eitaa logo
سه شنبه های مهدوی
2.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
443 ویدیو
5 فایل
مقدمه ایست برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی،شده است غریب ترین..🌸 پرداخت نذورات سه شنبه های مهدوی👇 5892107047008563 https://zarinp.al/seshanbeha بنام #سه_شنبه_های_مهدوی شماره ثبت:۳۹۶۶۸۰۶۲۱۴۰۰۱ 🔹ارتباط باما👈 @seshanbemahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
... اربعین آید و گر روز ظهورت نشود خاک عالم به سر ماست خدا رحم کند @seshanbemahdavi
هدایت شده از سه شنبه های مهدوی
🌸 مشارکت در برپایی موکب پذیرایی و خدمات رسانی اربعین حسینی شما هم در این خیر به هر میزان که مایلید سهیم شوید😊 میشه حتی با نذر ۱۰۰۰ تومن هم در این خیر سهیم شد👌 1⃣واریز نذورات از طریق کارت به کارت👇
5892101403351352
بنام امیرحسین عسگری "برای کپی شماره کارتها روی هریک کلیک کنید" 2⃣ با نشر این پوستر نیز در این خیر شریک باشید. 🌺 مشاهده گزارش برنامه ها👇 @seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی .... دلم آتش می گیرد از یادآوری خاطراتی که آسمان چشمان نازنین ات را بارانی می کند. اربعین سال ۶۱ ... و سرانجام زینب از سفر بازگشت ... خسته، شکسته، خمیده ... اما سربلند ... که قیام خونین برادر را به ثمر رسانده بود. عمه جانت را می بینی؛ روزی را به خاطر می آورد که اول بار قدم به این سرزمین نهاده بود ... خورشید را پیشاپیش کاروان به یاد می آورد و ماه را که یک قدم عقب تر از خورشید به پیش می رود ... سجاد و علی اکبر اکبر و قاسم را می بیند گرم گفتگو ... و رقیه را که برای عمه شیرین زبانی می کند و علی اصغر را که در آغوش گرم‌ رباب به خواب ناز فرو رفته است. گلاب اشک چهره آفتاب سوخته اش را می سوزاند ... چشمان مهربان ات با اشک وضو می گیرد ... زینب از ناقه پیاده می شود، اما ... این بار زانوان قدرتمند یل ام البنین رکاب برایش نمی گیرد ... و دست های مهربان جوان رعنای لیلا دستش را برای گرفتن دستهای زخمی عمه‌، پیش نمی آورد ... زینب خمیده اما سربلند به سوی برادر حرکت می کند .. با قدمهای شمرده شمرده ... دست بر سینه ... آهسته آهسته گام برمی داری و دست بر سینه می گذاری ... السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ ... به کنار برادر می رسد ... بیش از این تاب نمی آورد، خود را به روی آرامگاه برادر می اندازد و عرضه می دارد: "عزیز دل خواهر ... زینب ات از سفر باز گشت". سه شنبه ای غمبار از راه می رسد .... قرار ما سه شنبه چهاردهم شهریور ماه ۱۴۰۲،همزمان با شب اربعین سرور و سالار شهیدان، . ای خونجگر ز قامت زینب بیا بیا ...   اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ زِينَبِ کُبري سَلامُ الله عََليها ...  @seshanbemahdavi
ای کربلا ..‌ آغوش بگشا ... زینب آمد ◼️آجرک الله یا صاحب الزمان ... @seshanbemahdavi
... بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟ بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟ @seshanbemahdavi
..‌. هزار مرتبه خواندم دعا میان قنوت خدا کند که نباشم دلیل غیبت تو @seshanbemahdavi
💠 سیصد و چهاردهمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی .... آفتاب گردان هایی بودیم پژمرده و سربه زیر افکنده ... بر دلهامان تابیدی و روی دلهامان را به سمت آستان شریف ات گرداندی ... شش سال پیش در چهاردهمین روز از ششمین‌ ماه بود که یک به یک انتخاب مان کردی و بر سر سفره کرامت ات نشاندی؛ مدال پر افتخار نوکری بر سینه مان نهادی و رخصت مان دادی تا مهربانی ات را در گوش شهر جار بزنیم ... تا به فرزندانت یادآور شویم که پدر تنهاست ... غریب است ... جنس تنهایی اش از نخ بی مهری ماست؛ زان پس، قرار دل های تنگ و بی قرارمان شد میعادگاه عاشقی مان‌، که نام از دیار امام رئوف و غریب مان گرفته ... شش سال است سه شنبه ها، آهوی دل مان به شوق صید شدن، روانه میدان عاشقی توست ... و کبوتر روح مان جلد آشیان تو . نیک‌ می دانیم توفیق این روزهای دلدادگی نه به لیاقت و شایستگی ما، که به کرامت و سخاوت توست ... شکر این نعمت بر خود واجب می دانیم و تنها خواسته مان این است که اینک که نمک خورده خان احسان و کرامت ات هستیم ، نمکدان نشکنیم. سه شنبه ای دیگر نیامدی و نگاه مان دست خالی برگشت ... اين سه شنبه به تاريخ چهاردهم شهریور ماه ۱۴۰۲، با اهداء چای روضه، عطر یاد یوسف زهرا سلام الله علیهما را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی و میز کودک، از دیگر خدمات خادمین سه شنبه های مهدوی بود. باز یکسال گذشت و خبری از تو نشد ... وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ ... @seshanbemahdavi
روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 به تاریخ قران قرائت شده ۴۴ صفحه صلوات فرستاده شده ۱۷۴۹۸ صلوات @seshanbemahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ✨ خودش نموده سفارش دعا کنید برایم فدای غربت مولا دعا کنیم بیاید گزارش تصویری روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 😍 به تاریخ 🌱 @seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی .... غریب بودن در عین عزت ‌و قدرت، ارث خانوادگی توست، غریب ترین ... کتاب تاریخ را توَرَق می کنم ... پیامبر مهربانی ها را می بینم هم او که "مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى" ست، اما هذیان‌گویش خطاب می کنند ؛ پهلوان بدر و حنین را، در کوچه بنی هاشم، دست بسته و ریسمان بر گردن ... پاره تن رسول خدا را، دستی بر دیوار و دستی بر پهلو ... کریم‌ مدینه را که کریمترین روزگار است و تمام شهر بارها از خوان کرامتش متنعم شده اند، اما مذل المؤمنینش می خوانند ‌.‌ زینت دوش نبی را‌‌ تنها و غریب، بر نیزه غریبی تکیه زده  ... و فرزندان آفتاب را یکی پس از دیگری ... یکی اسیر چنگ کوفیان بی وفا، یکی در زندان های مخوف بغداد و دیگری در غربت طوس ... و تو ... آخرین فرزند خانواده خورشید ... زندانی غفلت و بی مهری فرزندانی چون من ... سه شنبه ای دیگر از راه می رسد و ما دلدادگان ات گرد هم‌ می آییم تا گرد غربت بزداییم از ماه روی تو، عزیزترینی که در این شلوغی های شهر، شده ای غریب ترین. سه شنبه ای دیگر از راه می رسد .... قرار ما سه شنبه بیست و یکم شهریور ماه ۱۴۰۲، . هر روز دیده می شوی اما کسی تو را نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ ... @seshanbemahdavi
رفتی نگفتی دخترت تنها چه خواهد کرد این درد پهلو, با دلِ زهرا چه خواهد کرد رفتی نگفتی اهل بیتت بی کس و کارند بعد از تو دنیا با علی اینجا چه خواهد کرد ◼️آجرک الله یا صاحب الزمان ... @seshanbemahdavi
 گرفته بود به دستان خویش جانش را وَ برده بود غم کوچه ای توانش را نبوده زهر معاویه علت مرگش صدای ضربه ی سیلی گرفت جانش را گواه روضه ام این گیسوی سپید اوست که آتش و درِ خانه برید امانش را همین نشان غریبی ست قاتل آقا همان کسی ست که خورده ست آب و نانش را گریز روضه ی تشتِ مدینه در شام است یزید روی سری چوب خیزرانش را ◼️ آجرک الله یا صاحب الزمان ... @seshanbemahdavi
💠 سیصد و پانزدهمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی .... گوئیا غربت شما خاندان شریف را پایانی نیست ... غربت میراث شماست از پدر به پسر ... از کوجه بنی هاشم تا سرداب سامرا ... و از سرداب سامرا تا کوچه پس کوچه‌های روزگار غیبت ... بر غربت و مظلومیت پدران تو می گرییم ... برخانه‌نشینی پدرت علی (ع) در بیست و پنج سالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشت ... بر غربت پدرت حسن (ع) که حتی در خانه خود غریب بود و همدمی نداشت ... بر بی یاوری پدرت حسین (ع) آنگاه که تکیه بر نیزه غریبی زد و ندای هل من ناصر سرداد ... و هزار و صد و اندی سال است که هر روز ما را به یاری می طلبی، اما ... گوشهامان عاجز از شنیدن صدای غربت توست. غربت ات تمام، غریب زمانه ... وارث غریب مدینه ... خدا را به نام جد مظلوم ات حسن (ع) می‌خوانیم، برای پایان غربت و تنهایی تو. . سه شنبه ای دیگر نیامدی و نگاه مان دست خالی برگشت .... اين سه شنبه به تاريخ بیست و یکم شهریورماه ۱۴۰۲، با پذیرایی حلوا و شله زرد و اهداء چای روضه، عطر یاد یوسف زهرا سلام الله علیهما را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی، میز کودک و میز گریم از دیگر خدمات خادمین بود. با حاجت ظهور به درگاهت آمدیم چون اندک از کریم نباید طلب نمود  یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ .... @seshanbemahdavi
روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 به تاریخ قران قرائت شده ۳۶ صفحه صلوات فرستاده شده ۳۸۹۴۸ صلوات @seshanbemahdavi