eitaa logo
کانال انامجنون الرقیه علیه السلام
93 دنبال‌کننده
248 عکس
50 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ما به حضور مطهّرت خاتون درود ، دختر ارباب عشق و زیبائی سلام روشنی چشمهای ثارالله درود آبی بی انتهای دریائی خوش آمدی و قدم رنجه کردی ای خاتون و غصّه را ز دل نا امید ما بردی تو آمدی و شب سوّمم مجزّا شد مرا به مُحرِمی خانه ی خدا بردی به روی دست تمامی خانه می چرخی تمام خانه پر از شور و غرق احساس است به روی دست علی اکبری و می خندی چه قدر خنده ی تو دلنشین عبّاس است منم که تاج گدائی تو به سر دارم توئی که دست ترحّم براین سرم داری منم که خسته ام و بال من شکسته شده توئی که پیش خودت مرهم پرم داری شبیه فاطمه ای و همیشه اهل کرم یتیم و سائل و در بند هم گدای شما حساب دفتر لطفت ، پر از کرامت هاست و باید از تو بخواهم برات کرببلا به طبع خسته ی من خرده ای نگیر ای نور که بال پر زدنم زخمیِ ِ غروب شماست هنوز هم که هنوز است چشم خونباری مقیم بارش باران عصر عاشوراست
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ و يا رقيه يا رقيه (3) همه دنيا مي‌دونند تاج سرم رقيه است مي و ميخونه و جام و ساغرم رقيه است مي‌گه حضرت حسين بن علي به زيرِ لب به خدا شبيه زهرا مادرم رقيه است * * * چون ملائك اومدند برا شفاعت صف به صف دست شادي مي‌زنند در آسمونا كف به كف از لب افلاكيان اين زمزمه اومد به گوش همه عشقا يه طرف عشق رقيه يه طرف * * * دلربايي مي‌كند باغ و بهارِ عالمين دل شده از مقدم رقيه در شادي و شين با وجودش دلرباي اهلِ خانه مي‌شود دلربايي حضرت سلطان عشق مولا حسين
گفته اند روضه ای کشنده بگو محض افراد تب کننده بگو دل مان می تپد به یاد حسین پس بیا با دلی تپنده بگو گفته اند از سیاست دشمن از نگاهی فریب دهنده بگو یاد روز ده محرم از حنجر و خنجری برنده بگو گفته اند از غم اسارت و از شور و شادی و رقص و خنده بگو   گفته اند که دوباره بنشین از طعنه های بد و زننده بگو   عرق شرم از سر و رویم میچکد ، باز روضه میگویم   عمه جان عفو کنید مرا باشد؟ این سراپا گناه را باشد ؟ بده رخصت که از تو دم بزنم شاه بانوی نینوا باشد ؟ وعده مان روز اربعین خانوم دم گودال کربلا باشد ؟ عصمت الله کافی است دیگر  رونزن جان مرتضی باشد؟ خواهشا اینقدر نگو هرشب تن صد چاک و بوریا... باشد ؟ چشم خود را ببند نگاه مکن سر بازار برده هاباشد ؟ بگذارید که من گریز بزنم ـ با اجازه ـ به روضه ها باشد؟   دام کفتار و بال طاووسی... وای من روضه های ناموسی   آمدی سوی شام خدا بخیر کند دخت خیر الانام خدا بخیر کند قد و بالای سرخ تو بانو ملاعام خدا بخیر کند پشت بامی پر از تماشاچی   با نگاه حرام... خدا بخیر کند کوچه بازار شهر و قافله ات سنگ و دشنام خدا بخیر کند صحبت قیمت و خرید وفروش حرف های عوام... خدابخیرکند   هدف رفت  و آمدت کردند مجلس شام واردت کردند   دائم الخمر به حالت مستی تا صدا زد چه کاره اش هستی؟ تو بگفتی که خواهرش هستم او صدا زد به غصه بنشستی! نشدی هم کلام او اما نعره ای زد چرا دهان بستی ؟؟ "ما رایت..." بگفتی و خونش تا به جوش آمد ، از سر پستی سر کشید از پیاله می و سپس خم شد و از زمین چوب دستی... تا که برداشت... ، در مقابل تو تیره شد کل عالم هستی دوسه دندان به خیزران که شکست همه گفتند چه ضربه ی شصتی!!   بعد از آن گفت به  مردک عیاش
🌻روز پنجشنبه به نام حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام است. زیارت آن حضرت : السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت.
❁ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم ❁ ای بیشتر از به رسد از به دل انگیزی نیست می برد دل بخدا از اَللّهُمَ ارزُقْنا زیارَة قَبْرَ الحُسَینْ أللَّهُمَّ العَـن صَنَمي قُرَیشٍ وَجِبتَیهَا وَ طاغُـوتَیها وَ إفکَـیها وابنَـتَیهِمَا
امام صادق ع اگر یک نماز صبح قضاشود حتی اگر دنیا طلا شود وآن را در راه اسلام و خدا بدهید هرگز جبران نمی شود 🕊
پنجشنبه ها عجب حال و هوایۍ دارد مثلِ امواتِ فرو رفته به خاڪ دلِ مڹ منتظر است ڪه مرا یادارۍ.... من همانم ڪه تورا در بلنداۍِ دلِ نازڪِ خویش همچو تندیسِ گرانمایه ای از جنسِ طلا جا دادم
غروب دلگیر وغمگین پنج شنبه ها هر غروبی دلگیر است وغروب روز پنج شنبه ها دلگیرتر رسم مابراین بوده وهست که غروب پنج شنبه راقسمت کنیم با آنانیکه با آنان بودیم اما اکنون در بین مانیستند امواتمان را میگویم اجدادمان را ندیدیم وبیاد نداریم وشاید بعضیها مثل من خاطره ای وتصویری  از پدر بزرگ ومادربزرگ وحتی پدر خودشان نداشته باشند پس باید هرپنج شنبه وقتی که در آرامگاهها حاضر می شویم یادی از اجدادمان بکنیم که محتاج مایند  درجائی خواندم بزرگی فرمود در دو جا لازم است که انسان به قبرستان برود اول وقتی که خیلی شادمان است دوم وقتیکه خیلی ناراحت ونگران هست
سلام شاه کرم، آبرو بده به گدا شکسته بال و پرم، آبرو بده به گدا چه می شود که شب جمعه زائرت باشم دوباره کنج حرم، آبرو بده به گدا گرفته حالمو و دلتنگ روضه های توام تو را به چشم ترم، آبرو بده به گدا کسی به جز تو دری وا نکرد بر رویم دوباره در به درم، آبرو بده به گدا سیاه رویم و رنگ تو نیستم اما بیا بیا بخرم، آبرو بده به گدا فدای دست کریمت، دوباره دستت را بکش به روی سرم، آبرو بده به گدا قسم به زینب قامت خمیده رحمی کنم به قلب پر شررم، آبرو بده به گدا به ساعتی که سرت را فراز نی می دید به کربلا ببرم، آبرو بده به گدا
سالی گذشت اما تو را پیدا نکردم فکری به حال این دل رسوا نکردم شرمنده ام آقا، برای دیدن تو این چشم های خشک را دریا نکردم پر دارم اما پر نمی گیرم به سویت بند گناهم را ز پایم وا نکردم همت برای ترک معصیّت ندارم گفتم که توبه می کنم اما نکردم پیش همه نام تو را بردم همیشه اما خودم را در دل تو جا نکردم گفتی بیا، من روی گرداندم ز رویت من با دل تو خوب، اصلا تا نکردم جز روضه ها ما را پناهی نیست فردا کاری برای محشر کبری نکردم چون خواهری که بین مقتل داشت می گشت گشتم ولی آقا تو را پیدا نکردم
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم  میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم    یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم    با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم   من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم   مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم   گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم   چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
گدای کوی تو هستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده درد سرت   به خاک بوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت    گناه بال و پرم را شکسته کاری کن  دوباره جا بده من را به زیر بال و پرت    گناه چشم مراکور کرد و گوشم کر  عنایتی بنما بر گدای کور و کرت    ببین چه میکشم از دست نفس اماره  جدا نموده مرا از دعای هر سحرت    قبول, من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دور و برت    بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب روضه خوانی پسرت    صدای مادرت از دور میرسد ای وای خدا کند که نبیند تن جدا زسرت   ميلاد الياسوند
زبانحال حضرت رقیه س بابا ببین که گوش مرا هم دریده اند اینها ز زلف یار چرا دل بریده اند در ظهر عشق ز فرط جفا مرا از موی سر به پای شما می کشیده اند   بابا مرا به یاد مدینه کتک زدند گاهی مرا به جای سکینه کتک زدند با یاد روی نیلی مادر نفس زدم بابا مرا ز ظلم و ز کینه کتک زدند   همواره می کنم بخدا یاد روی تو دل را ببسته ام به سر زلف و موی تو تا قتلگاه دویدم ز شور و شین تا بوسه ای بزنم بر گلوی تو   اما پدر به تن تو سری نبود خونین تر از بدنت پیکری نبود گفتم پدر تو صدا کن مرا ز لطف گویا کلام منم حیدری نبود  
الهےامشب هرچےخوبیه وخوشبختیه خداےمهربون براتون رقم بزنه کلبه هاتون ازمحبت گرم وآرامش مهمون همیشگی خونه هاتون باشه 💙شبتون_بخیر 🌟انا مجنون الرقیه س 🌟
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 سلام آقا 🌸 این جمعه را✨ فقط به نام تو اقتدا میکنم☘ دو رکعت نماز عشقم را❤ قنوتم را🙏 تو ابری کن که بارانی ببارد 🌧 ومن🌺 خیس از نگاه مهربانت😍 روم بر سجده وپایت ، ببوسم💋 ✨ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃
و چقدر مبارک است💙 صبحی که با نام تو آغاز می شود💙 نام تو را.... نه یکبار 💙 که باید با هر نفس آواز خواند💙 💙🙏💙
سلام و درود صبحگاهی آدینه ی قشنگ بهاریت گلباران 🌹"گلسرخ" 🌹نشانه "عشق" ست،،، ❤️🌹❤️ 🌹این نشان عشق تقدیم ب شما ...
.... 🌸ڪہ عمرے است با خیالش 💞هزار بار آمدنت را تجربہ ڪردم 🌸ڪاش یادم بماند، 💞دیدارت،دلِ سپید مے خواهد 🌸ڪاش یادم بماند، 💞براے آمدنت توشہ اے بردارم 🌼🍃
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 آقای مهربان غزل های جمعه ام امروز بیا و شعر جهان را سپید کن آقا اسیر معصیت وغصه و غمیم فکری به حال مردم عصرجدیدکن السلام علیک یاصاحب الزمان!
ظهور گل نرگس صلوات   هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشکر است پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است؟ با خبر باشید ای منتظران ظهور بهترین سلطان عالم بی سپاه و لشکر است
به نام رب مهدی لب گشایم  سرود غیبتش را می سرایم سخن از غربت مهدی زهراست سخن از بی وفایی من و ماست غم مهدی غمی جانكاه باشد از آن كمتر كسی آگاه باشد كجا یوسف چنین زندان كشیده؟ كجا یعقوب این هجران كشیده ؟ هزار و یكصد و هفتاد سال است كه می داند،كه مولا در چه حال است ؟ فدای غربتش یاور ندارد به این غربت كسی باور ندارد به غیبت سوز و اشك و آه دارد چو جد خویش سر در چاه دارد تو گویی خار در چشمش نشسته دلش از غفلت شیعه شكسته قسم بر صورت زهرا كه نیلی است به رخساری كه آزرده ز سیلی است در این غم اشك آل الله جار ی است حدیث قرن ها چشم انتظاری است به مهدی عرصه عالم چو تنگ است چنین غفلت برای شیعه ننگ است همه كردیم مهدی را فراموش رسد هل من معین همواره بر گوش به سینه سوز هجرانش نداریم خبر از اشك چشمانش نداریم ولی اندوه او بر ما گران است دعا گوی تمام شیعیان است بیا هجرت كنیم اینك به سویش رویم العفو گویان رو به سویش ز رنج غربتش یادی نمائیم امام خویش را یاری نمائیم بیا زهرای اطهر شاد سازیم ز زندان یوسفش آزاد سازیم خدایا پرچمش را باز گردان به زهرا یوسفش را باز گردان خداوندا ظهورش دیر گردید بسا عاشق در این ره پیر گردید خدایا دشمنانش خوار فرما ذلیل و جمله بی مقدار فرما بیا غیر از تو ما منجی نداریم اگر آیی دگر رنجی نداریم بیا ما را سعادتمند گردان رها از هر چه قید و بند گردان همه عالم فدای تار مویت نگاه عالمی باشد به سویت   امید فاطمه برگرد برگرد                           برگرد.... برگرد .....
*ظهور گل نرگس صلوات**   زمين گهواره كابوسهاي تلخ انسان بود   زمان چون كودكي در كوچه هاي خواب حيران بود خدا در ازدحام ناخدايان جهالت گم جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذيان بود صدا در كوچه هاي گيج مي پيچيد بي حاصل سكوتي هرزه سرگردان صحرا و بيابان بود نمي روييد در چشمي به جز ترديد و وهم و شك يقين تنها سرابي در شكارستان شيطان بود شبي رؤياي دور آسمان در هيأت مردي به رغم فتنه هاي پيش رو در خاك مهمان بود جهان با نامش از رنگ و صدا سيراب شد آخر «محمد» واپسين پيغمبر خورشيد و باران بود
**ظهور گل نرگس صلوات**       آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم‌هایت این چشم‌های ما کمی تقوا بگیرد آقا بیا تا این شکسته کشتی ما آرام راه ساحل دریا بگیرد اقا بیا تا کی دو چشم انتظارم شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد اقا خلاصه یک نفر باید بیاید تا انتقام دست زهرا را بگیرد
**ظهور گل نرگس صلوات**   با اشک می زنم ورق این فال خسته را فالی دوا نمی شود این سرشکسته را خون از تمام چشم و دلم سیل می شود هر وقت که وا می کنم این زخم بسته را این نذر عاشقی است که ریزم به هر قدم گلها به پای آمدنت دسته دسته را از بس نیامدی غزلم پیر شد ببین! رنگ سپید روی غزلها نشسته را باید شبی نشست غزل عاشقانه چید  این واژهای خالی از هم گسسته را آقا تو را به جان غزلهای منتظر منت گذار جاده ی با اشک شسته را
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم   بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است   چرا آب به گلدان نرسیده است   چرا لحظه باران نرسیده است   هر کس که در این خشکی دوران    به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است   و هنوزم که هنوز است ، غم عشق به پایان نرسیده است   بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید   بنویسد که هنوزم که هنوز است   چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است   چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است     خداوند گواه است دلم چشم به راه است   ودرحسرت یک پلک نگاه است   ولی حیف نصیبم فقط آه است   تویی آئینه ،روی من بیچاره سیاه است   وجا دارد از این شرم بمیرم که بمیرم   عصر این جمعه دلگیر  وجود تو کنار   دل هر بی دل آشفته شود حس
اي آخرين ستاره که تاخير مي کني من زود آمدم، تو چرا دير مي کني من زود آمدم به يقيني که خواب رفت خوابي که اي نيامده تعبير مي کني اي آخرين ستاره که با خنده اي زلال شب را اسير صبح فراگير مي کني تنها کجا بهانه ابري که چشم ماست تنها کجا صبوري تقدير مي کني؟ با من بگو، نرفته به صبح تو مي رسم يا آن که وعده وعده مرا پير مي کني؟!
عـمـری به انتظار نشــستـم نیــامــدی چـشم از همه به غیر تو بستم نیامدی ای مـایـه امــیـد بــشــر، رشــتــه امـیـد از هرکســی بجـز تو گـسـستم نیامدی ای خضر راه گمشدگان در مسیر عشق چشم انتظـار هرچـه نـشستم نیامدی ای سـرو سـرفـراز گــلــستـــان زنــدگی دیدی مگر حقـیرم و پـســتــم نــیـامدی گفتی دل شکـسته بـود جـای من فقط این دل به خـاطـر تـو شکســتم نیامدی عـمــری در آرزوی تــو آخــر شــد و هـنوز در آرزوی روی تــو هــســتـم نــیــامــدی مست گنــاه، مـرد حــقـیقــت نمی شود دیدی همیشه غافل و مــستــم نـیامدی زندان تن کلـیــد نـــدارد به غـــیـــر مـــرگ چــون از رگ حــیــات نـرستــم نـیـامـدی
وقتی که خدا چشم خمار تو بیاراست یک نرگس مجنون ز نگاه تو به پا خاست افتاد دلم در طلب نرگس چشمت عاشق شدن خوار به خورشید چه زیباست! هر جا که اثر از گل و از باغچه دیدم دل گفت "بیا نرگس مجنون تو اینجاست این سمت کویر است و کویر است و کویر است آن سو همه دریاست و دریاست و دریاست رفتم سوی دریا تو نبودی که ببینی چشمم به طلب، ناله کنان غرق تمناست یعقوبترین چشم جهان قسمت من باد چون یوسف گمگشته من یوسف زهراست.
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ✨خداوندا خانه امیدم را به یادت بر بلندترین🕊 ❤️قله دلم بنا میکنم اےآرام جان امشب ✨ 🌺تمام دوستانم را آرامشے ازجنس خودت ارزانےده🙏 🌙✨ 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃