eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
155 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید ابراهیم هادی : 🍃تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود...! https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از مفتاح‌حیدریون
🔻روزنامه جوان: 🔻روحانی در يک سال گذشته به سپاه، صداوسيما و قوه قضائيه حمله کرد و هر سه تحريم شدند 🔻نیت سخنان او در روز ارتش آلوده بود ✴️ @meftah1414
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از زندگی یک جانباز مدافع حرم که با چشمانش حرف میزند! ایتا https://eitaa.com/setaregan_velayat313 سروش https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
سلام ارباب خوبم✋🌸 لطفی بنما که خاک پایَت گردم دامن بتکان تا که گدایت گردم دلتنگ زیارت توأم اربابم من را به حرم ببر #فدایت گردم... 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞وقتی #علمدارها قرار می گذارند با هم به دنیا بیایند . 💌میلاد #علمدارکربلا باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس (ع) و #علمدارکمیل ابراهیم هادی را به شما دوستداران ابراهیمی تبریک عرض میکنیم. https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
📖 #رمان•••👇 . #چند_دقیقہ_دلت_را_آرام_ڪن . . ✍ #قسمت_پانزدهم بابا:هییی دخترم...ولی اینجا ایرانه و
📖 •••👇 . . . ✍ من قول میدم اون مسئولیت رو به کسی ندن و شما هم قول بدین و پوششتون رو با مطالعه و اطمینان قلبی انتخاب کنین...اول از همه خودتون تصمیمتون رو قلبی بگیرین. . -درسته...ولی میدونید 😕 اخه کسی نیست کمکم کنه 😔خانوادم هم که راضی نمیشن اصلا...مادرم که میگه چادر چیه و با همین مانتو حجابتو بگیر و اصلا میگن چادر رو اینا خودشون در آوردن ...شما کسی رو پیشنهاد نمیکنید که بتونم ازش بپرسم و کمک بگیرم و بتونه تو انتخاب چادر بهم یقین بده؟! . -چه کسی میخواید بهتر از خدا؟! . -منظورم کسی هست که بتونم ازش سوال بپرسم و جوابمو بده 😕 . -از خود خدا بپرسید..قرآن بخونید.. . -اما من عربی بلد نیستم😐 . -فارسی بلدین که؟! از خدا کمک بخواین...نیت کنین و یه صفحه رو باز کنین و معنیشو بخونین...حتما راهی جلو پاتون میزاره...البته اگه بهش معتقد باشین . -باشه ممنون😕 . گیج شده بودم...نمیدونستم چی میگه. اخه تو خونه ما قرآن یه کتاب دعا بود فقط ...نه یه کتابی که بشه ازش کمک گرفت 😕 . رفتم خونه و همش تو فکر حرفاش بودم...راستیتش رو بخواین با حرفهای امروزش بیشتر جذبش شدم 😔 اخر شب رفتم قرآن خونمون رو از وسط وسطای کتاب خونمون پیدا کردم و اروم بردم تو اطاق. . قرآن رو تو دستم گرفتم و گفتم: خدایا من نمیدونم الان چی باید بگم و چیکار کنم😕آداب این چیزها هم بلد نیستم😔...ولی خودت میدونی که من تا حالا گناه بزرگی نکردم 😢خودت میدونی که درسته بی چادر بودم ولی بی بند و بار نبودم😢خودت میدونی که همیشه دوستت داشتم 😢خدایا تو دوراهی قرار گرفتم.😔 کمکم کن...خواهش میکنم ازت 😔 . یه بسم الله گرفتم و قرآنو باز کردم . سوره نسا اومد ولی از معنی اون صفحه چیزی سر در نیاوردم...😔 گفتم خدایا واضح تر بگو بهم..😔 و قرآن رو دوباره باز کردم سوره نور اومد که تو معنیش نوشته بود: . ای پیامبر به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو گیرند (از نگاه هوس آلوده) و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را به جز آن مقدار كه نمایان است، آشكار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه‌ی خود افكنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود باز هم شکی که داشتم تو چادری شدن برطرف نشد. گفتم خدایا واضح تر ؛من خنگ تر از این حرفاما 😢و قرآن رو دوباره باز کردم. اینبار سوره احزاب اومد . معنی اون صفحه رو خوندم تا رسیدم به ایه 59 . یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» . ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌های خود را بر بدن خویش فرو افكنند این كار برای آن كه مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. . جلباب؟!؟!؟! . جلباب دیگه چیه؟!😯😯 . . سریع گوشیم رو برداشتم و سرچ کردم جلباب... . دیدم جلباب در زبان عربی به پارچه ی سرتاسری میگن که از سر تا پا رو میگیره و پارچه ای که زنان روی لباسهای خود میپوشند... . اشک تو چشمام حلقه زد...😢 . گفتم ریحانه یعنی خدا واضح تر بهت بگه دوست داره توی چادر ببینتت؟!😢 . تصمیمم رو گرفتم.. . من باید چادری بشم.. . ادامه دارد... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ❤️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
📖 •••👇 . . . ✍ . تصمیمم رو گرفتم.. . من باید چادری بشم . حالا مونده راضی کردن پدر و مادر😕 . هرکاری میشد کردم تا قبول کنن..ازگریه و زاری تا نخوردن غذا ولی فایده نداشت😐😐 . و این بحث ها تا چند هفته تو خونه ما ادامه داشت.. اوایلش چادرمو میزاشتم توی یه پلاستیک و وقتی از خونه بیرون میرفتم میزاشتم تا اینکه بابا و مامان اصرار من رو دیدن یه مقدار دست کشیدن و گفتن یه مدت میزاره خسته میشه...فعلا سرش باد داره و از این حرفها. . خلاصه امروز اولین روزیه که با چادر وارد دانشگاه میشم☺️ . از حراست جلوی در گرفته تا بچه ها همه با تعجب نگاه میکنن😨 . نمیدونم ولی یه حس خوبی توش داشتم😊 و به خاطر همین هم سریع رفتم سمت دفتر بسیج خواهران. . وقتی وارد شدم سمانه که از صبح منتظرم بود سمتم اومد: . -وای چه قدر ماه شدی گلم😊 . ممنون😊 . بابا و مامانو چطوری راضی کردی؟!😯 . خلاصه ما هم ترفندهایی داریم دیگه 😂خب حالا بهمون میگی کارمون اینجا دقیقا چیه 😐 . اره..با کمال میل😊 . در همین حین بودیم که زهرا خانم وارد دفتر شد و: . -به به ریحانه جان...چه قدر چادر بهت میاد عزیزم☺️ . -ممنونم زهرا جان😊 . -امیدوارم همیشه قدرشو بدونی . -منم امیدوارم..ای کاش همه قدرشو بدونن و حرمتشو نگه دارن 😒 . زهرا رو کرد به سمانه و گفت : . سمانه جان آقا سید امروز داره میره مرکز و یه سر میاد پرونده ی اعضای جدید رو بگیره..من الان امتحان دارم وقتی اومد پرونده ها رو بهش تحویل بده . -چشم زهرایی..برو خیالت راحت☺️ . زهرا رفت و من و سمانه تنها شدیم و سمانه گفت خوب جناب خانم مسئول انسانی😆... این کار شماست که پرونده ها رو تحویل بدین به اقا سید😉 . یهو چشمام یه برقی زد و انگار قند تو دلم اب شد😯😊 . . اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد: . زهرا خانم؟ اقا سید اومد و در رو زد و صدا زد: . -زهرا خانم؟! . سریع پرونده هارو برداشتم و رفتم بیرون: . -سلام☺️ . سرش پایین بود و تا صدامو شنید و فهمید که صدای زهرا نیست چند قدم عقب رفت وهمونطوری که سرش پایین بود گفت: . -علیکم السلام...زهرا خانم تشریف ندارن؟!😯 . -نه...زهرا امتحان داشت پرونده ها رو داد به من که تحویل بدم بهتون😏 . یه مقدار سرشو بالا آورد و زیر چشمی یه نگاهی بهم کرد و گفت: اااا...خواهرم شمایید☺️ نشناختمتون اصلا...😕 خوشحالم که تصمیمتون رو گرفتین و چادر رو انتخاب کردین☺️ ان شا الله واقعا ارزششو بدونید چون هم با چادر خیلی فرق کردید و اینکه هم با چادر... هیچی.. . حرفشو خورد و نفهمیدم چی میخواست بگه و منم گفتم: -ان شا الله..ولی من یه تشکر به شما بدهکارم بابت راهنماییتون😊 . -خواهش میکنم... نفرمایید این حرفو . دستشو آورد بالا و پرونده ها رو گرفت و همچنان همون انگشتری که زهرا خریده بود تو دستش بود 😐😔 . پرونده ها رو تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم ادامه دارد... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ❤️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
📖 •••👇 . . . . .پرونده ها رو بهش تحویل دادم و رفت ولی من همچنان تو فکرش بودم.با دیدن انگشترش سرم درد گرفته بود و بدنم سرد شده بود و همچنان خیره با چشمهام که الان کم کم داشت بارونی میشد بهش زل میردم و رفتنشو نگاه میکردم . با صدا زدن سمانه به خودم اومدم که گفت ریحانه؟ چی شدی یهو؟! . -ها؟! هیچی هیچی😕 . -آقا سید چیزی گفت بهت؟!😯 . -نه.بنده خدا حرفی نزد 😕 . -خب پس چی؟! . -هیچی..گیر نده سمی😕 . -تو هم که خلی به خدا 😐. خلاصه یکم تو بسیج موندم و بهتر که شدم اروم اروم سمت کلاسم رفتم و وقتی پامو گذاشتم تو میشنیدم که همه دارن زمزمه هایی میکنن😐فهمیدم درباره منه ولی به روی خودم نیاوردم😏پسرا که اصلا همه دهن باز مونده بودن😯 . اما امروز واقعا همه پسرها هم با احترام کنارم حرف میزدن و هر چیزی رو نمیگفتن و شوخی هاشون کمتر شده بود☺️ . نمیدونم شایدم میترسیدن ازم 😂😂 . .ولی برای من حس خوبی بود😊 . خلاصه ولی زمزمه هاشونم میشنیدم. . -یکی میگفت حتما میخواد جایی استخدام بشه😐 . -یکی میگفت حتما باباش زورش کرده چادری بشه😑 . -و خلاصه هرکی یه چی میگفت . -ولی من اصلا به روی خودم نمیاوردم😏 . . یه مدت به همین روال گذشت و من بیشتر به چادر و نماز خوندن و مدل جدیدم داشتم عادت میکردم😊 . تو این مدت خیلی از دوستانو از دست داده بودم. و فقط مینا کنارم مونده بود.ولی اونم همیشه نیش و کنایه هاشو میزد😑 . توی خونه هم که بابا ومامان 😐😐 . همچنین توی همین مدت احسان چند بار خواست باهام مستقیم حرف بزنه و نزدیک شد ولی من همش میزدم تو ذوقش و بهش اجازه نمیدادم زیاد دور و برم بیاد..راستیتش اصلا ازش خوشم نمیومد😐..یه پسر از خود راضی که حالمو بهم میزد کارهاش.😤.و فقط اقا سید تو ذهنم بود😊شاید چون اونو دیده بودم نمیتونستم احسان رو درک کنم . تا اینکه یه روز صبح مامانم گفت: . -دخترم... عروس خانم. پاشو که بختت وا شد😄 . با خواب الودگی یه چشممو باز کردم و گفتم باز چیه اول صبحی؟😯 . -پاشو..پاشو که برات خواستگار میخواد بیاد😊 . -خواستگار؟!😲امشب؟؟؟😱😨 . -چه قدرم هوله دخترم😄😄نه اخر هفته میان☺️ . -من که گفتم قصد ازدواج ندارم😒 . -اگه به حرف باشه که هیچ دختری قصد ازدواج نداره😃 . -نه مامان اگه میشه بگین نیان😕 . -نمیشه😡باباش از رفیقای باباته😐 . -عههههه...شما هم که هیچوقت نظر من براتون مهم نیست😧 . -دختر خواستگاره دیگه.هیولا نیست که بخورتت تموم شی😐 خوشت نیومد فوقش رد میکنیش . . ادامه دارد... ┄┄┄┄┄❅✾ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
❣خدایا! شهیدم کن!👆👆 اگر بگویی : لیاقت نداری خواهم گفت : لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام؟!😔 #صبحتون_شهدایے https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی زل میزنه تو چشمات و دروغ میگه 😂 #ایتا 📲 🇮🇷 ▶️ https://eitaa.com/setaregan_velayat313 #سروش 📲 🇮🇷 ▶️ https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
این شهدا اول مراقبت از دلشون کردن، بعد مدافع حرم شدند. چون قلب خونه‌ی خداست. از حرم خدا خوب دفاع کردند که بهشون لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب رو دادند. [ #حاج_حسین_یکتا ] https://eitaa.com/setaregan_velayat313
من ڪمتر از آنم ڪہ بہ پای تو بیفتم عالم شدہ سجادہ و افتادہ بہ پایت #میلاد_سیدالسـاجدین #امام_سجاد_علیه‌السلام_مبارڪ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هـزار قصـه نـوشتیـم بــر صـحیفـــــه‌ی دل هـنوز عشـق تـو عـنوان ســرمقــالــه‌ی مـاسـت #شهید_صادق_عدالت_اکبری #سالروز_ولادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💓 عاشق نشوم؟ دل ندهم؟ پس به چه کوشم؟؟ جز عشق دگر بهر چه کار است #دل ما؟... من عشقنی قتلنی #روزتون_شهدایی 🌾🍁🌾 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهتزاز پرچم یا اباالفضل(ع) توسط شهید بیضایی در حلب سوریه یا باب الحوائج #دخیلک #جاماندم_از_قافله https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#امام_خامنه_ای: [مباداکسانی تصورکنندکه دوره‌سخن گفتن از #شهدا و زحمت‌کشان میدان نبرد،سپری شده است! 💠 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
لطفا دور بزنید↩️ خداوند #توبه کنندگان را #دوست دارد..♥️ #التماس_دعا https://eitaa.com/setaregan_velayat313
هدایت شده از مفتاح‌حیدریون
🔴 سعيد مرتضوی دستگیر و برای طی دوران محکومیت به زندان معرفی شد "میزان"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز دوم اردیبهشت ماه سالروز شهادت اذان گوی خوش صدای حرم حضرت رقیه س شهید مدافع حرم از لشکر همیشه فاتح فاطمیون #شهیدحامدبافنده است . #تولد: دوم خرداد1366مشهد مقدس #شهادت: دوم اردیبهشت 96 سوبین سوریه https://eitaa.com/setaregan_velayat313
دو #رفیق دوشهید دو همرزم شهیدان را شهیدان میشناسند...😔 #شهیدسعیدبیاضےزاده #شهیدحامدبافنده( #سالروزشهادت ) https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#یا_حضرت_شهربانو💝💖💖💝 سپید بخت تر از تو #عجم عروس ندارد یگانه #دختر ایران تو انتخاب #حسینی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#قسمتے از وصیتنامه شهید حاج #حسین_بصیر #سالروزشهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313