زیارت آن حضرت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت.
❁ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم ❁
#صلی_الله_علیک_یا_سیدالشهدا
ای #صفای_حرمت بیشتر از #کوی_بهشت
به #مشامم رسد از #تربت_تو #بوی_بهشت
#باغ_جنت به دل انگیزی #درگاه_تو نیست
می برد دل بخدا #کوی_تو از #کوی_بهشت
اَللّهُمَ ارزُقْنا زیارَة قَبْرَ الحُسَینْ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا
امام صادق ع
اگر یک نماز صبح قضاشود
حتی اگر دنیا طلا شود
وآن را در راه اسلام و خدا بدهید
هرگز جبران نمی شود
#نماز_اول_وقت
🕊
پنجشنبه ها عجب حال و هوایۍ دارد
مثلِ امواتِ فرو رفته به خاڪ
دلِ مڹ منتظر است
ڪه مرا یادارۍ....
من همانم ڪه تورا
در بلنداۍِ دلِ نازڪِ
خویش
همچو تندیسِ گرانمایه ای
از جنسِ طلا
جا دادم
غروب دلگیر وغمگین پنج شنبه ها
هر غروبی دلگیر است وغروب روز پنج شنبه ها دلگیرتر رسم مابراین بوده وهست که غروب پنج شنبه راقسمت کنیم با آنانیکه با آنان بودیم اما اکنون در بین مانیستند امواتمان را میگویم اجدادمان را ندیدیم وبیاد نداریم وشاید بعضیها مثل من خاطره ای وتصویری از پدر بزرگ ومادربزرگ وحتی پدر خودشان نداشته باشند پس باید هرپنج شنبه وقتی که در آرامگاهها حاضر می شویم یادی از اجدادمان بکنیم که محتاج مایند
درجائی خواندم بزرگی فرمود در دو جا لازم است که انسان به قبرستان برود اول وقتی که خیلی شادمان است
دوم وقتیکه خیلی ناراحت ونگران هست
سلام شاه کرم، آبرو بده به گدا
شکسته بال و پرم، آبرو بده به گدا
چه می شود که شب جمعه زائرت باشم
دوباره کنج حرم، آبرو بده به گدا
گرفته حالمو و دلتنگ روضه های توام
تو را به چشم ترم، آبرو بده به گدا
کسی به جز تو دری وا نکرد بر رویم
دوباره در به درم، آبرو بده به گدا
سیاه رویم و رنگ تو نیستم اما
بیا بیا بخرم، آبرو بده به گدا
فدای دست کریمت، دوباره دستت را
بکش به روی سرم، آبرو بده به گدا
قسم به زینب قامت خمیده رحمی کنم
به قلب پر شررم، آبرو بده به گدا
به ساعتی که سرت را فراز نی می دید
به کربلا ببرم، آبرو بده به گدا
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم
فکری به حال این دل رسوا نکردم
شرمنده ام آقا، برای دیدن تو
این چشم های خشک را دریا نکردم
پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت
بند گناهم را ز پایم وا نکردم
همت برای ترک معصیّت ندارم
گفتم که توبه می کنم اما نکردم
پیش همه نام تو را بردم همیشه
اما خودم را در دل تو جا نکردم
گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت
من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم
جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا
کاری برای محشر کبری نکردم
چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت
گشتم ولی آقا تو را پیدا نکردم
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم
میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم
یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم
چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم
با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق
تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم
من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه
گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم
مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر
گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم
گر برات کربلایم را به دستانم دهی
جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم
چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت
مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم