هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت :
شهید رضا(محمد) کمالی
نام پدر: علی عملیات: رمضان
محل شهادت: شلمچه
تاریخ تولد:10/06/1341
تاریخ شهادت:29 /04/1361
سن شهید هنگام شهادت : 20 سال ، برگی ازخاطرات شهید : بهترین جا "
زير بار مخالفت هاي پدرش نمي رفت. پايش را كرده بود توي يك كفش كه بايد به جبهه بروم. به او گفتند سن تو براي اعزام به جبهه پايين است و اجازه نمي دهند بروي. اما رضا به هیچ شکلی قانع نمي شد و مي گفت بايد بروم. از ناراحتی فكري به ذهنش رسيد تا به پدر بفهماند بزرگ شده است و می تواند دور از خانه بماند. شب بود که از خانه خارج شد و بايد تا صبح جايي سر مي كرد. بهترين جا مسجد مدرسه علميه بود. رفت و آن شب در زير منبر مسجد مخفی شد. فردا صبح پدرش او را پيدا كرد و با رضایت به خانه اش برگرداند.. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd8
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت :
شهید عباس نریمانی
نام پدر: حسین
عملیات: رمضان
محل شهادت: شرق بصره
تاریخ تولد: 1/05/1341
تاریخ شهادت: 30/04/1361
سن شهیدهنگام شهادت : 20 سال ، برگی ازخاطرات شهید : شرط شفاعت "
قبل از عمليات براي خداحافظي به منطقه آمده بود. در سنگر به پدرش گفت: «شما شهيد ميشويد، مرا حلال كنيد و شفاعت نماييد.» پدر به او گفت: « مگر ما با هم پيمان نبستيم كه هر يك از ما كه شهيد شد شفاعت ديگري را هم بكند.» هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ 🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd87
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت :
شهید فتح الله کمالی
نام پدر: اسماعیل
عملیات: رمضان
محل شهادت: شلمچه
تاریخ تولد: 8/1/1346
تاریخ شهادت:30/4/1361
سن شهیدهنگام شهادت : 15 سال ، برگی ازخاطرات شهید : افطار با خون "روز بیستم ماه رمضان بود. در سنگر بچه ها هر كدام به نوعي خود را برای عمليات آماده می كردند. يكي سر بر سجاده نشسته بود و اشك مي ريخت و ديگري زيارت عاشورا مي خواند. عده اي هم حلاليت مي طلبيدند و سربندهايشان را براي همديگر مي بستند. قبل از اذان مغرب گردان ما را به حركت درآوردند. بايد تا شرق بصره پيشروي مي كرديم تا بچه هاي خدمات بتوانند لب مرز ايران و عراق خاكريز بزنند. دستور عقب نشيني دادند و در همان موقع عراق از زمين و هوا به ما حمله كرد. خيلي از رزمنده ها در خاك عراق شهيد شدند. من و فتح الله به هر زحمتي كه بود خود را به خاكريز نيمه ساخته ايران رسانديم. حدوداً ساعت 11 شب بود كه هنوز افطار نکرده بودیم. ناگهان خمپاره اي نزديك خاكريز به زمين خورد و ديدم فتح الله فرقش تا روي بيني اش شكافته و دست راستش قطع شده است. او را در آغوش گرفتم و خواستم لب هاي ترك خورده و كام تشنه اش را سيراب كنم. با صداي بريده بريده گفت: «مي خواهم مثل علي اكبر حسين . . .» جمله اش تمام نشد و پر کشید. هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ 🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/39
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت :
شهید عباس نریمانی
نام پدر: حسین
عملیات: رمضان
محل شهادت: شرق بصره
تاریخ تولد: 1/05/1341
تاریخ شهادت: 30/04/1361
سن شهیدهنگام شهادت : 20 سال ، برگی ازخاطرات شهید : شرط شفاعت "
قبل از عمليات براي خداحافظي به منطقه آمده بود. در سنگر به پدرش گفت: «شما شهيد ميشويد، مرا حلال كنيد و شفاعت نماييد.» پدر به او گفت: « مگر ما با هم پيمان نبستيم كه هر يك از ما كه شهيد شد شفاعت ديگري را هم بكند.» هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ 🤲
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت : شهید ولی الله داوری
نام پدر: محمد عملیات: رمضان محل شهادت: شلمچه
تاریخ تولد:02/05/1329 تاریخ شهادت:31/04/1361
سن شهید هنگام شهادت : 32سال ، برگی ازخاطرات شهید : مدافع انقلاب "
با علي هم محله ای بود و رابطه گرم و صميمي شان آنها را به دو برادر تبديل كرده بود. مانند دو كوه بودند و كسي جرأت نمي كرد در حضور آنها عليه امام(ره) و انقلاب حرفي بزند. عوامل مزدور شاه در خانه اي ولي الله را كتك زده بودند تا دست از فعاليتهايش بكشد اما او دست بردار نبود. همچنان مدافع انقلاب بود. نوارهاي سخنراني امام(ره) را در زير كرسي گوش مي داد و بعد از يادداشت برداري نوارها را از بين مي برد و يادداشتها را در باغچه خاك مي كرد.خاطره دوم : میثاق دو دوست " ولي الله صداي گرمي داشت و در تاسوعا و عاشورای حسینی براي سيدالشهداء(ره) نوحه خواني مي كرد. با دوست و همرزمش علي قرار گذاشته بودند که هر كس شهيد شد ديگري وصيت نامه اش را ببرد گلزار شهدا بخواند و برايش نوحه خواني كند. علي مي دانست ولي الله صداي گرم دارد پس از او جلو زد. ولي به وعده اش عمل كرد و يك هفته بعد ساعاتي قبل از عمليات رمضان غسل شهادت كرد و حتي شيريني شهادتش را كه تكه اي نبات بود میان همرزمانش تقسيم كرد و در همان عمليات به ديدار معبود شتافت. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🤲
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به منا سبت بزرگداشت شهادت :
شهید مرتضی کمالی
نام پدر: رضا
عملیات: جبهه جنوب
محل شهادت: سومار
تاریخ تولد: 01/05/1343
تاریخ شهادت: 31/04/1366
سن شهید هنگام شهادت : 23سال ، برگی ازخاطرات شهید : فداکاری "
اخلاق خوبي داشت و فوق العاده صبور بود. قبل از سربازی با برادرش در يك كارخانه مشغول كار بودند. در ماه يك هفته شيفت شب داشتند و او به جای برادر می ماند. مي گفت: شما ازدواج كرده اي و همسر و فرزند داري، بهتر است شب پيش آنها باشي. از همان نوجواني پشتكار داشت و عشق به اهل بيت و اباعبدالله الحسین علیهم السلام در رگ هاي او جريان داشت. يك اسب تهيه كرده بود و آن را وقف حضرت اباالفضل علیه السلام کرد و به اميد باز شدن راه كربلا رهسپار جبهه شد. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd87
هدایت شده از شبکه خبری سفیر
49.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️فیلم کامل بیانات صبح امروز امام خامنه ای در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دوازدهم. ۱۴۰۳/۴/۳۱
✅ eitaa.com/safir_channel ایتا
✅ splus.ir/safir_channel سروش
هدایت شده از ناخواسته ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیکتاتور را پیدا کنید.
کسی که به خرد جمعی منتخبین مردم در مجلس شورای اسلامی(حدود ۳۰۰نفر منتخب مردم از سراسر کشور) تمکین می کند یا دو تابعیتی هایی که خرد جمعی در مجلس را مزاحم اهداف خود می بیینند.
(آیا می دانستید دو تابعیتی ها قسم می خورند که حافظ منافع کشور متبوع خود باشند.)
مثلا اگر یکی شهروند آمریکا و دیگری شهروند انگلیس باشد.
هدایت شده از سیمای صالحان -ثامن فلاورجان
.
سانسور یک "خبر/ نگرانی" مهم
🔹حتی یک روزنامه منسوب به پدر خواندگان جبهه اصلاحات و "شورای راهبری دولت چهاردهم" حاضر نشد درد دل آمیخته با گلایه و اعتراض آقای پزشکیان را که خبر بسیار مهمی هم بود، در گوشه ای از صفحه اول تیتر کند؛ چرا که آنها، ذی نفعان اصلی مهره چینی و تحمیل وزیر در شورای مذکور هستند.
🔻رئیس جمهور منتخب، دیروز در جمع اعضای ستاد های مردمی خود گفت: "انتخاب مسئولان، برای ما معضل شده، چون شعار دادیم انتخاب برتر میکنیم، اما حالا به همه میگوییم کمک کنید، اما آدمهای خودشان را معرفی میکنند؛ نمیدانم باید چه کار کنیم".
https://eitaa.com/samen_felavarjan
هدایت شده از سیدمرتضی حسینی دولت آبادی
به مناسبت گرامیداشت شهادت : شهیداصغر ملکی نام پدر: حسین
عملیات: جبهه جنوب محل شهادت: جاده آبادان- ماهشهر
تاریخ تولد: 29/08/1339 تاریخ شهادت:05/05/1360
سن شهید هنگام شهادت : 21 سال ، برگی ازخاطرات شهید : دردسرهای بزرگ
اعلامیه های امام خمینی (ره) از نجف رسیده بود و اصغر هم جزو کسانی بود که آنها را همیشه به دست مردم انقلابی می رساند. البته این کار برایش دردسرهای بزرگ و عواقب خطرناکی هم به همراه داشت. یکی از همان روزها که مشغول پخش اعلامیه بود چند ساواکی به او مشکوک شدند و به شهربانی گزارش دادند. مأموران حدود 15 کیلومتر او را دنبال می کنند و او در محوطه قبرستان آبادان به هر شکلی که بود مخفی شد تا مأموران دست خالی برگردند. خاطره دوم : حتی یک سرباز "یک ماه از جنگ تحمیلی گذشته بود. شهر ویران شده بود و بیشتر ساکنان آبادان و خرمشهر ناگزیر به مهاجرت شده بودند. عده ای هم که مانده بودند از اعضای خانواده خود بیخبر بودند. مسئولین جنگ تصمیم گرفتند به اجبار نیروهای مردمی آبادان و خرمشهر را که به صورت خودجوش در برابر دشمن دفاع می کردند را چند روزی به عقب بفرستند تا هم از مکان و اسکان خانواده هایشان مطلع شوند و هم از سلامتی فرزندانشان اطمینان حاصل کنند. من و برادرم اصغر هم از خانواده خبری نداشتیم. به اصغر گفتم تو برو هم دیداری با خانواده داشته باش و هم آنها را از سلامتی هردو نفرمان با خبر کن. اصغر اخمهایش را درهم کشید و گفت: «در این شرایط حتی حضور یک سرباز هم ضروری است.» هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله صلوات