eitaa logo
سه شنبه های مهدوی
4.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
459 ویدیو
5 فایل
مقدمه ایست برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی،شده است غریب ترین..🌸 پرداخت نذورات سه شنبه های مهدوی👇 5892107047008563 https://zarinp.al/seshanbeha بنام #سه_شنبه_های_مهدوی شماره ثبت:۳۹۶۶۸۰۶۲۱۴۰۰۱ 🔹ارتباط باما👈 @seshanbemahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب المهـ(عج)ـدی .... دلم آتش می گیرد از یادآوری خاطراتی که آسمان چشمان نازنین ات را بارانی می کند. اربعین سال ۶۱ ... و سرانجام زینب از سفر بازگشت ... خسته، شکسته، خمیده ... اما سربلند ... که قیام خونین برادر را به ثمر رسانده بود. عمه جانت را می بینی؛ روزی را به خاطر می آورد که اول بار قدم به این سرزمین نهاده بود ... خورشید را پیشاپیش کاروان به یاد می آورد و ماه را که یک قدم عقب تر از خورشید به پیش می رود ... سجاد و علی اکبر اکبر و قاسم را می بیند گرم گفتگو ... و رقیه را که برای عمه شیرین زبانی می کند و علی اصغر را که در آغوش گرم‌ رباب به خواب ناز فرو رفته است. گلاب اشک چهره آفتاب سوخته اش را می سوزاند ... چشمان مهربان ات با اشک وضو می گیرد ... زینب از ناقه پیاده می شود، اما ... این بار زانوان قدرتمند یل ام البنین رکاب برایش نمی گیرد ... و دست های مهربان جوان رعنای لیلا دستش را برای گرفتن دستهای زخمی عمه‌، پیش نمی آورد ... زینب خمیده اما سربلند به سوی برادر حرکت می کند .. با قدمهای شمرده شمرده ... دست بر سینه ... آهسته آهسته گام برمی داری و دست بر سینه می گذاری ... السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ ... به کنار برادر می رسد ... بیش از این تاب نمی آورد، خود را به روی آرامگاه برادر می اندازد و عرضه می دارد: "عزیز دل خواهر ... زینب ات از سفر باز گشت". سه شنبه ای غمبار از راه می رسد .... قرار ما سه شنبه چهاردهم شهریور ماه ۱۴۰۲،همزمان با شب اربعین سرور و سالار شهیدان، . ای خونجگر ز قامت زینب بیا بیا ...   اللّهم عجّل لوليّک الفرج بحقّ زِينَبِ کُبري سَلامُ الله عََليها ...  @seshanbemahdavi
ای کربلا ..‌ آغوش بگشا ... زینب آمد ◼️آجرک الله یا صاحب الزمان ... @seshanbemahdavi
... بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟ بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟ @seshanbemahdavi
..‌. هزار مرتبه خواندم دعا میان قنوت خدا کند که نباشم دلیل غیبت تو @seshanbemahdavi
💠 سیصد و چهاردهمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی .... آفتاب گردان هایی بودیم پژمرده و سربه زیر افکنده ... بر دلهامان تابیدی و روی دلهامان را به سمت آستان شریف ات گرداندی ... شش سال پیش در چهاردهمین روز از ششمین‌ ماه بود که یک به یک انتخاب مان کردی و بر سر سفره کرامت ات نشاندی؛ مدال پر افتخار نوکری بر سینه مان نهادی و رخصت مان دادی تا مهربانی ات را در گوش شهر جار بزنیم ... تا به فرزندانت یادآور شویم که پدر تنهاست ... غریب است ... جنس تنهایی اش از نخ بی مهری ماست؛ زان پس، قرار دل های تنگ و بی قرارمان شد میعادگاه عاشقی مان‌، که نام از دیار امام رئوف و غریب مان گرفته ... شش سال است سه شنبه ها، آهوی دل مان به شوق صید شدن، روانه میدان عاشقی توست ... و کبوتر روح مان جلد آشیان تو . نیک‌ می دانیم توفیق این روزهای دلدادگی نه به لیاقت و شایستگی ما، که به کرامت و سخاوت توست ... شکر این نعمت بر خود واجب می دانیم و تنها خواسته مان این است که اینک که نمک خورده خان احسان و کرامت ات هستیم ، نمکدان نشکنیم. سه شنبه ای دیگر نیامدی و نگاه مان دست خالی برگشت ... اين سه شنبه به تاريخ چهاردهم شهریور ماه ۱۴۰۲، با اهداء چای روضه، عطر یاد یوسف زهرا سلام الله علیهما را در کوچه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز ختم قرآن و صلوات، میز تبادل کتاب، میز خدمات پزشکی و میز کودک، از دیگر خدمات خادمین سه شنبه های مهدوی بود. باز یکسال گذشت و خبری از تو نشد ... وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ ... @seshanbemahdavi
روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 به تاریخ قران قرائت شده ۴۴ صفحه صلوات فرستاده شده ۱۷۴۹۸ صلوات @seshanbemahdavi
20.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ✨ خودش نموده سفارش دعا کنید برایم فدای غربت مولا دعا کنیم بیاید گزارش تصویری روزهائی که به خیر میگذرد 🌺 😍 به تاریخ 🌱 @seshanbemahdavi
بسم رب المهـ(عج)ـدی .... غریب بودن در عین عزت ‌و قدرت، ارث خانوادگی توست، غریب ترین ... کتاب تاریخ را توَرَق می کنم ... پیامبر مهربانی ها را می بینم هم او که "مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى" ست، اما هذیان‌گویش خطاب می کنند ؛ پهلوان بدر و حنین را، در کوچه بنی هاشم، دست بسته و ریسمان بر گردن ... پاره تن رسول خدا را، دستی بر دیوار و دستی بر پهلو ... کریم‌ مدینه را که کریمترین روزگار است و تمام شهر بارها از خوان کرامتش متنعم شده اند، اما مذل المؤمنینش می خوانند ‌.‌ زینت دوش نبی را‌‌ تنها و غریب، بر نیزه غریبی تکیه زده  ... و فرزندان آفتاب را یکی پس از دیگری ... یکی اسیر چنگ کوفیان بی وفا، یکی در زندان های مخوف بغداد و دیگری در غربت طوس ... و تو ... آخرین فرزند خانواده خورشید ... زندانی غفلت و بی مهری فرزندانی چون من ... سه شنبه ای دیگر از راه می رسد و ما دلدادگان ات گرد هم‌ می آییم تا گرد غربت بزداییم از ماه روی تو، عزیزترینی که در این شلوغی های شهر، شده ای غریب ترین. سه شنبه ای دیگر از راه می رسد .... قرار ما سه شنبه بیست و یکم شهریور ماه ۱۴۰۲، . هر روز دیده می شوی اما کسی تو را نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر وَ أَعِنَّا عَلَی تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ الاجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ ... @seshanbemahdavi