eitaa logo
ستارگان درخشان برخوار
51 دنبال‌کننده
807 عکس
849 ویدیو
23 فایل
این کانال مخصوص مطالب شهدایی وارزشی درراستای جهادتبیین است .
مشاهده در ایتا
دانلود
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید اکبر( مرتضی ) زارعان نام پدر: محمد عملیات: رمضان محل شهادت: پاسگاه زید تاریخ تولد: 01/09/1344 تاریخ شهادت: 27/04/1361 سن شهید هنگام شهادت : 17سال ، برگی ازخاطرات شهید : هدیه آخرین دیدار " با هم بزرگ شديم و او هميشه الگوي من بود. اولين درسي كه از او یاد گرفتم خواندن نماز در اول وقتش بود. هر لحظه به ياد خدا بود و عشق و ارادت خاصي به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام خميني(ره) داشت. آخرين بار قبل از اعزام شود به جبهه به خانه آمد. پدر و مادرمان در خانه نبودند و او تلویزيون، چرخ گوشت و ماشین لباسشويي را که تهیه کرده بود در کناری گذاشت و گفت: «مجتبي اينها را به پدر و مادر هديه بده و بگو مرا حلال كنند.» گفتم بمان تا بيايند گفت: «اگر بمانم تا برگردند اجازه نمي دهند من دوباره به جبهه بروم. به پدر و مادر بگو قول مي دهم اين آخرين مرتبه است كه به جبهه مي روم.» يك دوچرخه هم داشت كه به من هديه داد. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ‌ فَرَجَهُم ْ🤲
هدایت شده از ناخواسته ۵
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شب تاسوعا هست من مسلمان نیستم، من هستم اما به این دلیل،👆 هرساله اینجا خدمت‌گذار عزاداران اباالفضل هستم.
هدایت شده از ناخواسته ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب زینب زینب.... امان از دل زینب السلام علی قلب زینب الصبور
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید علیرضا زارعان نام پدر: محمد عملیات: مرصاد محل شهادت: پیرانشهر- حاجی عمران تاریخ تولد: 12/01/1345 تاریخ شهادت: 28/04/1367 سن شهید هنگام شهادت : 22 سال ، برگی ازخاطرات شهید : گنجشک ها در سرما فصل زمستان بود و هوا خیلی سرد. من آن زمان هفت ساله بودم. در زير كرسي گاهي از پشت پنجره به گنجشك هاي لرزان روي شاخه درختان بي تفاوت خيره مي شدم. يكي از همان روزهاي سرد عليرضا به مرخصي آمد. همه شادي كنان از اتاق بيرون آمديم و برادر را در آغوش کشیدیم. گويي گرماي مضاعفی با خود به اتاق آورده بود. حسابي سردش بود. او را زير كرسي جا داديم و بعد از چند دقايقه شروع به صحبت كردن كرد. مشتاقانه به خاطراتی كه از جبهه و جنگ برايمان تعريف مي كرد گوش مي دادیم. محو تماشاي عليرضا بودم که مچ هاي زخمي اش نگاهم را به خود جلب كرد. از شدت سرمای منطقه ترك خورده و خون بسته بود. مادر دستهايش را چرب كرد و زخمها را بست. بعد از آن دیگر طاقت ديدن كنجشك هاي لرزان بر روي شاخه ها را نداشتم. خاطره دوم : دل از تعلقات کند! آخرين مرتبه كه عليرضا مي خواست از مرخصي به جبهه برگردد تمام خانواده حضور داشتند. گره محكمي به پوتين هاي واكس زده اش زد و از زير قرآن گذشت. سوار ماشين شد ولي چند لحظه بعد پياده شد و به خانه برگشت. نگاه معناداري کرد و همان طور كه نگاهش به پشت سرش بود رفت و دل از تمام تعلقاتش كند. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید علی داوری نام پدر: حسین عملیات: رمضان محل شهادت: پاسگاه زید تاریخ تولد:12/11/1336 تاریخ شهادت:28/04/1361 سن شهید هنگام شهادت : 25 سال ، برگی ازخاطرات شهید : ساعت چهار بعدازظهر" در زمان طاغوت کمتر خانواده ای تلویزیون داشت. در محله ما یکی دو خانواده بیشتر تلویزیون نداشتند. فیلم های آن زمان هم از نظر رعایت شؤونات اسلامی مناسب نبودند. علی بسیار زیرک بود و برای اینکه ما نتوانیم به تماشای فیلم سینمایی برویم به بچه ها می گفت: «فوتبال ساعت چهار بعدازظهر برگزارمی شود.» هر چه اصرار می کردیم زمان فوتبال را تغییر دهد گوشش بدهکار نبود. خاطره دوم : زیر نور خورشید "ماه مبارک رمضان بود و علی برای مرخصی آمد. هنگام برگشت باز هم قسمت شد و با هم بودیم. وقتی سوار ماشین شد روی صندلی عقب آنجایی که آفتاب بود نشست. گفتم شما روزه هستی آن طرف که سایه است بنشین تا گرمای هوا را کمتر احساس کنی. در جوابم گفت: «ثواب روزه من با نشستن درآفتاب بیشتر می شود. اجازه بدهید رزمندگانی که بعد از من سوار ماشین می شوند در سایه بنشینند.» هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ‌ فَرَجَهُم ْ🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd87
هدایت شده از ناخواسته ۵
19.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه 👤 آقای عبدالسلام کمانگیر، محافظ مولوی عبدالحمید و سُنی شش آتیشه، با دیدن معجزه حضرت ابوالفضل علیه السلام، شیعه شد. 👌 تحت هیچ شرایطی از دست ندهید
هدایت شده از شبکه خبری سفیر
🔰 آقای پزشکیان بخوانند 👤 🔸اینکه چرا عنوان این یادداشت را «آقای پزشکان بخوانند» گذاشتیم، یک دلیل ساده اما مهم دارد. او احتمالا این روزها سرش حسابی شلوغ است و فرصت ندارد یا اگر هم دارد، مطالب «احتمالا» آن طور که هست به دستش نمی‌رسند. فقط به عنوان یک نمونه اگر فراموش نکرده باشید، در ایام مبارزات انتخاباتی، صفحه توئیتر آقای پزشکیان اعلام کرد، تا ساعاتی دیگر پیام مهمی را منتشر خواهد کرد. وقتی خبرنگاری از ایشان درباره محتوای این پیام سؤال کرد، او اصلا از موضوع و پیامی که به نام او در صفحه شخصی او منتشر شده بود اطلاع نداشت و تصریح هم کرد که «حتما بچه‌های رسانه‌ای آن را منتشر کرده‌اند.» 🔻این، یک هشدار بود هم به خود آقای پزشکیان و هم به مردم و نشان داد، آقای پزشکیان را افرادی احاطه کرده‌اند که بعضا، بدون هماهنگی با او اقداماتی را «سَرِ خود» انجام می‌دهند. 🔻عنوان این یادداشت را با توجه به این شرایط انتخاب کردیم تا شاید مطلب عینا، بدون کم و کاست و بدون تغییر در محتوا، به دست ایشان برسد. 🔸رفتارها و رخدادهای روزهای پس از انتخاب آقای پزشکیان هم، «خاص» و «ویژه» است. او طی دو هفته‌ای که انتخاب شده، حتی یک کنفرانس خبری نداشته است که این برخلاف رویه همیشگی است. ایشان طبیعتا باید جلوی دوربین‌ها حاضر شود و به سؤالات پاسخ دهد. از برنامه‌هایش، کابینه‌اش، اولویت‌هایش بگوید. اما در همین مدت، تا دلتان بخواهد این «اطرافیان» و «دور و بری‌ها» موضع داشته و از طرح و برنامه و تشکیل شورا و....سخن گفته‌اند. 🔸اطرافیان رئیس‌جمهور منتخب افرادی هستند که نشان داده‌اند، بدون هماهنگی و اطلاع او امور را جلو می‌برند. اگر ایشان یک کنفرانس خبری در این مدت تشکیل می‌داد، می‌توانست به این شبهات و سؤال‌ها پاسخ دهد. اما در عوض گفته شده این آقای ظریف است که با حضور در تلویزیون، می‌خواهد به مردم توضیح دهد! 🔸شرایطی که در بندهای بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد، در دوران مبارزات انتخاباتی آقای پزشکیان نیز، کاملا مشهود بود. او تقریبا همه چیز را به اطرافیان می‌سپرد. گفت یک پزشک و جراح قلب است و برنامه‌ای هم ندارد و مسائل را به کارشناسان می‌سپارد. 🔸-تردید نداریم- شما هم نداشته باشید-که این اطرافیانِ مجاهد شنبه‌یِ طلبکار، فردا روزی اگر خدایی نکرده آقای پزشکیان موفق نشد، به هیچ وجه مسئولیت اقداماتش را نخواهد پذیرفت. آنها به بزرگ‌تر از پزشکیان هم رحم نکردند. 🔻آقای پزشکیان اگر ۱- از این طیف فاصله نگیرد ۲- اداره امور را همان‌گونه که تا امروز بوده، به آنها بسپرد، همین‌ها او را زمین خواهند زد و اگر زمین خورد، همین طیف انگشت اتهام را به سوی ما منتقدانی خواهد گرفت که خیلی زود و به موقع هشدارهای دلسوزانه را دادیم. ✅ eitaa.com/safir_channel ایتا ✅ splus.ir/safir_channel سروش
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید محمدعلی طاهری نام پدر: عباس عملیات: رمضان محل شهادت: شلمچه تاریخ تولد: 25/06/1324 تاریخ شهادت: 29/04/1361 سن شهید هنگام شهادت : 37 سال ، برگی ازخاطرات شهید : به فکر دیگران " خدمت به پدر و مادر را بدون منّت و بی هیچ كم و كا ستی انجام مي داد. دغدغه مشکلات ديگران را داشت و این نشانه بزرگی روحش بود.به همسايه ها كه آب لوله كشي نداشتند گفته بود كه بيايند و از منزل ما آب ببرند. به همسايه هايي هم كه ماشين نداشتند قسم مي داد كه اگر شب يا نيمه شب به ماشين احتياج داشتند در خانه ما را بزنند. به مرخصی که می آمد شبها روي زمين مي خوابيد. به او گفتم چرا روي تشك نمي خوابي و خودت را اذيت مي كني؟ می گفت: « رزمنده ها در جبهه براي اينكه ما راحت بخوابيم روي سنگ و خاك مي خوابند ، روي سنگ و خاك غذا مي خورند و نماز مي خوانند و نگهباني مي دهند. خون پاكشان جاري مي شود، من چطور روي تشك بخوابم؟»خاطره دوم : عاشق عبادت " روزهاي جمعه بدون استثناء ساعت ده صبح كه مي شد وضو مي رفت و خود را براي اقامه نماز جمعه به ميدان امام اصفهان مي رساند. ماه رمضان كه مي رسيد سحرها در مسجد دعاي جوشن کبیر را با حضور قلب و زيبايي تمام در ميان جمع مي خواند. از آنجا كه به خواندن قرآن و نهج البلاغه و رساله امام خميني (ره) مداومت داشت از زرق و برق و اميال دنيوي به قدر كفايت بسنده کرده بود و خمس و زكات همان اندك دارايي اش را هم كه داشت را پرداخت مي کرد. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید رضا(محمد) کمالی نام پدر: علی عملیات: رمضان محل شهادت: شلمچه تاریخ تولد:10/06/1341 تاریخ شهادت:29 /04/1361 سن شهید هنگام شهادت : 20 سال ، برگی ازخاطرات شهید : بهترین جا " زير بار مخالفت هاي پدرش نمي رفت. پايش را كرده بود توي يك كفش كه بايد به جبهه بروم. به او گفتند سن تو براي اعزام به جبهه پايين است و اجازه نمي دهند بروي. اما رضا به هیچ شکلی قانع نمي شد و مي گفت بايد بروم. از ناراحتی فكري به ذهنش رسيد تا به پدر بفهماند بزرگ شده است و می تواند دور از خانه بماند. شب بود که از خانه خارج شد و بايد تا صبح جايي سر مي كرد. بهترين جا مسجد مدرسه علميه بود. رفت و آن شب در زير منبر مسجد مخفی شد. فردا صبح پدرش او را پيدا كرد و با رضایت به خانه اش برگرداند.. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ‌ فَرَجَهُم ْ🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd8
هدایت شده از ناخواسته ۵
هرگز یادمان نمی رود که پزشکیان می گفت من نسبتی با دولت روحانی ندارم.
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید عباس نریمانی نام پدر: حسین عملیات: رمضان محل شهادت: شرق بصره تاریخ تولد: 1/05/1341 تاریخ شهادت: 30/04/1361 سن شهیدهنگام شهادت : 20 سال ، برگی ازخاطرات شهید : شرط شفاعت " قبل از عمليات براي خداحافظي به منطقه آمده بود. در سنگر به پدرش گفت: «شما شهيد مي‌شويد، مرا حلال كنيد و شفاعت نماييد.» پدر به او گفت: « مگر ما با هم پيمان نبستيم كه هر يك از ما كه شهيد شد شفاعت ديگري را هم بكند.» هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ‌ فَرَجَهُم ْ 🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd87
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید فتح الله کمالی نام پدر: اسماعیل عملیات: رمضان محل شهادت: شلمچه تاریخ تولد: 8/1/1346 تاریخ شهادت:30/4/1361 سن شهیدهنگام شهادت : 15 سال ، برگی ازخاطرات شهید : افطار با خون "روز بیستم ماه رمضان بود. در سنگر بچه ها هر كدام به نوعي خود را برای عمليات آماده می كردند. يكي سر بر سجاده نشسته بود و اشك مي ريخت و ديگري زيارت عاشورا مي خواند. عده اي هم حلاليت مي طلبيدند و سربندهايشان را براي همديگر مي بستند. قبل از اذان مغرب گردان ما را به حركت درآوردند. بايد تا شرق بصره پيشروي مي كرديم تا بچه هاي خدمات بتوانند لب مرز ايران و عراق خاكريز بزنند. دستور عقب نشيني دادند و در همان موقع عراق از زمين و هوا به ما حمله كرد. خيلي از رزمنده ها در خاك عراق شهيد شدند. من و فتح الله به هر زحمتي كه بود خود را به خاكريز نيمه ساخته ايران رسانديم. حدوداً ساعت 11 شب بود كه هنوز افطار نکرده بودیم. ناگهان خمپاره اي نزديك خاكريز به زمين خورد و ديدم فتح الله فرقش تا روي بيني اش شكافته و دست راستش قطع شده است. او را در آغوش گرفتم و خواستم لب هاي ترك خورده و كام تشنه اش را سيراب كنم. با صداي بريده بريده گفت: «مي خواهم مثل علي اكبر حسين . . .» جمله اش تمام نشد و پر کشید. هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلَی‌ مُحَمَّد ٍو َآلِ‌ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ‌ فَرَجَهُم ْ 🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/39