راه بنـدگی🇵🇸
-
میخواست برود سرکار، از پلههای آپارتمان، تندتند پایین میآمد، آنقدر عجله داشت که پلهها را دوتا یکی رد میکرد، جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم گفتم: آرامتر، فوقش یک دقیقه دیرتر میرسی سرِ کارت، سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت: علیآقا! همین یک دقیقه یک دقیقهها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می اندازد .
-شهید محسن حججی-
راه بنـدگی🇵🇸
-
تو خونه اش خوابیده بود، دستاشم رو گوشش، منتظر صدای بمب بعدی بود که از ترس قلبش ایستاد؛ دختر پیراهن صورتی #غزه رو میگم💔!
اللهمعجللولیکالفرجبهحقزینبکبری"س"
هدایت شده از راه بنـدگی🇵🇸
‹بِٮـــمِاللّٰھالرَّحمٰـنِْالرَّحیـٓم›
#اَلسَـلآمُعَلَیڪَیـٰآحُـسیٖنبنعَـلۍ🖐🏻!
🟢 #شیخرجبعلیخیاط می گفت:
من هر وقت نماز می خواندم ، نمازهایی
مثل نماز امام زمان یا...از خداوند حاجتی
می خواستم؛ یک روز گفتم بگذار یک بار
برای خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم.
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب
دید که به او گفتند :چرا دیر آمدی؟
پرسید یعنی چه؟؟!!
گفتند: یعنی تو باید سی سال پیش به فکر این کار می افتادی، حالا که پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجت طلب نکنی!
✅ما هر وقت جایی گیر می کنیم می
گوییم خدا !!!