eitaa logo
ستایشگران عاشورایی
113 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
2 فایل
حلقه ادبی شهید غلامعلی رجبی وابسته به معاونت جوانان عاشورایی هیئت رزمندگان اسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝نفیسه سادات موسوی خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط به خط صفحات زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهل جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نفس را رواج داد هم رفتنِ زیارت اهل قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "سلمان" که خواند حضرتش او را ز اهل بیت بر سینه‌ی عجم زده مُهر غرور را "او" وعده داده بود به دنیا که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
 🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝محمدحسین ملکیان چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است این چه نوریست که در چهره ی عبدالله است؟ این چه نوریست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده ست یهودیها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند همه انگشت به لب خیره به عبداللهند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق که لب ساحل امنند ولی دور از هم لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم رده با آسیه است و مریم قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف» علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم» هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق القمر است 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
 🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝مهدی جهاندار به خُلقِ اعظم، به نطقِ نیکو، به مهربانی زبانزد آمد محمّد آمد محمّد آمد، همانکه باید می‌آمد آمد سیاه‌چشم و کمانی‌ابرو، بلندبالا، بلندگیسو دو زلفْ‌شبنم، دو زلفْ‌شب‌بو، شکنجِ مویش مجعّد آمد رسید نوح نبی به دریا، رسید موسی به طور سینا مگر خلیل است در مصلّی، مگر مسیحا به مَسند آمد؟ محمّد است آنکه دلربا شد، نگار مکتب‌نرفته‌ها شد همانکه فِی‌الأرضِ مصطفی شد، وَفِی‌السماواتِ احمد آمد هم از جمالش هم از جلالش، به میم و حا و به میم و دالش محمّد است آنکه وصف خالش، قصیده صدها مجلّد آمد به کوری کافران مُرتد‌ بگو مکرّر، بگو مجدّد محمّد آمد، محمّد آمد، محمّد آمد، محمّد آمد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝عباس شاه‌زیدی ای بسته وجودت به جهان دست عدم را بر هم زده بیداری تو خواب امم را از خواب امم رد شده و رفته به معراج تا پاک کند از بت و بتخانه حرم را هنگامه به پا کرده و انداخته سرمست میخانه‌ی چشم تو اخص را و اعم را آن قدر کج افتاده که قوسش شده محراب تا سجده کند هستی، ان ابروی خم را ای ماه شب چارده عرش نشینان بگذار شبی بر سر این دیده قدم را واللیل اذا عسعس والصبح تنفس حق خورده به موی تو و روی تو قسم را آن گاه به پاس شرف نور وجودت از روز حدوث تو بنا کرده قدم را طاها چه بهشتی است نگاه تو که باید بعد از تو ببندند در باغ ارم را قاموس تو بر چید خرافات و اباطیل بر هان تو آموخت به ما لا و نعم را در سایه‌ی بی‌سایه‌ات ای سرو سرافراز همسایه‌ی هم کرد خدا تیغ و قلم را از یمن نفس‌های تو در دفتر تقدیر دادند به ابنای بشر این دو سه دم را بی نقطگی نام تو شد نقطه‌ی ایجاد از لطف تو دادند به این سفره نعم را شد یک شبه سر سلسه‌ی خیل ملائک جبریل که در درس تو آموخت حکم را فرمان اشدای تو بسته است و شکسته است اعناق صنادید عرب را و عجم را حکم رحمای تو به یک نیم تبسم پیچیده به هم یک شبه طومار ستم را گفتی که یکی هست و جز او نیست که خلقی حرمت نگذارند حرمگاه صنم را خاکم به دهن، من چه بگویم که خدا نیز در وصف صفات تو تراشیده قلم را با این همه گفتم غزلی، تو به بزرگی باید که ببخشی بچگی‌های قلم را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Sorood_MiladPayambar.mp3
1.66M
🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام صادق علیه‌السلام 📝محمد مهدی خانمحمدی دلای عاشقا پر شوره لحظه‌ی اومدن نوره رسیده خورشید عالم تاب حضرت آمنه مسروره شان نزول تو بارونه مکه از عشق تو مجنونه از برکات حضور تو کاخ ستم شده ویرونه همه مدهوش از نفحات بهاری تو ماه و خورشیدی و لیل و نهاری صلوات تو رو لب همه جاری مثله هرشب مستی من شده بی حد رو لبم گل می کنه نام محمد صلوات الله علیک یا احمد یا رسول الله مولا مولا . یه قطره از کرمت دریا رحمت آخرت و دنیا غضب تو برا کُفاره لبخند تو برا مظلوما تویی که معنی اکرامی باطن حجی و احرامی شیعه و سنی یتیم تو پدر امت اسلامی راه تو سرمشق مبارزه بوده وحدت ما خار چشمای یهوده نوبت نابودی آل سعوده تا همیشه سایه‌ی تو رو سر ما دعای تو بوده که انا فتحنا میپیچه نام تو آخر توی حیفا یا رسول الله مولا مولا . خورشید یثرب عاشق شد محو تو کلّ دقایق شد نور محمد شد تکثیر میلاد حضرت صادق شد فقه ما از تو شده پویا شاگرد تو همه عالِم‌ها علم تموم جهان باشه پیش تو قطره ای از دریا فجر صادق جلوه‌ی گوشه نگاهت ماه و خورشید مشتری رخ ماهت همیشه بودم گدای سر راهت فدا فرزند تو و قلب صبورش یه روزی عالم میشه لبریز نورش به دعای تو میشه وقت ظهورش یا رسول الله مولا مولا . 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت عبدالعظیم سلام‌الله‌علیه 📝سید هاشم وفایی "نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیر اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود" 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝آیت الله غروی اصفهانی (کمپانی) باز کمندی فکند جَعد مُجَعَّد آهوی طبع مرا کرد مقید سر حقیقت از آن پیر طریقت آیه رحمت از آن رحمت بی حد عین معارف لسان الله ناطق الحسن بن علی بن محمد عسکری آن شاه اقلیم ولایت کش همه عالم بود جند مجند بسمله مصحف عالم امکان نقطه بائیه نسخه سرمد فالق صبح ازل مطلع انوار مشرق شمس ابد فیض موبد خاک گذرگاه او طبع مجسم بنده درگاه او عقل مجرد طلعت زرین مهر شمع رواقش شرفه ایوان او طاق زبرجد کس نزند جز تو ای محرم لاهوت در حرم کبریا تکیه به مسند سجده کند مهر و مه چون بنشیند یوسف حسن تو برتخت ممهد شاخه طوبی کجا آن قد زیبا نخله طور است و یا روح مجسد زد به دلت آتشی زهر که در دهر شعله او تا ابد ماند مخلد شاهد اصلی پس از شمع جمالت شد به پس پرده غیبت ممتد ای چه خوش آندم که در جلوه درآید کوکب دری از آن برج مشید تا که به دیدار آن طلعت میمون تا که به اشراق آن طالع اسعد سینه سینا شود عرصه گیتی روشن و بینا شود دیده ارمد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝حبیب‌الله معصوم (عاصی) طاقه عرش بگیرید که معنی دارد لولو عشق ببینید چه لاءلاء دارد حسن ثانی زهراست به بازار جمال هر که در سر هوس حظّ تماشا دارد یوسف حسن خجل گشت ز بی حاصلی‌اش حسن عسکری ماست که سیما دارد هرکسی بر شرف خویش بنازد آری پور هادی شرف از حضرت زهرا دارد مردگان حرم دوست ز جا برخیزید که حسن خیر دو صد ماه مسیحا دارد کلک نقاش ازل پرتو حسنی سر زد دست مریزاد بر این خالق یکتا دارد ماسوی حلّه ببستند به احرام جدید کعبه یازدهم عزم مصلی دارد گل لبخند به لب‌های محمد می‌گفت حسن ثانی من کوثر و طاها دارد قبله عشق به پا گشت چو قائم خندید سینه حضرت مهدیست که سینا دارد چشم هادی چو به قنداقه این مه افتاد یادی از داغ علی اصغر رعنا دارد عاصی خسته به تابوت عذابش گویا چشم امید به این زاده زهرا دارد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝سید رضا مؤید یاری که از رخسار او، قدر ثُریّا بشکند برخاست که از بالای او، مقدار طوبا بشکند از مشرق عشق و هنر، تابیده خورشیدی دگر ماهی که نور طلعتش، هر ظلمتی را بشکند آمد امام عسکری، با جلوه های داوری کز او طلسم ساحری، در دست اعداء بشکند نامش حَسن، رویش حَسن، فرزند چندین بت شکن که او هم چو جَدّ خویشتن، سَدِّ ستم ها بشکند روشنگر راه بشر، در مَرتَبت حادی عَشَر هر قدرتی را منطقش سر افکند، پا بشکند اینست فرزند نبی، که از شوکت میلاد او آب از سماوه سر زند ایوان کسری بشکند این است فرزند علی که از هیبت شمشیر او امواج دلها می طپد افواج اعدا بشکند سرها همه در بند او، مهدی بُوَد فرزند او که از عزم بی مانند او، بُت های دنیا بشکند در جمع ارباب سخن، پیران ادیان و ملل هر جا که او لب وا کند، بازار آنها بشکند در مکتب تفسیر او، با نُطق عالم گیر او در دست هر دانشوری، کِلک گُهر زا بشکند تفسیر قرآنش ببین، میزان عرفانش ببین حُکّام عصر خویش را، با علم و تقوی بشکند گر او نمی دادی تبر، در کف خلیل الله را کی می توانست آن نبی یک باره بُت ها بشکند؟ گر او نگفتی لاتَخَف، موسی کلیمُ الله را می دیدی از وحشت عصا، در دست موسی بشکند بشمارد ار نعمای خود بر انبیاء و اولیاء در زیر بار منَّتش پشت مسیحا بشکند یارب مبادا تا به او، گردد زلیخا روبرو چون قیمت یوسف دگر، پیش زلیخا بشکند ای کعبه ی اُمّید دل، ای روی تو خورشید دل از بارش سنگ فِتَن تا کی سر ما بشکند؟ دل بر شما بستیم ما، برعهد خود هستیم ما عهد میان ما و تو یارب مبادا بشکند تا سر نَهَم بر پای تو، دارم سر سودای تو تا منزل عشقت شود خواهم دلم تا بشکند من با همه آلودگی، بر درگهت رو کرده ام مگذار در پای دلم، خار تَمنّا بشکند آمد "مؤید" سوی تو، شاید ببیند روی تو امروز بشکست از غمت، مگذار فردا بشکند 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Sorood_EmamHasanAskari.mp3
1.61M
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام اومده از راه باز شب شادی عیدیا دست حضرت هادی پرچم این عشق تا ابد بالا ذکر لب‌هامون یاحسن مولا اومده، باز گدا پشت در این دل و می‌دونم می‌خری جون من به فدای شما یاحسن ایها العسکری به شما، آقا، همه مدیونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج . نذر تو کردیم جان و تن ای جان ذکر حاجت‌هام یاحسن ای جان توی دربارت من گدا هستم توی رویای سامرا هستم مهربون، مثل زهرایی و هیبتت، هیبت حیدری تو کریم، ما گدا و فقیر یاحسن ایها العسکری تویی لیلا و همه مجنونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج . بین ما بوده از ازل عهدی آخرش از راه میرسه مهدی ریشه‌ی ظلم و میزنه از دم یاعلی میشه نقش هر پرچم میرسه، دست آقای ما پرچم از دستای رهبری رو سر کشور سایتون یاحسن ایها العسکری سر این سفره همه مهمونیم شب میلادت این و می‌خونیم اللهم عجل لولیک الفرج 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 📝عباس شاه زیدی غریب شهر قمی... نه، که آشنا هستی تو مثل فاطمه، معصومۀ خدا هستی هزار فخر تو را هست در جهان امّا همین بس است شرف، خواهر رضا هستی... نوشته‌اند به تقدیر تو که زائر باش هنوز زائر آن مشهدالرضا هستی... به بارگاه تو دل از یقین شود لبریز تویی که معنی «یَهدی لِمَن یَشا» هستی... شکسته پشت من از این همه گناه، اما چه غم مرا که توأم شافع جزا هستی... چه خوانمت که زبان، عاجز است از وصفت چه گویمت که تو مستغنی از ثنا هستی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 📝سیدرضا مؤید بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۱ 📝احمد عزیزی ... ای سفیر نسترن در قرن خاک ای صدای لاله در عصر مغاک   ای زمان محکوم محرومیتت  ای زمین تاوان مظلومیتت   خاک آدم تا ابد گلگون توست  از خدا تا خاک رد خون توست   زخم دیدی تا زمین غلغل کند  تیغ خوردی تا شقایق گل کند   تو به خاک و خون کشیدی تیغ را  با رگان خود بریدی تیغ را...   ماند جای سینه‌ات بر تیرها  تا ابد زخم تو بر شمشیرها   ای مچ زنجیر را وا کرده تو  تیغ را تا حشر رسوا کرده تو...   ای غروب عصر شوم قصرها  ای بلای خواب بخت‌النصرها   ای نگین زخم بر انگشت تو  نشتر تاریخ زیر مشت تو   زخم تو تقویم طغیان است و بس  ماتم تو سوگ انسان است و بس   در رگ تاریخ جز سیل تو نیست  هرکه خونین نیست از خیل تو نیست   ای که می‌گردد به گردت هر بهار  در طوافت عشق هفتاد و دو بار...   ما همه پیغمبر خون توایم  زائران زخم گلگون توایم   یا حسین، این عصر، عصر عسرت است  قرن غیبت، قرن غبن و غربت است... یا حسین اینجا درخت و دانه نیست  یک طنین، یک باد، یک پروانه نیست   ما شهود نور را گم کرده‌ایم  ما به تاریکی تصادم کرده‌ایم   نیست این جا ابر، شبنم، رود، آب  نیست این جا ردپای آفتاب   عصر پخش روح شیطان در شب است  عصر نفی نور و محو مذهب است   ما به دامان تو هجرت می‌کنیم  بار دیگر با تو بیعت می‌کنیم...   🆔 @setayeshgaran_ashuraee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۱ 📝امیرحسین خوشرو ساده بدست نیاوردیم این نوکری و تو میدونی نمیگذریم بخدا آقا از روضه ی تو به آسونی ساده نمیگذریم از روضه از قطره قطره ی این اشکا بارون رحمتت میباره روی سر تموم دنیا ای عشق ساده ی بی آلایش ...حسین ای دریای سراسر آرامش...حسین ثارالله یا حسین ابی عبدالله۴ . ساده بدست نیاوردیم تک تک این لحظه هامونو هرچی داریم از توءِ آقا تو امضاکن کربلامونو دنیا تویی حسین ،بعداز تو دنیای بی حسین بی معنا س دنیا خلاصه شد واسه ما بین حرم تو و عباس ای عشق ساده ی بی آلایش...حسین ای دریای سراسر آرامش...حسین ثارالله یا حسین ابی عبدالله۴ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۲ 📝سید محمدمهدی شفیعی بر فرض از دلیل و از اثبات بگذریم قرآن تویی چگونه از آیات بگذریم؟ روشن ترین دلیل همین اشک جاری است گیرم که از متون و عبارات بگذریم ما را نبود تاب تماشا، عجیب نیست از صفحه های مقتل اگر مات بگذریم تفصیل بند بند مصیبت نمی کنیم انگشترت... ، ز شرح اشارات بگذریم یک خط برای روضه ی گودال کافی است: زینب چه دید وقت ملاقات؟ بگذریم ما تیغ غیرتیم که از هرچه بگذریم از انتقام خون تو هیهات بگذریم 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
02_Zamine_HengameZiarat.mp3
1.64M
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۲ 📝یوسف رحیمی کاش منو نذاری یک‌لحظه به حال خودم خیلی از تو خوندم، اما مثل تو نشدم نه رفتار من عطری از شما گرفت نه حرفای من بوی نینوا گرفت نه دنیای من رنگ کربلا گرفت چقدر از تو دورم چقدر از تو دورم چرا دل من، فقط به اسم نوکری خوشه چقدر از تو دورم دعا کن آقا که زندگی‌مون مثل تو بشه «سفینة النجاتم حسین یا حسین» . از تو می‌خونم تا مثل تو بشه لحظه‌هام پای روضه‌هات با امید یه نگا میام چی می‌شه منم اهل نینوا بشم چی می‌شه که از غیر تو جدا بشم منم دم‌به‌دم با تو هم‌صدا بشم می‌خوام با تو باشم می‌خوام با تو باشم حسینی باشم، تا که حسینی زندگی کنم می‌خوام با تو باشم می‌خوام آقاجون، به عشق تو خوب بندگی کنم «سفینة النجاتم حسین یا حسین» 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝سیدرضا مؤید دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝ولی‌الله کلامی زنجانی زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝وفایی شوشتری نمی‌دانم چه بر سر خامه عنبر فشان دارد که خواهد سری از اسرار پنهانی نهان دارد بمدح دختر زهرا مگر خواهد سخن گوید که با نغمات منصوری اناالحق بر زبان دارد به آهنگ حسین مدح خاتون حجازی را بصد شور و نوا خواهد به عالم رایگان دارد چه خاتون آنکه او را نور حق در آستین باشد چه خاتون آنکه جبریلش سر اندر آستان دارد حیا بند نقاب او بود عفت حجاب او زعصمت آفتاب او مکان در لامکان دارد بیا عصمت تماشا کن که از بهر خریداری درین بازار یوسف هم کلاف و ریسمان دارد نبوت شأن پیمغبر ولایت در خور حیدر نه این دارد نه آن امانشان از این و آن دارد تکلم کردنش را هر که دیدی فاش میگفتی بسان حیدری گویا که در طی لسان دارد بود ناموس حق آن عصمت مطلق که از رفعت کمینه چاکر او پا بفرق فرقدان دارد بود نه کرسی افلاک کمتر پایه قدرش اگر گویم که قصر قدر و جاهش نردبان دارد زشرم روی او باشد که این مهر درخشان را بدامان زمینش آسمان هر شب نهان دارد به جرم آنکه نرگس دیده­اش باز است در گلشن زشرمش تا قیامت رخ برنگ زعفران دارد نیفتد تا نظر بر سایه‌اش خورشید تابان را به چشم خویش از خط شعاعی صدسنان دارد زنی با اینهمه حشمت ندیده دیدة گردون زنی با اینهمه سطوت بعالم کی نشان دارد چرا با اینهمه جاه و جلال و عصمتش دوران میان کوچه و بازار هر سویش مکان دارد خرد گفتا خموش ای بیخرد از سرّ این معنی که هر کس قربش افزونتر فزونتر امتحان دارد ندارم باور ار گویند دیدش دیدة مردم که دود آه خویشش مخفی از نامحرمان دارد اگر مستورة ایجاد چون خورشید رخشنده نه بر سر چادر و نه ساتر و نه سایبان دارد در این محفل بود زهرای اطهر حاضر و ناظر وگرنه گفتمی زینب چه آذرها بجان دارد حیا از روی زهرا می نمایم ورنه میگفتم که زینب سر برهنه رو ببزم شامیان دارد سخن آهسته تر باید که شاید نشنود زهرا وگرنه سوز آهش صد خطر بر حاضران دارد صبا رو در نجف بر گو توبآن شیر یزدانی که زینب در دمشق و کوفه چشم خونفشان دارد بگو از داغ مرگ نوجوانان پیر شد زینب بزیر بار محنت سرو قدش چون کمان دارد خصوص از مرگ اکبر تا قیامت داغ چون قمری بپای سر و قدش ز اشگ خود جوی روان دارد بود بهر شفاعت هر کسی را حجّتی بر کف وفائی حجتی قاطع ازین تیغ زبان دارد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Sorood_MiladHazratZainab.mp3
5.22M
🔘 حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 📝محمدحسین مکارم انجمن ادبی تکیه نوکری طلوع کرد دوباره خورشید از خونه حیدر طلوع کرد ستاره توی آسمون مادر طلوع کرد که باشه ماه شبهای برادر ‌پیغمبر خدیجه ی کبری رو میبینه تو نگاهش با لبخند میگه به علی رفته چقدر صورت ماهش اومد از بهشت زینب بابا زینت نبی زینت مولا اینه ی تمام قد حضرت زهرا زینب مددی زینب مددی . شروع شد بهار دلهای عاشق بی تاب شروع شد از امشب فصل عاشقی مهتاب شروع شد با خندش روزای قشنگ ارباب خوشحاله حسین واسه که اومده یار و نگارش تا چشماش به چشمای زینب میخوره میره قرارش اومد اونی که محشر دنیاس یاور حسین خواهر عباس سومین گل یاس ام ابیهاس زینب مددی زینب مددی . رسیده به دنیا از مدینه خبر عشق رسیده به این باغ طوبای پر ثمر عشق رسیده که یک عمر سایش باشه رو سر عشق امشب رو تموم ملائک سر سفرش مهمونن همراه، حسین و حسن واسه زینب میخونن ای شفیعه ی روز قیامت ای شریکه ی علم امامت ای تجلی مهر و صبر و شهامت زینب مددی زینب مددی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۳ 📝زهرا بشری موحد من کیستم مگر ، که بگویم تو کیستی بسیار از تو گفته ام اما تو نیستی من هرچه گریه می کنم آدم نمی شوم ای کاش تو، به حال دلم می گریستی باید چگونه روی دو پایم بایستم وقتی به نیزه تکیه زدی تا بایستی ای هرچه آب در به در ِ خاک ِ پای تو در این زمین خشک به دنبال چیستی؟ باید بمیرم از غم این زندگانی ام وقتی که جز برای شهادت نزیستی 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
03_Zamine_HengameZiarat.mp3
757.8K
🔘 هنگامه‌ی زیارت - ۳ 📝حسام سلیمانی منم خاک کویت اسیر گیسویت مه به روی نی پریشان به روضه‌ت مأنوسم فراقت کابوسم زغیرتو شدم گریزان حسین نظری کن آقا به دل سیاهم دستمو بگیر ای همه ی پناهم تو افسونگر دلهایی صاحب حرم اللهی مرده زنده کند نامت ای ذکر تو مسیحایی اربابم ابی عبدالله ۲ . ز عشقت در شورم بخیزم از گورم گذرکنی اگرزخاکم اگرچه من پستم غلام تو هستم به وادی غمت هلاکم حسین ناله ی زهرا و اشک یتیمانت مانده بین گودال پیکر بی جانت زینب تو‌شده بی تاب دخترت پریده از خواب با ناله ی عمو جانم خیز از جا حرم‌و دریاب «خواهرت شده بیچاره اهل خیمه ها آواره از بابا بردند انگشتر از دختر گوش و گوشواره» یامظلوم ابی عبدالله ۲ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها 📝حسن بیاتانی و قصه خواست ببیند یکی نبودش را بنا کند پس از آن گنبد کبودش را خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود یکی نبود و خدا در دلش سخن‌ها بود یکی نبود که جانی به داستان بدهد و مثل آینه او را به او نشان بدهد یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد یکی که نور خودش را از او عبور دهد یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود نوشت آینه و خواست برملا باشد نخواست غیر خودش هیچ‌کس خدا باشد نوشت آینه و محو او شد آیینه نخواست آینه‌اش از خودش جدا باشد شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد که انعکاس خداوندی خدا باشد شکفت آینه و شد دوازده چشمه و خواست تا که در این چشمه‌ها فنا باشد و چشمه‌ها همه رفتند تا به او برسند به او که خواست خدا چشمۀ بقا باشد نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید که اصلاً از همۀ قیدها رها باشد خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود که خواست، آینه ناموس کبریا باشد نشست؛ بر رخ آیینه‌اش نقاب انداخت و نرم سایۀ خود را بر آفتاب انداخت در این حجاب، جلال و جمال «او» پیداست «هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو اینجاست» نشاند پیش خودش یاس آفرینش را و داد دستۀ دستاس آفرینش را، به دست او که دو عالم، غبار معجر او و داد دست خدا را به دست دیگر او به قصه گفت ببیند یکی نبودش را بنا کند پس از این گنبد کبودش را... :: رسید قصه به اینجا که زیر چرخ کبود زنی، ملازم دستاس، خیره بر در بود چرا که دست خداوند، رفته بود از فرش انار تازه بچیند برای او در عرش کمی بلندتر از گریه‌های کودکشان درخت‌های جهان در حیاط کوچکشان کنار باغچه، زن داشت ربنا می‌کاشت برای تک‌تک همسایه‌ها دعا می‌کاشت و بی‌قرارتر از کودکی که در بر داشت غروب می‌شد و زن فکر شام در سر داشت چه خانه‌ای‌ست که حتی نسیم در می‌زد فدای قلب تو وقتی یتیم در می‌زد صدای پا که می‌آمد تو پشت در بودی به یاد در زدن هر شب پدر بودی فقیر دیشب از امشب اسیر آمده بود اسیر لقمۀ نانت فقیر آمده بود صدای پا که می‌آید... علی‌ست شاید... نه... همیشه پشت در اما... کسی که باید... نه... نسیمی از خم کوچه، بهار می‌آورد علی برای حبیبش انار می‌آورد خبر دهان به دهان شد انار را بردند و سهم یک زن چشم انتظار را خوردند ز باغ سبز تو هیزم به بار آوردند انار را همه بردند و نار آوردند قرار بود نرنجی ز خار هم... اما... به چادرت ننشیند غبار هم... اما... قرار بود که تنها تو کارِخانه کنی نه این که سینه سپر، پیش تازیانه کنی فدای نافله‌ات! از خدا چه می‌خواهی؟ رمق نمانده برایت... شفا نمی‌خواهی؟ :: صدای گریۀ مردی غریب می‌آید تو می‌روی همه جا بوی سیب می‌آید تو رفته بودی و شب بود و آسمان، بی‌ماه به عزت و شرف لا اله لا الله :: خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود یکی نبود و خدا در دلش سخن‌ها بود و قصه رفت بگرید، یکی نبودش را سیاه‌پوش کند گنبد کبودش را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها 📝محسن رضوانی نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد تبّت یدا أبی لهب از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه می نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 سوگنامه‌ی سردار حماسه 📝مهدی احمدلو جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم                    یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم هرجا هر آزادمردی در سینه‌اش داشت دردی نجوای پَستویی‌اش را فریاد زد در علن هم گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم   کرمان سلیمانی‌اش را... بصره ابومهدی‌اش را... ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم... 🆔 @setayeshgaran_ashuraee