از قعر زمین به اوج افلاک سلام
از من به حضورحضرت یارسلام
صبح است دلم هواییت شد مولا
از جانب قلب من بر آن یار سلام
🍃🍂🍃 @seyyedebrahim
بهشت را
دوبار دیدم
یک بار
در چشمانت
و یک بار
در خندههایت
چشمهایت
چه خیس میخندند
#شهید_حسین_ولایتی_فر
@seyyedebrahim
عصرانه☀️💞
امام علی (ع):
قلب شخص نادان در زبان اوست👅😥
و زبان شخص خردمند در قلب اوستی❤️✋🏻
پنجشنبه ڪه مے آید
باز دلتنگ #شهیدان مےشوم
بی قرارِ یـاد #یاران مےشوم
یاد #جانبازان میدان جنون
آشنایان غبارو خاڪ و #خون
یادآنانےڪه #مجنون بودهاند
#پنجشنبههایشهدایی
@seyyedebrahim
بخشی از کتاب اسم تو مصطفی است🌷
چشمم را که باز کردم گفتم: مامان من می رم بیمارستان.
مامان که در حال پهن کردن سفره ی صبحانه بود گفت: علیک سلام. بذار از جا بلندشی!
کارهایم را کردم و خواستم راه بیفتم که پدرم صدایم کرد: صبرکن من و مادرت هم بیایم.
کمی مکث کردم: بسیار خب.پس برم خونه آب میوه بگیرم و بیام.
بدو بدو آمدم خانه. آب پرتقال و آب لیمو گرفتم و ریختم داخل بطری نوشابه. پسته و موز هم که در خانه داشتیم، برداشتم و برگشتم خانه مادرم. بیمارستان که آمدیم مادرت، پدرت و دوستانت هم بودند. رنگت هم چنان پریده بود و دماغت تیغ کشیده. پرستار که آمد زخمت را پانسمان کند همه از اتاق رفتند بیرون. به من گفت: حاج خانم مراقب باشی ها!
- چطور مگه؟
- دفعه ی پیش پاش تیر خورده، حالا رسیده به کمرش، دفعه بعد لابد نوبت قلبشه!
گر گرفتم. انگار از نگاهم فهمیدی چه شوخی بی مزه ای کرده!
خندیدی: باز جوش آوردی؟ نگاه کن لپا و سر دماغت گل گلی شده!
@seyyedebrahim