♡:))
#شہیدانہ😍
✔️شهدا همیشه آنلاین هستند
ڪافیه دلت رو بروزرسانے ڪنے😊
اون موقع مےبینے ڪه در تڪ تڪ⤵️
لحظات در ڪنارت بودند...««
هستند...→↓•••
وخواهند بود...😇🍃»»
#رفیق_آسمونے_یادت_نره😉
#رفیق_شهید🌹☘
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤:
#پیام_معنوی💌
آثار شهادت طلبی
آرزوی صادقانۀ شهادت موجب پاکی دل از آلودگیها و نورانی شدن اندیشۀ انسان میشود. شهادتطلبی خوشفهمی میآورد و حکمت را بر زبان آدم جاری میکند.🍃
#استادپناهیان
#شهادت_طلبی
@seyyedebrahim
💌 اولین شاخصه بلوغ معنوی
#پیام_معنوی
@seyyedebrahim
● لاله ای فدایی ولایت شد
○ پیکر شهید مدافع حرم «جواد اللهکرم» شب گذشته پس از انتقال به مشهد مقدس، طی مراسمی در حرم مطهر رضوی تشییع و طواف داده شد.این مراسم با حضور خانواده شهید و چند تن از خادمین شهدا برگزار شد و دو فرزند شهید اللهکرم پیکر پدرشان را همراهی کردند.
○ پیکر این شهید روز چهارشنبه ۲۸ خرداد از دانشگاه هوایی شهید ستاری واقع در محله مهرآباد جنوبی از ساعت ۹ صبح تشییع و برای خاکسپاری به قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) منتقل خواهد شد.
○ گفتنی است شهید جواد اللهکرم از فرماندهان جبهه مقاومت در زمان آتشبس نیروهای طرفین درگیر در سوریه توسط تروریستهای تکفیری در خانطومان به شهادت رسید و تا چندی پیش پیکرش مفقود مانده بود.
○ شهید مدافع حرم «جواد اللهکرم» متولد دوم تیر سال ۱۳۶۰ و اهل محله مهرآباد تهران بود.
○ وی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه اعزام شد و در جریان حمله نیروهای تکفیری به خانطومان در زمان آتشبس در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه مانده بود.
#اهل_تشیع_فدایی_ولایتند
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند...
#سلامبرشهدا
خوش به حالِ
شهدایی که سبکبال شدند؛
به پریدن نرسید بالِ به هم ریختهام...
اول از همه خیلی خوش آمد میگیم به همسنگرای #سیدابراهیم ...😊😍
ان شاءالله که مطالب ارسالی مفید واقع باشه برا تک تک عزیزان
#آشنایی_با_شهدا
...شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم
مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور1۳۶۵ درشهرستان شوشتراستان خوزستان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد .
پدرش پاسداروجانبازجنگ تحمیلی و مادرش ازخاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی 11 ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس ازدوسال به شهرستان شهریاراستان تهران نقل مکان ودرآنجا ساکن گردید .
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت درمساجد وهیئت های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی وعضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند، دردوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی وجلسات سخنرانی و.... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶،دختری ۷ ساله به نام فاطمه و پسری ۷ ماهه به نام محمد علی است.
مصطفی صدرزاده درسال۹۲برای دفاع از دین و حرم بی بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم داوطلبانه به سوریه عزیمت و به بعلت رشادت درجنگ با دشمنان دین، فرماندی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن دردرگیری با داعش، ظهرروزتاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹4 در عملیات محرم درحومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
@seyyedebrahim
📚 «اگر ولایتفقیه نداشتیم...»
بریدهای از کتاب «این مرد پایان ندارد»؛ زندگی جهادی سرباز اسلام #شهید_قاسم_سلیمانی
نویسنده: سیدعلی بنیلوحی
ناشر: راه بهشت
بخشی از این کتاب را در مطلب بعدی کانال مطالعه فرمایید.
#یک_جرعه_کتاب
@seyyedebrahim
🌷
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که اول آنها دست رفاقت به سویت دراز کردند...
هی رها کردی و به موازاتش باز دستت را گرفتند...
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که هربار سمت گناهی فقط نیم نگاهی کردی، خودی نشان دادند...
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که خون دادند تا تو جاری شوی...
بی منت، بی ادعا، بی چون و چرا...
شهدا با معرفتند!
پا که در مقتلشان گذاشتی،
یا سری به مزارشان زدی و دیداری تازه کردی،
قسمشان دادی به رفاقتشان...
یقین داشته باش، حاضرند باز هم تا پای جان بروند تا تو جان بگیری...
شهدا رفیق بازند!
باور کن!!...
#از_شهدا_بخواه_دستت_را_بگیرند...
#رفیق_سیدابراهیم
🌷
@karrare135
🌷
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که اول آنها دست رفاقت به سویت دراز کردند...
هی رها کردی و به موازاتش باز دستت را گرفتند...
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که هربار سمت گناهی فقط نیم نگاهی کردی، خودی نشان دادند...
شهدا با معرفتند!
نشان به آن نشانه که خون دادند تا تو جاری شوی...
بی منت، بی ادعا، بی چون و چرا...
شهدا با معرفتند!
پا که در مقتلشان گذاشتی،
یا سری به مزارشان زدی و دیداری تازه کردی،
قسمشان دادی به رفاقتشان...
یقین داشته باش، حاضرند باز هم تا پای جان بروند تا تو جان بگیری...
شهدا رفیق بازند!
باور کن!!...
#از_شهدا_بخواه_دستت_را_بگیرند...
#رفیق_سیدابراهیم
🌷
دوستان درخدمتتون هستیم با قسمت های پایانی؛ خود گفته های شهید مرتضی عطایی«حوالی شهادت»
#کتاب 📚
#قسمت_هشتاد_و_هفتم 7⃣8⃣
#فصل_دهم |حوالی شهادت|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
[حدود یک ماه بعد از این ملاقات، کار ابوعلی جور شد و حواله اش را زدند. بالاخره سیدابراهیم به قولش عمل کرد و از حضرت سیدالشهداء (صلوات الله علیه) حواله شهادت را برای ابوعلی گرفت.]
* *
ابوعلی شانزده روز قبل از شهادت خوابی دید. او بلافاصله با گوشی همراه، با صدای آرام، طوری که اطرافیانش بیدار نشوند، زیر پتو خوابش را تعریف کرد تا یادش نرود. متن ذیل، پیاده شده ی صوت ابوعلی است:
صوت شماره ۱: الان پنجم شهریور ۹۵ ساعت ۱:۵۳ دقیقه صبح است. همین الان از خواب پریدم. خواب سیدابراهیم را دیدم. خواب دیدم با هم می خواستیم برویم توی یک میدان فوتبالی. آمده بودیم به بچهها یک سری بزنیم؛ یک هم چین چیزی. بعد یک بنده خدایی سیب پوست کنده بود، داشت این قاچ های سیب را می گذاشت توی دهان ما. این سیب ها که روی نوک چاقو بود، اول گذاشت توی دهان من. یک دفعه دیدم که سید دهانش را آورده بود جلو که [سیب را] بگذارد توی دهان او. آن بنده خدا قاچ سیب را گذاشت توی دهان من. سید منتظر بود و دهانش باز بود. سیب را گذاشت توی دهان من، من خوردم. پشت سرش ۳، ۴ قاچ سیب پوست کنده گذاشت توی دهان سید.
وقتی سیب من تمام شد، دهانم را باز کردم، آوردم جلو. سید با همان دهان پرش من را بوس کرد. از سیب هایی که توی دهان خودش بود، گذاشت توی دهان من. بعد دوباره من را بوسید. این قدر با هم خندیدیم، خودش (سید) هم کلّی ذوق کرد.
ضبط صوتم را روشن کردم، خوابم را تعریف کردم، چون می دانم صددرصد صبح که بیدار بشوم، تمام خوابم فراموشم می شود. هیچ چیز یادم نمی ماند. همین طوری[صدایم را] پر کردم تا بتوانم صبح خوابم را یادآوری کنم، یادم باشد چه بوده است.
خدایا! بعدش یک تکّه ی دیگری هم بود. الان که این را تعریف کردم، [آن تکّه] یادم رفت. حالا اگر یادم آمد، دوباره تعریف می کنم.
صوت شماره ۲: الان ادامه خواب یادم آمد. کلی گریه کردم، کلی گریه کردم. از گریه فکر کنم از خواب بیدار شدم. کلی گریه کردم [و به سید گفتم] که سید جان! نکند در این عملیات من را تنها بگذاری و بروی؛ نکند شهید شوی و من را با خودت نبری. تو را به خدا این جوری نشود سید!
همه اش غصه می خوردم که نکند این خوشی های ما با شهید شدن سید از ما گرفته شود. همه اش گریه می کردم که نکند سیدابراهیم شهید شود و من را اینجا تنها بگذارد.
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
🔴 ادامہ دارد ...
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
#کتاب 📚
#قسمت_هشتاد_و_هشتم 8⃣8⃣
#فصل_دهم |حوالی شهادت|
|خود گفته های| #شهید_مرتضی_عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
سرانجام «مرتضی عطایی» با نام جهادی «ابوعلی» به تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ مقارن با روز عرفه در محور «لاذقیه» با شلیک تک تیرانداز دشمن به گلویش، به شهادت رسید.
پیکر مطهر او بعد از انتقال به ایران، در بهشت رضا (صلوات اللّه علیه) مشهد به خاک سپرده شد.
وصیت نامه:
اینجانب مرتضی عطایی، ثواب زیارت امام حسین (صلوات اللّه علیه) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهداء (صلوات اللّه علیه) در تاریخ هفدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ مصادف با نهم شوال ۱۴۳۲ را که به جا آوردم، برسد به کسانی که در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند، غسلم داده و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه ام شرکت می کنند، هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال، اربابم اباعبدالله الحسین (صلوات اللّه علیه) را شفیع و دست گیرشان در یوم الحسرت قرار دهد؛ انشاءالله.
ضمناً همه را تحت قبه دعا نمودم؛ مخصوصا تمامی همسفرانی که أین جانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده اند.
برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین، بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه می خوانم، دعاگویم و برای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار دعا کنید که فرج مان در فرج آقا و مولای مان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
از همه حلالیت می طلبم؛ مخصوصاً همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی.
مرتضی عطایی
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
⚫️ پایان فصل دهم
🔴 قسمت آخر
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
🔺انتشارات: یا زهرا
🔺مصاحبه و تدوین: علی اکبر مزد آبادی
╭
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند...
#سلامبرشهدا
کاش میشد
عاشقانه فهمید
تا #عاشقانه پـرواز کرد
شهدا...!
دستی برای #عاشق_شدنمان
به سوی خدا بردارید...
سلام! صبحت بخیر علمدار...🌹
@seyyedebrahim
هرروز بشین آرزوهات رو مرور کن،رفیقت تورو به خواستت میرسونه:)
~🌱🌸~
#شهید_مصطفی_صدرزاده❤️
@seyyedebrahim
اگہ بهمون بگن
این چند روز رو بہ کسی پیام نزن!
بی خیالِ چک کردن تلگرام و اینستاگرام شو📱
بہ هیچکس زنگ نزن!
اصلا چند روز موبایلت رو بده بہ ما ...
چقــدر بهمون☝️ سخت میگذره؟؟!!
👈حالا اگہ بگن چند روز قرآن نخون چی؟!
چقدر بهمون سخت میگذره؟!
#بانبودنِڪدومشبیشتراذیتمیشیم؟
نرسہ اون روز کہ ارتباط با بقیہ رو بہ
ارتباط با خدا ترجیح بدیم ✗
#فکر_کنیـــــم⚠️
@seyyedebrahim
[☀💕]
تو،
همانْ عطرِ گلِ یاس و
نسیمِ سحری...
که اگر صبح نباشی،
نَفَسی در من نیست...!🦋🔆
#مصطفیصدرزاده
#صبح_بخیر
@seyyedebrahim
🦋
امام صادق علیه السلام :
هر مومنی که ناراحتی ومشکلی را از مومن دیگری رفع نماید،
خداوند هفتاد مشکل از مشکلات دنیا وآخرت او را حل خواهد کرد
🌹
و فرمود؛
کسی که برای مومنی آسایشی فراهم کرد، در حالی که خود در سختی بود، خداوند حوایج او را در دنیا وآخرت آسان می نماید
🌹
وفرمود؛
کسی که بپوشاند زشتیهای مومنی را که از افشای آن می ترسد خداوند هفتاد زشتی که از( افشای) آن می ترسد،در دنیا و آخرت برایش می پوشاند
🌹
وآن حضرت فرمود؛
خداوند یاور مومن است تا زمانی که در صدد کمک به برادر دینی اش باشد ،پس از مواعظ پند گیرید و به نیکی رو آورید.
📝ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ص ۱۶۴
@seyyedebrahim
🕊 هزار عیب و
دو صد نقص
در وجود من است
تو، با نگاهِ محبت،
مرا تماشا کن..
#معینی_کرمانشاهی
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
@seyyedebrahim