پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔━⊰❀🍃🌺﷽🌺🍃❀⊱━
👆جلســـه پخــــش زنده #دعای_عهـــد
#بصورت_آفلاین
■بعد ازحضور در اجتماع پر شور دعای
عهـد از طریق لینــک زیر می تونـید وارد
سامانه بشید و حضــورتون رو در دعـای
عهد ثبت کنید تا به یک اجتماع پرشُور
و بزرگ برسیم👇
🆔https://shamim313.com
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
امام صادق علیه السلام :
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ و َالبِرَّ لَيُهَوِّنانِ الحِسابَ و َيَعصِمانِ مِنَ الذُّنوبِ؛
صله رحم و نيكى، حساب (قيامت) را آسان و از گناهان جلوگيرى مى كند.
🔷كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح
دائم الصلوات
سفيان ثوري گفت : سالي در ايام حج ، به سوي كعبة مقصود مي رفتم . وقتي به مدينة طيبة رسول خدا رسيدم و به روضه و حرم شريف مشرف شدم ، جواني را ديدم كه سيماي صالحان در چهره اش نمايان بود ، و آثار پرهيزگاران از صورتش پيدا بود و دور حرم مطهر زيارت مي كرد ، و چيزي بر زبانش نبود جز « اللهم صل علي محمد و آل محمد» .
خواستم كه از او بپرسم « چرا اين همه دعا و ذكر كه وارد شده است ، را نمي گويي ؟ » كه جمعيت بين من و آن جوان فاصله انداخت ، و اين حرف توي دلم ماند . به مكه آمدم و در حال طواف ، دوباره آن جوان را ديدم . باز جز صلوات چيز ديگري بر زبانش نديدم . آمدم كه دوباره با او حرف بزنم كه دوباره ازدحام مردم بين من و او جدايي انداخت . دوباره حسرت حرف زدن به دلم ماند . روز عرفه كه به عرفات رفتم ، همه را در حال ذكر و ورد مي ديدم ، باز آن جوان را ديدم كه مي گفت : « اللهم صل علي محمد و آل محمد » ، مي نشست و صلوات مي فرستاد ، مي ايستاد و صلوات مي فرستاد راه مي رفت و صلوات مي فرستاد . رفتم جلو و سلام كردم و با او گرم صحبت شدم . گفتم : از مدينه تا اين جا به دنبالت هستم و در همه احوال ديدم همواره صلوات مي فرستي ؟! تعجب مي كنم از اين ذكر ، در حالي كه تمام مردم در حال نماز و ذكر و دعا و تضرع و استغفار و خشوع و خضوع هستند ، تو همه اش مي گويي : « اللهم صل علي محمد و آل محمد » . آيا از اين ذكر چيزي ديدي ؟!
گفت : رفيق ! من از اين صلوات خيلي چيزها ديدم . به خاطر همين همواره صلوات مي فرستم . يكي از آنها اين داستان عجيب است كه برايت مي گويم ، كه ببيني اين صلوات چه مي كند . پارسال در اين موقع با مرحوم پدرم به سوي كعبة مقصود به راه افتاديم . در بين راه ، در فلان منزل پدرم مريض شد و از سفر باز مانديم . من هم رفتم جايي را كرايه كردم و مرحوم پدرم را به آن جا بردم و چراغي را روشن كردم و سرش را كنار خودم گذاشتم و همين طور به صورتش نگاه مي كردم ، ديدم اجلش رسيد و پدرم به سكرات مرگ افتاد .
روي سفيد پدرم سياه شد . از ديدن اين منظره خيلي ناراحت و ترسان شدم ، گفتم « انا لله و انا اليه راجعون » صبح مي شود و مردم براي كفن و دفن مي آيند و روي پدرم را سياه مي بينند و مي گويند اين پير چه معصيت كرده كه به اين روز افتاده . از ديدن اين منظره خيلي ناراحت بودم ، پارچه اي رويش انداختم و از شدت ملامت اغيار ، گرية زيادي كردم كه پدرم از دستم رفت و از همه مهمتر صورتش هم سياه شده ، چه كنم ؟ از ناراحتي و گريه زياد كنار بستر پدرم خوابم برد ، در عالم خواب ديدم يك نفر نوراني و زيبا كه تا به حال به زيبايي او در دنيا نديده بودم و بويي به خوشبويي او استشمام نكرده بودم . لباس هاي زيبا در بر داشت كه تا به حال نديده بودم و عمامه اي به سفيدي عمامه او نديده بودم . داخل شد و سر بالين پدرم آمد و پارچه اي را كه رويش بود كشيد و دست مبارك را روي صورت مرحوم پدرم ماليد .
ناگهان صورت پدرم سفيد شد . من كه متحير بودم ، با تعجب خود را به دست و پاي آن حضرت انداختم و گفتم : آقا شما كي هستي كه مرا از اين غم بزرگ نجات دادي ؟ فرمود : من صاحب قرآن ، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) هستم . گفتم : پدرم چه كار كرده بود كه به اين رو سياهي مرد .
حضرت فرمود : اين شخص به خودش جفا مي كرد و گنهكار بود ، اما چون هميشه بر من صلوات مي فرستاد و به ياد من بود من هم در اين جا به فريادش رسيدم و به يادش هستم ، و اين پاداش كسي است كه بر من صلوات بفرستد . من از خواب بيدار شدم و روي پدرم را چون ماه تابان درخشان و روشن ديدم . از آن روز تا به حال فهمیدم كه صلوات چه خاصيت هايي دارد . 1
1 . داستانهاي صلوات ، ص 30 – 33 .
دختر امام حسین علیه السلام سکینه خانم🌸
سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.
سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2)
خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) علیهم السلام اند.
1. حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.
2. همان، ص 263.
🔷برگرفته از پرتال جامع علوم انسانی
سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(10)
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
سکینه، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است. وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(11)
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است.»(12)
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلامرا به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»
دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.
روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.
نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»(13)
عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش زینب علیها السلام بر دهان کوفیانِ بی غیرت و بی وفا مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت
10. اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.
11. اعلام النّساء، ج 2، ص 202.
12. تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.
13. همان، ص 157.
🔷برگرفته از پرتال جامع علوم انسانی
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔━═⊰❀🍃🌺﷽🌺🍃❀⊱═━
👆جلســـه پخــــش زنده #دعای_عهـــد
#بصورت_آفلاین
■بعد ازحضور در اجتماع پر شور دعای
عهـد از طریق لینــک زیر می تونـید وارد
سامانه بشید و حضــورتون رو در دعـای
عهد ثبت کنید تا به یک اجتماع پرشُور
و بزرگ برسیم👇
🆔https://shamim313.com
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.
100.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بخش_رادیویی
به مناسبت وفات #حضرت_سکینه سلام الله علیها 🕯
⭕️اربعین تمام شده اما بسیاری از بدهی های سنگین مواکب باقی مانده ، از بدهی بابت اطعام تا احداث کارگاه تولید یخ و ... چندین موکب چشم انتظار کمک های شما هستند ، لذا به کمک شما به شدت نیازمندیم🙏
🔹شماره کارت:
6104338804040406(روی شماره بزنید کپی میشود👆) 🔹شماره شبا:
IR900120010000000000004040بنام بنیاد بين المللی اربعین 🔺تحت اشراف استاد علیرضا پناهیان
خدايا ، بارالها ، معبودا و معشوقا!
نمي دانم چه بنويسم ، از كجا شروع كنم و به كجا ختم كنم، چشمهايم را مي بندم و تصويري از عشق را در ذهن خود مجسم مي كنم، عشق به هستي مطلق ، عشق به ذات بي همتا ، كه جز او خدايي نيست. سلطان مقتدر عالم ، دانا به هر آشكار و نهان ، منزه از عيب و ناشايستي ، و ايمني بخش دلهاي هراسان.
خدايا خسته ام، شكسته ام ، ديگر آرزويي ندارم جز شهادت . احساس مي كنـم كه اين دنيـا ديگر جـاي من نيست. از عالم و عالميان مي گريزم و به سوي تو مي آيم. تو مرا در رحمت خود سكني ده.
خدايا من نمي دانم روزي ام در كجاست و آن را تنها بر پايه گمان هايي كه بر خاطرم مي گذرد مي جويم و از اين رو در جستجوي آن شهرها و كوه ها و دشت ها را زير پا گذاشتم . پس در آنچه كه خواهان آنم همچون حيرت زدگانم.
نمي دانم آيا در دشت است يا كوه ، در زمين است يا آسمان ، در خشكي است يا دريا.
نمي دانم به دست كيست و از جانب چه كسي است ولي به يقين مي دانم كه دانش آن نزد توست و اسباب آن به دست توست. و تويـي كه آن را به لطف خويش تقسيم مي كنــي و با رحمت خود براي سبب فراهــم مي سازي. پس اي كمال مطلق هر چه زودتر فراهم ساز روزي ام را كه چيزي جز شهادت نيست.
خدايا تو خود مي داني كه شوق شهادت از كودكي در دلم موج مي زد و علاقه ام به شهادت مانند علاقه طفل به پستان مادر است. پس خدايا تو خود شاهدي كه چقدر براي رسيدن به اين آمال و آرزويم همچون طفل بي تابي و بي قراري مي كردم.
خدايا به من توفيقي عطا كردي كه پاسدار حريم قرآن شوم و سبز پوش سپاه. خدايا هر وقت اين لباس سبز و مقدس را به تن مي كردم آنچنان احساس سرور و غرور مي كردم و فكر مي كردم هيچ عزتي بالاتر از اين نيست. خدايا آرزويم اين است كه كفن من همين لباس سبز و مقدس باشد.
بارالها ، مردن كه حق است پس چه بهتر كه مرگ با عزت ( شهادت ) را در آغوش بگيرم نه آنكه مرگ ذلت مرا در خواب غفلت فرا گيرد. خدايا هرشهيد پرچمي براي عزت دين توست و به يقين مي دانم كه پرچم و خوني كه خون بهايش توي خدا هستي هرگز بر زمين نخواهد افتاد.
هدایت شده از ❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون مزار شریف شهید مصطفی صدرزاده
#تولد #تولدت_مبارک
#تولد_شهید_مصطفی_صدرزاده
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092