eitaa logo
•| شهید محمد حسین حدادیان |•
785 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
124 فایل
♦️شهیدمحمدحسین‌حــدادیان 🌹ولـــادت۲۳دی‌مـــــاه‌۱۳۷۴ 🌿شــهادت‌۱اسفـــندماه۱۳۹۶ 🌹ٺوســط‌دراویــش‌داعشی خادم: @sh_hadadian133 خادم تبادل: @falx111 کپی حلال برای ظهور آقا خیلی دعا کنید !❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ 🌱 🌸 امام علی علیه السلام: لباسی زیباتر از سلامتی نیست. 📗غرور الحکم ج ۶ ص۳۸۰ 😷 🥀🏴   📿🏴 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
🌹🍃دختر چادری٬ ای فرشته‌ی زمینی سرت را بالا بگیر... تو حالا سرباز جوانِ جنگ‌نرمی نه جان داده اے٬ نه عضوی از اعضای بدنت را.. نه به خط مقدم رفته‌‌اے٬ و نه تیری شلیکـ کرده‌ای... ولـــے.. با چادر سر کردنت حتی در فصل بسیار گرم سال٬ با تحمل طعنه‌های روزگار٬ کماکان در جهاد بزرگـےشرکت کرده اے.. پس نسیم خیال پرور بهشت،گوارای وجود زهرایے ات🌹🍃 🏴 🥀🏴   📿🏴 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【🌙】تا چـﹻٰ۪ﹻٰٰﹻٰٰـشم ڪار میڪند جاے خالے شمـ❥ـا حس میشود تقصیر من نیست تلخے آن جاے خالے با خرمن هـا خرمن عسـﹻٰ۪ﹻٰٰﹻٰٰـل شیرین نخواهـد شد ڪاش عڪست نفس مے کشید🥺【🌙】 🥀🏴   📿🏴 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
با عرض پوزش از اعضای عزیز بابت تاخیر 🙏🏻😔😔 پارت چهارم رمان تقدیم نگاه شما عزیزان 👇👇 🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 انگار گناه و رافضی بودن با هیچ آبی از دامنم پاک نمی‌شد که خودش را عقب کشید و خواست در را ببندد که سعد با دستش در را گرفت و گله کرد :«من قبلاً با ولید حرف زدم!» و او با لحنی چندش‌آور پرخاش کرد :«هر وقت این رو طلاق دادی، برگرد!» در را طوری به هم کوبید که حس کردم اگر می‌شد سر این ایرانی را با همین ضرب به زمین می‌کوبید. نگاهم به در بسته ماند و در همین اولین قدم، از پشیمان شده بودم که لبم لرزید و اشکم تا روی زمین چکید. 📚 سعد زیر لب به ولید ناسزا می‌گفت و من نمی‌دانستم چرا در ایام آواره اینجا شده‌ایم که سرم را بالا گرفتم و با گریه اعتراض کردم :«این ولید کیه که تو به امیدش اومدی اینجا؟ چرا منو نمی‌بری خونه خودتون؟ این چرا از من بدش اومد؟» صورت سفید سعد در آفتاب بعد از ظهر گل انداخته و بیشتر از عصبانیت سرخ شده بود و انگار او هم مرا مقصر می‌دانست که به‌جای دلداری با صدایی خفه توبیخم کرد :«چون ولید بهش گفته بود زن من ایرانیه، فهمید هستی! اینام وهابی هستن و شیعه رو می‌دونن!» 📚 از روز نخست می‌دانستم سعد است، او هم از من باخبر بود و برای هیچکدام این تفاوت مطرح نبود که اصلاً پابند نبودیم و تنها برای آزادی و انسانیت مبارزه می‌کردیم. حالا باور نمی‌کردم وقتی برای آزادی به این کشور آمده‌ام به جرم مذهبی که خودم هم قبولش ندارم، تحریم شوم که حیرت‌زده پرسیدم :«تو چرا با همچین آدم‌های احمقی کار می‌کنی؟» و جواب سوالم در آستینش بود که با پوزخندی سادگی‌ام را به تمسخر گرفت :«ما با اینا همکاری نمی‌کنیم! ما فقط از این احمق‌ها استفاده می‌کنیم!» 📚 همهمه جمعیت از خیابان اصلی به گوشم می‌رسید و همین هیاهو شاهد ادعای سعد بود که باز خندید و گفت :«همین احمق‌ها چند روز پیش کاخ دادگستری و کلی ماشین دولتی رو آتیش زدن تا استاندار عوض بشه!» سپس به چشمانم دقیق شد و با همان رنگ نیرنگی که در نگاهش پیدا بود، خبر داد :«فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمق‌های وحشی می‌تونیم حکومت رو به زانو دربیاریم!» 📚 او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم تمام شب‌هایی که خانه نوعروسانه‌ام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا می‌کردم و او فقط در شبکه‌های و می‌چرخید، چه خوابی برای نوروزمان می‌دیده که دیگر این بود، نه مبارزه! ترسیده بودم، از نگاه مرد که تشنه به خونم بود، از بوی دود، از فریاد اعتراض مردم و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود و مقابل چشمانش به التماس افتادم :«بیا برگردیم سعد! من می‌ترسم!» در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانه‌ام صورتش از عرق پُر شده و نمی‌خواست به رخم بکشد با پای خودم به این معرکه آمدم که با درماندگی نگاهم کرد و شاید اگر آن تماس برقرار نمی‌شد به هوای هم که شده برمی‌گشت. از پشت تلفن نسخه جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد و دیگر گریه‌هایم فراموشش شد که به سمت خیابان به راه افتاد. 📚 قدم‌هایم را دنبالش می‌کشیدم و هنوز سوالم بی‌پاسخ مانده بود که پرسیدم :«چرا نمیریم خونه خودتون؟» به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا دروغش را بهتر بشنوم :«خونواده من زندگی می‌کنن! من بهت دروغ گفتم چون باید می‌اومدیم !» باورم نمی‌شد مردی که بودم فریبم دهد و او نمی‌فهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید :«امشب میریم مسجد می‌مونیم تا صبح!» دیگر در نگاهش ردّی از نمی‌دیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم مثل دلم لرزید :«من می‌خوام برگردم!» 📚 چند قدم بین‌مان فاصله نبود و همین فاصله را به سمتم دوید تا با تمام قدرت به صورتم سیلی بزند که تعادلم به هم خورد، با پهلو به زمین افتادم و ظاهراً سیلی زمین محکم‌تر بود که لبم از تیزی دندانم پاره شد. طعم گرم را در دهانم حس می‌کردم و سردی نگاه سعد سخت‌تر بود که از هر دو چشم پشیمانم اشک فواره زد. صدای را می‌شنیدم، در خیابان اصلی آتش از ساختمانی شعله می‌کشید و از پشت شیشه گریه می‌دیدم جمعیت به داخل کوچه می‌دوند و مثل کودکی از ترس به زمین چسبیده بودم. 📚 سعد دستم را کشید تا بلندم کند و هنوز از زمین جدا نشده، شانه‌ام آتش گرفت و با صورت به زمین خوردم. حجم خون از بدنم روی زمین می‌رفت و طوری شانه‌ام را شکافته بود که از شدت درد ضجه می‌زدم... ✍️نویسنده: 🥀🏴   📿🏴 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
•°| رکورد شکنی دوباره |°• دکتر لاری سخنگوی وزارت : ▪️از دیروز تا امروز 7 مرداد 1399 و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، دو هزار و 667 بیمار جدید مبتلا به کووید19 در کشور شناسایی شد که یک هزار و 687 نفر از آنها بستری شدند. ▪️مجموع بیماران کووید19 در کشور به 296 هزار و 273 نفر رسید. ▪️در طول 24 ساعت گذشته، 235 بیمار جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به 16 هزار و 147 نفر رسید. ▪️تا کنون 257 هزار و 19 نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شده اند. ▪️3902 نفر از بیماران مبتلا به کووید19 در وضعیت شدید این تحت مراقبت قرار دارند. ▪️تهران، مازندران، گلستان، فارس، آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، البرز، ایلام، خراسان رضوی، کرمان، خراسان شمالی، سمنان، لرستان و هرمزگان در وضعیت قرمز قرار دارند. ▪️همچنین استانهای آذربایجان غربی، خوزستان، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، زنجان، همدان، کهگیلویه و بویر احمد، مرکزی، یزد، گیلان و قم هم در وضعیت هشدار قرار دارند. 😷 خواهشا مراعات کنین تا آمار مرگ و میر کاهش پیدا کنه😞 🥀🏴   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
📿سلام سروران📿 در جهت بهبود فعالیت کانال یک نظرسنجی ترتیب دادیم 🤗 همه تو نظرسنجی شرکت کنید لطفا👇👇 EitaaBot.ir/poll/vic6k زیاد وقتگیر نیست ✅پایان نظر سنجی تا فردا شب ۲۲✅ تمدید شد
همیشه میگفت... واسه ڪی کار میکنے ؟! میگفتم : ヅ میگفت... پس ، حرف ها رو بیخیال؛ کار خودت رو بڪن! جوابش با امام‌حسین🌱.. [ شهید محمدحسین ‌محمدخانے] 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
🌆 ..🕊💚 انسانی ترین راه رسیدن به خدا { گمنامی } است. 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
🌱عقل می گوید بمان و  عشق می گوید برو؛ و این دو، عقل و عشق را خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را باچشمه خورشید نبرّد،  عشق را در راهی که می رود تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.🍃 ✍ شهید آوینی 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_123627853.mp3
1.58M
عاشقان وقت نماز است اذان می گویند🌹🌹🌹🌹😍 ❤️❤️نمازت سرد نشه رفیق❤️❤️ 🥀 📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇ @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
+ 📌💌 اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ؛ لِما تُبْتُ اِلَیکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ...🌱 خدایا مـن می‌خواهم؛ بـرای گناهایی که پس از توبه کردن! دوباره بهشون دست زده‌‌ام...! :)💔 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
💕 هنــوز پشت خاڪریز ها منتظــر لبیــڪ انـد ،♥️🌱 شــو رفیـق مـن🖐🏻 شهـــدا ...🙃🕊 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿🍃 ۵ صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرجِ (عج) هدیه به روحِ بلند و مطهرِ محمدحسین حدادیان🌸 🌙 🥀   📿 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇         @sh_hadadian74 ࿇࿐᪥✧🍃🌻🍃✧᪥࿐࿇