💠 نود و سومین قرار 💠
بسم رب المهـ(عج)ـدی ...
مگر نه اینکه چشم دریچه ای است به سوی قلب پس چگونه است که قلبهای جهانیان را تسخیر کرده ای وقتی چهره در پس پرده غیبت نهان نموده ای، حضرت دلبر ....
طاقتمان طاق شده ...
قرارمان از کف رفته ...
غم هجران تو شعله بر جانهامان زده ...
کی می شود که شاعران بجای سرودن اشعار فراق از شیرینی وصال تو غزل بسرایند ...
کی فرا می رسد آن روز زیبای خدا که گرداگرد وجود نازنینت حلقه زده، اشک شوق بریزیم و گوش جان به صدای آسمانی ات فرا دهیم ...
آیا می شود چشمهای ناقابل ما را لایق دیدار خود بدانی و جانهای عاشقمان را از شراب ناب دیدارت سیراب نمایی ؟؟؟
به امید آن روز فرخنده سه شنبه ای دیگر با دلدادگان وجود نازنینت هم داستان شدیم اما ...
سه شنبه ای دیگر بدون رؤيت گل رویت سپری شد ....
اين سه شنبه به تاريخ بیست و یکم خرداد ماه ۱۳۹۸ با پذیرایی " هندوانه " ميزبان رهگذران #میدان_عاشقى بوديم.
میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی، میز کودک و نوجوان و واکس صلواتی از دیگر خدمات خادمین #سه_شنبه_های_مهدوی بود.
ما منتظر روی دلآرای تو هستیم ...
وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ ...
@seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی ...
هیاهوی بیرون از خانه او را به کوچه کشاند. جوانی را دید که وحشت زده دستش را که بر اثر اصابت به زمین جراحت برداشته بود با درد میفشرد ... اهالی محل او را در حالیکه موتور شوهر خواهرش را دزدیده بود متوقف کرده بودند ...
جوان را به درمانگاه رساند و پس از پانسمان دستش راهی مسجد شدند ...
نماز که تمام شد از احوالات جوان جویا شد. جوان گریه کنان از بیکاری اش گفت و از اینکه در پی یافتن کار همسر و فرزندانش را رها کرده و راهی تهران شده بود ....
به فکر فرو رفت، از جوان جدا شد اما چیزی نگذشت که با لبخندی مهربانانه به سوی او بازگشت؛ درحالیکه بواسطه اعتباری که بین اهالی محل داشت شغلی برای او دست و پا کرده بود.
این خاطره از زندگی شهید ابراهیم هادی، یاران تو را در خاطرم مجسم کرد، ارباب مهربانم ...
آنان را که زاهدان شبند و شیران روز، آنان که جوانند و جوانمرد و پهلوان صفت ...
به صفای باطنشان غبطه میخورم و از درگاهت مسئلت می نمایم که توفیقمان دهی روحیه پهلوانی و مروت را در خود بپرورانیم باشد که ما را نیز در زمره یاران باوفایت برگزینی.
سه شنبه ای دیگر از راه می رسد ...
قرار ما سه شنبه بیست و هشتم خرداد ماه ۹۸ حوالی ساعت ۱۸:۳۰ #میدان_عاشقى.
بی شک به جان خود غم عشقت خریده اند
آنان که تا همیشه جهان پهلوان شدند
وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِه ....
@seshanbemahdavi
💠 نود و چهارمین قرار 💠
بسم رب المهـ(عج)ـدی ...
سه شنبه ها بارش باران محبتت را بیش از هر روز دیگر احساس میکنیم ...
چه فرحبخش است ساعتی خود را در معرض نگاه مهربان دلبری مه رو قرار دادن ...
خادم آستانش بودن ...
به عشق سلامتی وجود نازنینش خدمتگزار شیفتگانش بودن ...
در لحظات آسمانی قرار هفتگی ...
هر یک از خادمهای درگاه مقدست، از گوشه ای از این شهر پرهیاهو به عشق نوکری آستانت به میعادگاه عاشقی می آیند. می آیند تا نگاهشان کنی ...
این روزها بیشتر به دعا و نگاه پدرانه ات محتاجیم؛ دعایمان کن پدر ...
دعایمان کن تا صبور باشیم تا طولانی شدن دوران هجران روی ماهت ما را از یاد نازنین ات غافل نسازد؛ دعایمان کن، پدر ...
سه شنبه ای دیگر بدون رؤيت گل رویت سپری شد ....
اين سه شنبه به تاريخ بیست و هشتم خرداد ماه ۱۳۹۸ با پذیرایی " شربت آلبالو " ميزبان رهگذران #میدان_عاشقى بوديم.
میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی، میز کودک و نوجوان و واکس صلواتی از دیگر خدمات خادمین #سه_شنبه_های_مهدوی بود.
تو نظر کن به دلم، حال دلم خوب شود ...
وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةًَ ...
@seshanbemahdavi
#سه_شنبه_های_مهدوی
روزهائی که به خیر میگذرد 🌺
#نود_و_چهارمین_قرار
#میدان_خراسان
به تاریخ
#بیست_و_هشتم_خرداد_ماه_۹۸
#میز_تبادل_کتاب
کتاب امانت گرفته شده ۱۵ جلد
@seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی...
مولای مهربانم ...
دلهامان به درد می آید از دیدن جوانان برومندی که در دام اعتیاد گرفتار شده اند، دامی که دشمن برایشان گسترده است!
و نیک می دانیم پای لذت عشق به تو و دغدغه خدمت به آستان مقدست که در میان باشد، تمام خوشی های دنیا رنگ می بازد ...
به دعا و عنایت تو محتاجیم، پدر ...
حلاوت لذت بی بدیل عشق به وجود نازنین ات را آنچنان بر عمق جانهامان بچشان که دیگر هیچ لذتی را بر آن برنگزینیم.
از مکر دشمنان و فتنه های آخر الزمان به حصن حصین تو پناه میبریم، مولا ...
خود را به نگاه مهربان تو می سپاریم و سلامتی جوانان مان را از تو مسئلت می نماییم.
سه شنبه ای دیگر از راه می رسد ...
قرار ما سه شنبه چهارم تیر ماه ۹۸ حوالی ساعت ۱۸:۳۰ #میدان_عاشقى.
پشتم به کوه عشق تو گرم است ای پناه
غیر از تو هر پناه به دردم نمی خورد
وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ ....
@seshanbemahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه حرکت زیبا😍
#سه_شنبه_هاى_مهدوى
یه حرکت خودجوش مردمیه که هر کسی با هر توان و ظرفیت و تخصصی به دیگران خدمت می کنه و اون رو نذر سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می کنه...
@seshanbemahdavi
💠 نود و پنجمین قرار 💠
بسم رب المهـ(عج)ـدی ...
قدیم ترها ...
آن زمان که حیاط کوچک خانه ها پر بود از گلهای یاس و اقاقیا...
آن زمان که گلدانهای شمعدانی همنشین حوض کاشی آبی رنگ وسط حیاط بودند ...
آن زمان که روز با آواز روح نواز خروس پر طلایی آغاز می شد و همنوایی گنجشککان شاد ...
همان روزها که آخرین تصویر چشمها پیش از آن که به خواب ناز فرو روند ستارگان چشمک زن نقره فام در دل آسمان قیرگون بود ....
در آن روزهای باصفا ...
اول صبح، به امید آمدن میهمانی عزیز حیاط و کوچه آب و جارو می شد ....
میهمان عزیزی که هزار و اندی سال است چشمهای بی شماری به راه آمدنش دوخته شده است ...
سه شنبه هفته ای که گذشت ...
به رسم قدیمی ها، میعادگاه عاشقی مان را آب پاشی کردیم و چشم به راه در انتظار نشستیم، اما ...
سه شنبه ای دیگر بدون رؤیت گل رویت سپری شد ...
اين سه شنبه به تاريخ چهارم تیر ماه ۱۳۹۸ با پذیرایی " هندوانه و شربت ترخون " ميزبان رهگذران #میدان_عاشقى بوديم.
این هفته نیز با اهداء گلهای رز عطر یاد گل نرگس را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم.
میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی، میز کودک و نوجوان و واکس صلواتی از دیگر خدمات خادمین #سه_شنبه_های_مهدوی بود.
کی شود بینم رخ ماه دلآرای تو را ...
تا کشم بر دیدگان خاک کف پای تو را
وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ ...
@seshanbemahdavi