[• #صبحونه 🌤•]
هـر صُبح
زنـده مےشـومـ✋
از خنـدههاے دوسٺـــ☺️
لبخَند دوسٺـــ
نابـــــ ٺرینــ😍🍃
شڪل گفٺگوســـــت...
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتــون_شھـــدایـــے💛🍃
@seyyedebrahim
📜📜خطبه یازدهم نهج البلاغه📜📜
از سخنان آن حضرت عليه السّلام كه در جنگ جمل (جنگى كه عائشه در آن سوار شتر بود) به فرزند خود محمّد ابن حنفية فرمود آنگاه كه علم جنگ را باو عطاء كرد
(اشتهار محمّد فرزند آن بزرگوار بابن حنفيّه براى آنست كه مادر او خولة دختر جعفر ابن قيس از قبيله بنى حنيفه بوده است): (1) كوهها از جا كنده شوند تو از جاى خود حركت مكن (تو بايد در ميدان جنگ از كوهها محكمتر باشى و راه فرار پيش نگيرى) (2) دندان روى دندان بنه (سختيهاى جنگ را بر خود هموار كن) (3) كاسه سرت را بخدا عاريه ده (در جنگ از سرت بگذر، يا تمام افكار و خيالاتت را بخدا معطوف دار) (4) پاى خود را چون ميخ در زمين بكوب (در ميدان جنگ ثابت قدم باش و از بسيارى دشمن نترس) (5) چشم بينداز تا انتهاى لشگر را ببينى (تا تمام دشمنان شكست نخورند ايمن مباش، يا اينكه آخرين حيله و تدبير آنان را در نظر بگير تا در كار خود بينا باشى) (6) و چشم خود را بپوش (پس از آگاهى به حيله و تدبير دشمنان بهر طرف نگاه مكن و از برق شمشير ايشان وحشت نداشته باش) و بدان فتح و فيروزى از جانب خداوند سبحان است (پس از بكار بردن آداب جنگ اگر خواست خدا باشد فتح و نصرت نصيب تو خواهد گرديد).
🌞هدیه به ساحت مقدس ولی عصر عج🌞
❤️و هدیه به روح شهید مدافع رسول خلیلی❤️
💫🌸💫
#سلام_مولای_مهربانم❤
روزی که بیایی
آفتاب بیاعتبار میشود
گلهای آفتابگردان
همه عاشق باران میشوند
هر روز
هزاران #سلام
به سوی تو روانه میکنیم!
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🦋 #عاشقان_ولی_عصر_عج
@seyyedebrahim
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید| روایت رهبرانقلاب از شرط خداوند برای استجابت دعای حضرت موسی در برابر فرعون
➕نقشهی آمریکا برای امن نگهداشتن رژیم صهیونیستی
@seyyedebrahim
دو باجناق
دو رفیق
دو شهید...
باجناق هایی که هم فامیل شدن، هم همسنگر، هم در آن سو همراه شهدا...💔😔
@seyyedebrahim
شهید محمودرضا بیضائی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانوادهای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم (ع) شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقههای عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد.
در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت.
پرکاری و ساعتهای انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگیهای بارز او بود بطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی میکرد.
آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطه عطف زندگی شهید بیضائی محسوب میشود.
بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد.
ورود او به دانشکده افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد.
از خاطرات کمتر گفته شده درباره شهید بیضایی که نشان از انتظار لحظه به لحظه ایشان برای فرج دارد، برای مان بگویید.
خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند. خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.»
یعنی گویا تمام لحظات زندگی، منتظر یک اتفاق مهم بود یا حداقل شناخت من از محمودرضا اینطور بود.