#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸فرق گریهکنانِ سیدالشهدای «أحُد» با گریهکنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟!
پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانههاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنىظفر» عبور مىكرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مىگريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود:
📋ذلكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ
▪️ولى عمویم حمزه گريهكُنی ندارد.
🥀 چون اين سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛
آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیهالسلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز قرار گرفتند.
📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲
✍ آه یا رسول الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچههایی که وقتی میخواستند برای عزیز از دسترفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیهالسلام:
📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ
▪️دشمنان با نیزهها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان میشد، با کعب نیزه بر سر او میزدند...
📚اقبال الاعمال ص۵٨٣
📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶
📝 فقط نه خونجگرم از بی احترامیها
نگاه شام, امان از نگاه شامیها
شبیه گردن مان، روضه بسته میخوانم
دو سه شب است نماز نشسته میخوانم
به روز سنگ و به ما کعب نِی شبانه زدند
تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند
سرت نبود که از روی نیزهها افتاد
غرور خستهی من بود زیر پا افتاد
یهود را به تماشای ما فرستادند
به آل فاطمه از بغض، فحش میدادند
هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم
چه قدر لطمه هم از کینهی پدر خوردیم
از ازدحام و گذرهای تنگ رد میشد
حسین , خواهرت از زیر سنگ رد میشد
مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده
به دست حرمله پیراهن تو جا مانده
به روی نیزهای از گوشوارهمان چه خبر؟
رباب پیر شد از شیرخوارهمان چه خبر؟
#حضرت_حمزه علیهالسلام
#غزل
🔹شهید اُحُد🔹
تو کیستی که در اندیشۀ رسول خدایی
فروغ چشم حبیبی و چلچراغ هدایی
هنوز قبلۀ دلها نبود کعبه که دیدند
تو محو قبلۀ عشق و وفا، تو قبلهنمایی
تو سر به خاک قدوم یتیم آمنه سودی
تو دل به مهر نبوت سپردهای، چه وفایی!
تو در کمند تولای اهلبیت اسیری
تو «حمزه» هستی و از هر چه هست و نیست رهایی
فروغ معرفت از اهلبیت نور گرفتی
تو انعکاس تمام و کمال آینههایی
تو در عقیدۀ خود شاهباز اوج یقینی
تو جاننثار نبی در کمال صدق و صفایی
تو روز بدر درخشیدهای چو بدر به میدان
الا که شیر رسول خدا و شیر خدایی
تو روز معرکه بخشیدی آبرو به شجاعت
تو دادهای به شهامت شکوه و قدر و بهایی
شهادت تو چنان آتشی به جانِ جهان زد
که در «نبرد اُحُد» آفرید کربوبلایی
برای آن که نبیند «صَفیه» لالۀ پرپر
فکند سایه به رویت چه دستی و چه عبایی!
سزد که خاک تو تسبیح دست فاطمه باشد
چرا که گفت پیمبر تو «سیدالشهدایی»
ردیف میشود آهنگِ رفتنِ به مدینه
اگر تو یاد کنی از شکستگان به دعایی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگین ری»
با آنکه نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت
از شهربند رنج و غم، آزاد میشود
هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت
این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین»
با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
گلواژۀ حدیث از آن لعل جانفزا
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
یعنی که ره به چشمۀ فوز عظیم داشت
مثل کبوتران حرمخانۀ «رضا»
روحی در آستان ولایت مقیم داشت
شاگرد پاکباختۀ مکتب «جواد»
دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت
از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
ایمان خویش را به امامش ارائه کرد
با آنکه جان روشن و قلب سلیم داشت...
طور تجلّی سه امام هُمام را
او درک کرده بود و مقام کلیم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمۀ «یا کریم» داشت
|⇦•حمزه که جانِ عالم..
#مدح و توسل ویژهٔ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری
🏴🏴🏴
حمزه که جان عالَم و آدم فداي او
لب باز مي کنم که بگويم رثاي او ...
مردي که در شجاعت و هيبت نمونه بود
در غيرت و شُکوه و شهامت نمونه بود
شيرِ خدا و شير نبي فارسَ العرب
در انتهاي جاده یِ مردانگي ، ادب
هم يکه تاز عرصه یِ جنگ و نبردها
هم آشناي بي کسيِ اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود
خورشيد آسماني و روشن ضمير بود
شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحبِ تمام صفات حميده بود
دل را به نور حضرت حق پروريده بود
الگوي اهلِ سرّ و يقين بود طاعتش
يعني زبانزد همه مي شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهاي خسته اميدي دوباره بود
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت
از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت
حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد
کم کم براي حمله ی دشمن مَجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند
تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند
حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشيد چشمهايِ رئوفش به خون نشست
لبريز زخم بود و جراحت دل نبي
از دست رفته بود همه حاصل نبي
ميدان خروشِ ناله ی واويلتا گرفت
عالم براي غربت حمزه عزا گرفت
جانم فدايِ پيکر پاک و مطهرش
جانم فدايِ زخم فراوان پيکرش
اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود
خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد
آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد
پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آري ، دلم گرفته ز اندوه ديگري
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري
زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد
از خيمه تا حوالي گودال مي دويد ...
#شاعر_يوسف_رحيمي
*تا پیغمبر بالای سر پیمر حمزه رسید امیرالمومنین پیغمبر رومطلع کرد آقاجان!صفیه خانوم خبر رو شنیده داره میاد سمت پیکر برادرش..گفت علی جان! هرکاری میتونی بکن.. اما خواهر نباید پیکر برادرش رو اینجوری ببینه. رسم همینه اکه پیکر برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالا سر بدن بیاد..با هر زوری شد صفیه خانوم اومد بالای پیکر، تا پیکر و دید شروع کرد روضه خوندن....*
گمان نمیکنم این روحِ پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمیکنم این تکههای پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟
اگر خدای نکرده برادرم باشد!
چرا عبای پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
فدای خواهر مظلومهای که نالان گفت :
کنار کشتۀ گودال، مو پریشان گفت :
گمان نمیکنم این زیر نیزه افتاده
حسینِ فاطمه، یعنی برادرم باشد
#شاعر_علی_اکبر_لطیفیان
|⇦•الگوی اهل سرّ ویقین..
#روضه وتوسل ویژهٔ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی
🏴🏴🏴
هم يکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشناي بي کسي اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردي دلير بود
خورشيد آسماني و روشن ضمير بود
شب هاي مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حميده بود
دل را به نور حضرت حق پروريده بود
الگوي اهل سرّ و يقين بود طاعتش
يعني زبانزد همه مي شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبه اي خسته اميدي دوباره بود
*جناب حمزه طبق عادت رفته بود شکار ابوجهل فرصت رو مغتنم شمرد به پیامبر ناسزا گفت. وقتی جناب حمزه برگشت یکی از زنهای مکه آمد گفت نبودی ابوجهل به برادر زاده ات فحش داد.رفت مسجدالحرام بالاسر این ملعون وایستاد. کمانش رو چنان بر سر این ملعون زد که کمان شکست. التماس کرد، لباس حمزه روگرفت گفت: تو روخدامن اشتباه کردم ... فرمود: من بر دین برادر زاده ام..یکبار دیگه اگه جرأت داری این کار و بکن.. *
* آمدن شکمبه شتر برداشتن سر پیغمبر ریختن. پیغمبر خیلی ناراحت شد..آمد خدمت ابوطالب فرمود:عمو!حَسب من در بین شما چگونه است ..ابوطالب حرفی نزد به حمزه اشاره کرد بلند شو برادر! رفتن داخل مسجدالحرام گفت برید اون شکمبه ی شتر رو بیارید.همه اشون رو نشوند به حمزه فرمود:دونه دونه سر وصورت اینا رو چرب کن. حمزه مقابل اینها ایستاده بود دونه دونه سیبلای اینارو با شکمبه ی شتر چرب می کرد. بعد ابوطالب عرضه داشت..ای رسول خدا حَسب تو بین ما اینجوریه..تا زمانی که جناب حمزه زنده بود پشت پیغمبراکرم به حمایت اون گرم بود. و وقتی هم ایمان آورد در منابع تاریخی هست خدا اسلام و مومنین رو به او عزّت داد. تطمیع ها و پیشنهادهای به تو زن خوب میدیم مال میدیم بعد اسلام آوردن حمزه است..و وقتی به شهادت رسید پیغمبر یک حامی بزرگ رو از دست داد..وگریه می کرد در منابع تاریخی اهل سنت هم هست هیچ وقت مثل اون روز پیغمبر را گریان ندیدیم..پیغمبر چنان شدید برای جناب حمزه گریه می کرد..خیلی براش سخت گذشت...*
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت
از آسمان و خاک زمين خونِ تازه ريخت
حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد
کم کم براي حمله ی دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند
تا نيزه اي به سينه ی آن نازنين زدند
حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشيد چشمهاي رئوفش به خون نشست
لبريز زخم بود و جراحت دل نبي
از دست رفته بود همه حاصل نبي
ميدان خروش ناله ی وا غربتا گرفت
عالم براي غربت حمزه عزا گرفت
جانم فداي پيکر پاک و مطهرش
جانم فداي زخم فراوان پيکرش
اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغي عظيم بر دل عالم نشانده بود
خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد
آهي ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد
پيمانه هاي صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آري دلم گرفته ز اندوه ديگري
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهري
زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد
از خيمه تا حوالي گودال مي دويد
ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه
درخون تپيده پيکر سردار بي سپاه
پس با زبان پُر گله آن بضعه ی بتول
رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول
اين کشته ی فتاده به هامون حسين توست
اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
#شاعر: يوسف رحيمی
یا سيد الکریم 🏴
شمس عالمتاب ما یا حضرت عبدالعظیم«ع»
نور قلب مرتضی یا حضرت عبدالعظیم«ع»
شهر ری را با حضور خود منور کرده ای
بر وجودت مرحبا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
میزند طعنه به جنت آن ضریح قدسی و
آن حریم کبریا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
سنگ فرش صحنتان چون شهپر بال ملک
میدهد جان را صفا یا حضرت عبدالعظیم
مدح تو گویند دائم قدسیان آسمان
هرزمان و هر کجا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
می رباید مرقد و گلدستهها و گنبدت
قلب هر بیننده را یا حضرت عبدالعظیم«ع»
من چه گویم نزدتان وقتی که صد حاتم بود
بر سر خوانت گدا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
حضرت موسی و عیسی مفتخر زانکه بُدند
سائل جد شما یا حضرت عبدالعظیم«ع»
تو عظیم ابن العظیمی ای کریم ابن الکریم
مثل جدت مجتبی یاحضرت عبدالعظیم«ع»
ثبت گردد در ثواب زائر قبرشما
یک ثواب کربلا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
مبتلای مبتلایم دردمندم ای شها
درد من را کن دوا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
پس کرم بنما تفضل کن شوم با دستتان
زایر خون خدا یا حضرت عبدالعظیم«ع»
✍ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مردی از انصار را بعد از مدتی دیدند به او فرمود علت غیبتت چیست؟ گفت فقر و درد ای پیامبر خدا ، حضرت فرمود آیا نمیخواهی کلامی به تو بگویم که با گفتن آن فقر و درد از تو رخت بر بندد؟ گفت بلی یا رسول الله. حضرت فرمود هنگامی که صبح را شب کردی بگو :
🤲 لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ باِللهِ (اَلعَلیِّ العَظیمِ) تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ اَلّذی لا یَمُوتُ وَ الحَمدُ للهِ اَلّذی لَم یَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شریکٌ فِی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِن الذُّلِّ وَکَبِّرهُ تَکبیراً.
🖌 آن مرد گفت قسم به خدا من این ذکر را بیش از سه روز تکرار نکردم مگر آن که فقر و درد از من زائل گشت .
📚 اصول کافی
🔴 طلاب و منبری ها ده بار بخوانند
🔵 خطیب توانمند، مرحوم حاج سیدمحمد باقر محمدی نسب، عاشق شیفته و محبّ دلباخته ی خاندان عصمت و طهارت و از شاگردان مرحوم علامه سید موسی_زرآبادی " قدس سره " نقل می کرد که :
🌕 شبی در عالم رؤیا دیدم که مجلس باشکوهی در محضر پیامبر اکرم برگزار می باشد، خطیبان به منبر رفته، سخنرانی می کنند و حضرت حمزه سیدالشهداء نمره می دهد. امر فرمودند، منبر رفتم و منبر بسیار خوبی ارایه دادم، چون پایین آمدم، حضرت حمزه به من 14 داد، به محضر نبی مکرّم مشرّف شدم و عرض کردم: نمره منبر من حدّاقلّ 18 بود. فرمود: از عمویم بپرس. به خدمت جناب حمزه رفتم و عرض کردم که نمره منبر من حدّاقلّ 18 بود، فرمود: نمره های ما براساس ملاک می باشد، ملاکِ ما در نمره دادن این است که از یک سخنرانی هر مقدارش مربوط به حضرت بقیّه اللّه باشد، به آن مقدار نمره می دهیم.
امیدواریم خطبا، شعرا، مدّاحان و دیگر افرادی که به نوعی در مدیریّت مجالس سهیم هستند، به این نکته توجّه کنند و قسمت اعظم سخنان خود را پیرامون حضرت بقیّه اللّه، قرار بدهند.
📚 کتاب اوصيك بهذا الغريب/ علي اكبر مهدي پور. مشخصات نشر : قم : عطر عترت، ۱۳۸۵
#امام_زمان_علیه_السلام
بعضی از کارهایی که بر زن حائض حرام است عبارت اند از:
1- خواندن نماز، خواه نماز واجب باشد یا مستحب، و قضایِ نمازهای ترک شده در روزهای حیض واجب نیست.
2- روزه گرفتن، خواه واجب باشد یا مستحب، ولی قضای روزه های ماه رمضان که در زمانِ حیض گرفته نشده، واجب است.
3- دست زدن به آیات قرآن، و همچنین (بنابر احتیاط واجب(1)) اسم خداوند متعال به هر زبانی که باشد.
4- خواندن یکی از آیات قرآن که سجده واجب دارد(2)، ولی خواندن سایر آیات قرآن و ادعیه و زیارات اشکال ندارد، و همچنین شنیدن آیه های سجده واجب اشکال ندارد.
5- وارد شدن به مسجد الحرام یا مسجد النبی صلی الله علیه وآله.
6- وارد شدن و توقّف کردن در همه مساجد و (همچنین بنابر احتیاط واجب) رواق های ائمّه اطهار علیهم السلام که ضریح مقدّس در آن قرار دارد، البته زن حائض می تواند از یک در وارد شود و بدون مکث کردن از درِ دیگری خارج شود.
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمتم بکن تا بیام حرم
کربلا میخوام اباالفضل
#قمر_بنی_هاشم
#یاباب_الحوائج
🔺«مورایس» مسلمان شد
⚽️ ژوزه مورایس سرمربی سپاهان در کنفرانس خبری پس از دیدار سپاهان مقابل استقلال ملاثانی اعلام کرد، از آیین مسیحیت به دین اسلام و مذهب شیعه گرویده است.
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 در آخرالزمان، دعای غریق را فراموش نکنید...
💠 مرحوم آیت الله ناصری