#تلنگر
خدایا یاریم ڪݩ⇦نگاهم👀
درایݩ فضاۍ مجازے🌐
«جزبراےتو»نبیند⛔️
و⇦انگشتانم⇨✌️🏻
«جزبرای تو»💛
ڪلیدے رافشارندهد📲
‼️اگرهیچکس هم نبینه
خدا میبینه🚫
خدایۍ ڪه شاهد و قاضیسٺ❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چیکار کنیم شهید بشیم؟
#حسین_یکتا
🇮🇷🌷
💠
بانـوي سرزمين من!
بـه خاطر بسپار
صدايت "دلنشين" است
قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن
...
بــرادر دينـﮯ من!
فراموش نكن
بعضـﮯ كارها "واجب" نيست
مثل سلام كردن
••|♥️
خَستھِامازهمہدُنیاوگِرفتآرانش
کَرمےکُـטּکِھدِلمکَربُوبَلآمیخوادحُسیـטּ
#ما_ملت_امام_حسینیم #محرم
✨﷽✨
✨سه تلنگر در غالب داستانهای کوتاه
" مادر "
مادر تنها کنج خانه نشسته بود و پسرک
بیتوجه غرق در فیسبوک این پست را
گذاشت تا لایک جمع کند: مادرم همه هستی من..!
" پدر "
دخترک در لاین عکس کارگر پیری را
گذاشت و زیرش نوشت: پدران زحمتکش
چن تا لایک دارند ؟! همزمان پدرش صدایش کرد که دخترم ناهار آماده است دختر داد زد که میل ندارم صد دفعه گفتم وقتی اتاقم هستم صدام نکنیدپست دخترک کلی لایک خورده بود!!!!!
" قدر "
مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که
خریده بود روی دیوار نصب کرد همسرش گفت حال برادرت را که بیمار شده است پرسیده ای با عصبانیت گفت الان حوصله ندارم... راستی روی تابلو نوشته بود : بیا قدر یکدیگر بدانیم
#قدر_نعمت_های_زندگیمان_را_بدانیم
#خادم_الحسین
___
••🍃🌸
#تلنگر🌻
دیروز تیپ و لشکر می زدیم🇮🇷
امروز مانده ایم چه تیپی بزنیم🙍♀️💄💅
دیروز روز فدا شدن بود...
امروز روز فدایت شوم❤️
"چقدر چفیه ها خونی شد
تا چادری خاکی نشود"
برخی رفتن روی مین...
واسه خاک🇮🇷
برخی هم رفتن جلو دروبین...
واسه لایک👍
#شهدامثلِهمیشهشرمندهایم
#خادم_الحسین
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
•☘✨•
هر اتفاق دو بار میافته:
اول توے ذهنت
بعد توے واقعیت
حواست به اتفاقهایے
ڪه تو ذهنت میافته باشه رفیق☝️🏻.
📒🖊|| #نهج_البلاغه
ازآنحضرتدربارهاینسخن
پیامبر(ص)پرسیدندکهفرموده
بود:رنگسفیدموىراتغییردهید
وخودراهمانندیهودانمسازید
على(ع)فرمود:اینسخنرا
رسولاللّه(ص)زمانىفرمودکه
مسلماناناندکبودند،امااکنونکه
دایرهاسلامفراخگردیدهودیناستقرار
یافتههرکسبهاختیارخوداست.
🌻🌱|حڪمت۱۷|🌻🌱
📚| #داستان_واقعی
❣| #عاشقانه_ای_برای_تو 9⃣1⃣
✍🏻| #نویسنده : شهید طاها ایمانی
قسمت نوزدهم داستان دنباله دار عاشقانه ای برای تو:
✨ زندگی در ایران ✨
🍃به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم ... از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم ...
🍃همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد می کردن ... اینقدر خوب بودن که هیچ سختی ای به نظرم ناراحت کننده نبود ...
🍃سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود ... مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب می شد ...
🍃تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ... کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم ... اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود ... ولی برای من، نه ...
🍃با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ...
🍃دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد ... تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ...
🍃کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد ... اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ...
🍃هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود ...
🌷•••{ادامہ دارد}•••
#شہید_عبـــاس_دانشـگر 🖤
#کپے_با_دعـــا_براے_فـــرج 🤲🏽
https://eitaa.com/joinchat/2246836256Cac6c1d283e
࿇࿐᪥✧🖤🕊🖤✧᪥࿐࿇
"ڪربلایے" نیستماماتوشاهدباشڪہ
هردعایےکردماول"ڪربلا"راخواستم..🌱
#سیدالشهداجانم
#شبتون_حسینے✨♥️