eitaa logo
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
745 دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
65 فایل
ٖؒ﷽‌ شهید صدرزاده میگفت یه شهید‌انتخاب‌کنیدبرید‌دنبالش بشناسیدش‌باهاش‌ارتباط برقرارکنید‌شبیهش‌بشیدحاجت بگیریدشهیدمیشید‌ٖؒ خادم کانال @solaimani1335 @shahid_hajali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ هُوَالمُصَوِّر از شدت تب چشمانم تار میبیند اما باز... چشمانم به راه توست! باز جمعه در راه است... امیدم چند برابر شده برای دیدارتان! میان درد و آه هایم،هزار طبیب هم که بیاید از درد خود ناله میکنم و شکایت... اما نام حبیب که می‌آید حتی درد هم لذت بخش می‌شود! دردی که بیمار را به حبیبش برساند مرهم دل است. شب جمعه و باز هوای زیارت حضرت ارباب! باز سرخی پرچمش بیداد میکند در دلم با این تب سوزان! حضرت عطشان سوز دل و تن تب‌آلود آورده‌ام... باز محتاج آب حیاتم! جهانی تب گرفته و من ... نیز هم! عشق تب دارد... سوز دل دارد! یار نیامد همه بیماریم! معشوق،عاشقش را جان به لب میخواهد! این همه جان به لب آمد،اما هنوز نیامده حضرت جانان! من در این درد جز او را درمان نخواستم! باز دست من و دامان حضرت دلبر! با آنکه هنوز هم بر قولم وفادار هستم اما... این بار عظم البلا پیش دستی میکند و دستم را می‌گیرد... باز نام تو برایم دریا می‌شود با شفاعت آشناترین به عشق و عطش و جان دادن! اللهم عجل لولیک الفرج به حق عطشان کربلا علیه السلام @seyyedebrahim
هم روحتان در انتظار ارواحنا فداه باشد، هم نیروی جسمی‌تان در این راه حرکت بکند. هر قدمی که در راه استواری این اسلامی برمی‌دارید، یک‌قدم به حضرت مهدی عج‌الله‌تعالی‌فرجه نزدیک‌تر می‌شوید. ۶۰/۳/۲۹ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ شعری برای  🌹 ❤️مرحبا بر ، مصطفی ❤️شیری ازنسل علی,  ❤️عرض تبریک منواین دوستان ❤️باد ارزانی, او یک بوستان ❤️میرسد میلاد اوکم کم ز راه ❤️حفظ گردان .شیرما را ای اله @seyyedebrahim
‍ خاطره ای از 💐بار ها مجروح شد و با همان مجروحیت به منطقه میومد يه روز که از بعد از مجروحیت برگشت رفتم ببينمش جلو حرم بی بی جان یکی از... به طعنه گفت: داستان چیه شماها همش به دست و پاتون تیر میخوره و شهید نمیشین؟! خیلی عصبانی شدم اومدم جوابشو بدم که مصطفی دستمو گرفت و با خنده گفت: حاجی تو صف وایسادیم تا نوبتمون بشه شما که پیشکسوت جهادین زود تر برین جلو ملت معطلن😅😭 یعنی واقعا مصطفی تو بدترین شرایط بهترین عملکرد ممکن و داشت..... 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 @seyyedebrahim
‍ ✨🍃✨🌹✨🌹✨🍃✨ 🍃 🌹 یکی از همیشگی مصطفی شهادت بود و همیشه دعای بود ولی اواخر دیگه نمی گفت مامان دعا کن بشم، یه روز زنگ زد گفت: مامان دعا کن اون چه که موثر تر اتفاق بیفته اگر شهادت مؤثر تر اتفاق بیفته 😔 گفتم: معلوم اگر بمونی بیشتر میتونی خدمت کنی ولی اگر،شهید بشی.😔🌹 گفت: کسی که شهید میشه دستش بازهست و بیشترمیتونه دستگیری کنه . حتی شهادت برای خودش نخواست، بخاطر اینکه بتونه دستگیری کنه.👏😔 و تازه متوجه شدم منظورش از مؤثرتر بودن یعنی چی. وقتی پیام میدن که ماهواره رو جمع کردن از خونه ویا کاملتر شده ویااینکه فعالیت فرهنگی درجهت ارزشهای اسلامی میشه، یقین پیدا کردم به آروزی مصطفی که دوست داشت اون چه که بود براش رقم خوره🌹😔 @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 🍃یکی از ارامبخش های قوی در مواجهه با سختی های دنیا، اعتقاد داشتن به این حقیقت است که هر انچه که از جانب خداوند اتفاق می افتد خیرو خوبی است و در جهت پیشرفت انسان در مسیر زندگیش قرار می‌گیرد. 🍃و همین طور انگیزشی ترین باور این است که بدانی هیچ کس جز خودت، مسئول اتفاقهای زندگیت نیست و هیچ کس نمیتواند زندگیت را نابود و یا خراب کند. تو میتوانی با بهترین انتخاب، بهترین رفتار، بهترین افکار، بهترین روابط، بهترین زندگی را داشته باشی ♥️ 🌱 🍃یکی از ارامبخش های قوی در مواجهه با سختی های دنیا، اعتقاد داشتن به این حقیقت است که هر انچه که از جانب خداوند اتفاق می افتد خیرو خوبی است و در جهت پیشرفت انسان در مسیر زندگیش قرار می‌گیرد. 🍃و همین طور انگیزشی ترین باور این است که بدانی هیچ کس جز خودت، مسئول اتفاقهای زندگیت نیست و هیچ کس نمیتواند زندگیت را نابود و یا خراب کند. تو میتوانی با بهترین انتخاب، بهترین رفتار، بهترین افکار، بهترین روابط، بهترین زندگی را داشته باشی ♥️ @shahid_mostafasadrzadeh
ملت ملت بگوشید؟ 📞 ملت نڪنہ بہ ڪسے رأے بدید ڪہ میگہ سایہ جنگ را از ڪشور برداشتہ و نالہ بچه هاے شهداےمدافع را نمیشنوه! حواستون باشہ نسبت بہ خون ما مسئولید! مصطفےجان بهوشیم📞 @seyyedebrahim
که سرمایه خوبان ♡ادب♡ است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی عصا آمده ای... چشم عدو کور شود... چشم دل ما روشن 🌸 @seyyedebrahim
😄😄 قبل از عملیات بود ... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم📞 به همرزمامون خبر بدیم ... ڪه تڪفیریا نفهمن ... یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍 بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای ظهورش دعاکنیم😔🙏🙏🙏
کانال(شهید مصطفی صدرزاده) سید ابراهیم
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم ..( قسمت ۴ )🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 لباس هایشان را که بوی ترشی و ماست گرفته بود عوض کردم. معصومه را شیر دادم و خواباندم. خدیجه هم کمی غذا خورد و گوشه ای خوابش برد. جایشان را انداختم و پتو رویشان کشیدم و رفتم دنبال کارم سفره را شستم. برای شام کتلت درست کردم هوا کم کم تاریک می شد داشتم با خودم تمرین می کردم که صمد آمد. بهش چی بگویم از دستش عصبی بودم باید حرف هایم را می زدم. صدای در که آمد، بچه ها از خواب بیدار شدند و دویدند جلوی راه صمد. هر دویشان را بغل کرد و آمد توی آشپزخانه یک کیسه نایلونی کوچک دستش بود سلام داد. سر سنگین جوابش را دادم. نایلون را گرفت طرفم و گفت: این را بگیر دستم خسته شد. تند و تند بچه ها را می بوسید و قربان صدقه شان می رفت. مثلا با او قهر بودم گفتم: بگذارش روی کابینت. گفت: نه نمی شود باید از دستم بگیری. با اکراه کیسه نایلون را گرفتم یک روسری بنفش در آن بود روسری پشمی بزرگی که به تازگی مد شده بود. با بته جقه های درشت. اول به روی خودم نیاوردم اما یک دفعه یاد حرف شینا افتادم. همیشه می گفت: مردتان هر چیزی برایتان خرید بگویید دستت درد نکند چرا زحمت کشیدی حتی اگر از آن بدتان آمد و باب دلتان نبود. بی اختیار گفتم: چرا زحمت کشیدی این ها گران است. روسری را روی سرم انداختم. خندید و گقت: چقدر بهت می اید چقدر قشنگ شدی. پاک یادم رفت توپم از دستش پر بود و قصد داشتم حسابی باهاش دعوا کنم گفت: آماده ای برویم؟! گفتم: کجا؟! گفت: پارک دیگر.گفتم: الان! زحمت کشیدی. دارد شب می شود. گفت: قدم جان من اذیت نکن اوقات تلخی نکن فردا که بروم دلت می سوزد. دیگر چیزی نگفتم کتلت ها را توی ظرف در داری ریختم. سبزی و ترشی و سفره و نان و فلاسک هم برداشتم و همه را گذاشتم توی یک زنبیل بزرگ. لباس هایم را پوشیدم و روسری را سرم کردم. جلوی آینه ایستادم و خودم را برانداز کردم. صمد راست می گفت روسری خیلی بهم می آمد. گفتم: دستت درد نکند چیز خوبی خریدی گرم و بزرگ است. داشت لباس های بچه ها را می پوشاند. گفت: عمداً این طور بزرگ خریدم چند وقت دیگر هوا که سرد شد سر و گوشت را درست و حسابی می گیرد. قرار بود دوستش که دکتر داروساز بود بیاید دنبالمان آن ها ماشین داشتند کمی بعد آمدند سوار ماشین آن ها شدیم و رفتیم بیرون شهر. ماشین خیلی رفت تا رسید جلوی درپادگان قهرمان. صمدپیاده شد رفت توی دژبانی. خانم دکتر معصومه را بغل کرده بود خیلی پی دلش بالا می رفت. چند سالی بود ازدواج کرده بودند اما بچه دار نمی شدند دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود که اجازه دادند توی پادگان برویم. کمی گشتیم تا زیر چند درخت تبریزی کهنسال جایی پیدا کردیم زیر اندازها را انداختیم و نشستیم. چند تیر برق آن دور و بر بود که آنجا را روشن کرده بود. پاییز بود و برگ های خشک و زرد و روی زمین ریخته بود. باد می زید و شاخه های درختان را تکان می داد. هوا سرد بود. خانم دکتر بچه ها را زیر چادرش گرفت. فلاسک را آوردم و چای ریختم که یک دفعه برق رفت و همه جا تاریک شد. صمد گفت: بسم الله. فکر کنم وضعیت قرمز شد. توی آن تاریکی چشم چشم را نمی دید کمی منتظر شدیم اما نه صدای پدافند هوایی می آمد و نه صدای آزیر وضعیت قرمز صمد چراغ قوه اش را آورد و روشن کرد و گذاشت وسط زیر انداز. چای ها را برداشتیم که بخوریم. به همین زودی سرد شده بود. باد لای درخت ها افتاده بود. زوزه می کشید و برگ های باقی مانده را به اطراف می برد. صدای خش خش برگ هایی که دور و برمان بودند، آدم را به وحشت می انداخت. آهسته به صمد گفتم: بلند شویم توی این تاریکی جک و جانوری نیاید سراغمان. صمد گفت: از این ها حرف ها نزنی پیش آقای دکتر خجالت می کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه ها بازی می کند مثلا تو بچه کوه و کمری دوره برمان خلوت بودپرنده پر نمی زد. گاهی اوقات صدای زوزه سگ یا شغالی از دور می آمد باد می وزید و برق هم که رفته بود. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 ....
پس زمینه امام زمانی... ‌ولی‌بعضـی‌وقتا میون‌روزمرگی‌ها یادی‌کنیم‌ازغریبی‌که قرن‌ھاست‌غایبهـ💔 🙂✋🏼 ؟! @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حآج پنآهیآن: جآذبہ‌ۍ عجیبۍ دآرند؛ اثر مغنآطیسۍ شہدآ در آدم هآۍ سآݪم فوق تصور است و میتوآند بہ عنوآن یڪ محڪ برآۍ دݪ هاۍ نورآنۍ و پآڪ قرآر ...):"
💠 امام رضا علیه السلام ؛ 🔅« مهدی(عجل الله فرجه) یگانه ی دوران است،کسی در کمالات به پایش نمی رسد. هیچ دانشمندی با او برابری نمیکند، همانند و مثل ونظیر ندارد.» 📚عیون اخبار الرضا،ج۱ص۲۱۹ @seyyedebrahim
28.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؟ 🔹زندگی می کنیم... یا فقط زنده ایم؟! مردم بفهمم که تو ظلمند، احساس ظلم کنند... استاد @seyyedebrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ღـدا⚘ اگر یـڪ روز فڪر از ذهنت دورشـد.. وآن را فـرامــوش ڪـردے ; حـتمـافرداےِ آنـ روز را روزھ بگیر [شهید مصطفے صدرزادھ] @seyyedebrahim
💔 گفتم آباد تَواݩ ساخت دلم را...؟ گفتا: حُسنِ این خانہ همین است ڪه ویران مانَد...🍂🚶‍♀ فروغی بسطامی ♥️ @seyyedebrahim
چرا وقتی نگاه به خنده هاش میندازم گریه‌ام میگیره؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا