eitaa logo
شین حا الف...
561 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
495 ویدیو
50 فایل
مسیرهای طولانی را فقط شوق و علاقه درمان می‌کند و یک زمزمه‌ی آرام از تو گفتن و شنیدن و یک قلبِ‌زیبا برای تکیه دادن... #امام_زمان 📲 توسط ادمین اداره می‌شود. ✍️ انتقادات و پیشنهادات:
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم 📖موضوع: بیعت اجباری امیرالمؤمنین علیه‌السلام 📌سخنان امیرالمؤمنین به هنگام ورود به مسجد: سلمان می‌گوید: علی علیه‌السلام را نزد ابوبکر رسانیدند در حالی‌که می‌فرمود: به خدا قسم، اگر شمشیرم در دستم قرار می‌گرفت میدانستید که هرگز به این کار دست نمی‌یابید. به خدا قسم خود را در جهاد با شما سرزنش نمی‌کنم و اگر چهل نفر برایم ممکن می‌شد جمعیت شما را متفرق می‌ساختم، ولی خدا لعنت کند اقوامی را که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار نمودند. ابوبکر تا چشمش به علی علیه‌السلام افتاد فریاد زد: او را رها کنید! علی علیه‌السلام فرمود: ای ابوبکر! چه زود جای پیامبر را ظالمانه غصب کردید! تو به چه حقی و با داشتن چه مقامی مردم را به بیعت خویش دعوت می‌نمایی؟ آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردی؟ 📚منبع: کتاب اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ح۴، ب۴ علیه‌السلام @sh_hosein
📜 وقایع بعد از شهادت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم 📖موضوع: بیعت اجباری امیرالمؤمنین علیه‌السلام 📌اتمام حجت اميرالمؤمنین با فضائلش: وقتی علی علیه‌السلام را به نزد ابوبکر رسانیدند عمر بصورت اهانت آمیزی گفت: «بیعت کن و این اباطیل را رها کن»! علی علیه‌السلام فرمود: اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟ گفتند: تو را با ذلّت و خواری می‌کُشیم.! فرمود در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشته‌اید! ابوبکر گفت: بنده خدا بودن درست است ولی به برادر پیامبر بودن اقرار نمی‌کنیم! فرمود: آیا انکار می‌کنید که پیامبر بین من و خودش برادری قرار داد؟ گفتند: «آری»! و حضرت این مطلب را سه مرتبه بر ایشان تکرار کرد. سپس حضرت رو به آنان کرد و فرمود: ای گروه مسلمانان، و ای مهاجرین و انصار، شما را به‌خدا قسم می‌دهم که آیا در روز غدیرخم از پیامبر شنیدید که آن مطالب را می‌فرمود و در جنگ تبوك آن مطالب را می‌فرمود؟ سپس علی علیه‌السلام آنچه پیامبر علنی برای عموم مردم درباره او فرموده بود چیزی باقی نگذاشت مگر آنکه برای آنان یادآور شد (و مردم دربارۀ همۀ آنها اقرار کردند و) گفتند: بلی، به‌خدا قسم. 📚منبع: کتاب اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ح۴، ب۴ علیه‌السلام @sh_hosein
یکی از اهداف قیام امام حسین علیه‌السلام مبارزه با "حزبِ باد" بود!!! _حزب باد کیا هستن؟ +کسانی که می‌گفتند: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو... 🌱کتاب شمریّت و حریّت @sh_hosein
📜 ...کشون یا شیعه کشون! (به بهانه نزدیکی به ۹ ربیع الاول) 🔹و قِیلَ لِلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت حضرت صادق ‌علیه السّلام عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما می‌بينيم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما می‌دهد و نامشان می‌برد. آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. 📚منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص۱۰۷ 🔸داستانک: حضرت آیت الله العظمی مظاهری می‌فرمودند: روزی در هنگام درس استاد ما آیت الله مرعشی نجفی خاطره‌ای بیان کردند که: 📖پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌. من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند.😔 یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌. بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده. بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم. ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربه الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی. 📚منبع: درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ ۲۳ فروردین ۸۵، شماره درس ۳۰۰ @sh_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ ⭕️ حالا چرا در برخی موارد وابستگی شدیدی بین دختر و پسر شکل میگیره؟ آیا این وابستگی شدید به خاطر بین اون دو نفر هست؟ 🔶 برای رسیدن به جواب دقیق این سوال باید یه مقدار به طبع و مزاج انسان‌ها پرداخت: 🔹 همونطور که میدونید داخل مهم‌ترین ماده حیاتی انسان یعنی خون، ۴ خلط وجود داره: دم، بلغم، سودا، صفرا 🔶 به طور کلی این ۴ خلط باید با یک نسبت مشخصی داخل خون باشن و اگه کم و زیاد بشن انسان دچار غلبه‌های مزاجی میشه. ضمن اینکه هر کسی بنا به خلقت خودش طبع مخصوص به خودش رو داره که خصوصیات اخلاقی اون فرد رو میسازه.👌🏻 در ارتباط با مبحث خودمون معمولا هر طبعی خصوصیات خودش رو خواهد داشت که سعی میکنیم به طور اجمالی بررسی کنیم. 💢 مثلا کسانی که هستند به طور معمول احساسات عاشقانه و عرفانی خاصی دارند و اگه خودشون رو کنترل نکنند کمی تنوع طلب هستند. یعنی دوست دارند با چند نفر جنس مخالف ارتباط داشته باشند. معمولا بین دو فرد دموی رابطه عاطفی شدیدی شکل خواهد گرفت که میتونه باعث استحکام روابط بشه. ✅ نشر این پیام‌ صدقه‌ جاریه‌ است. @sh_hosein
همسفر تنهایی هایم شدی وقتی روزهایم را با تو... قدم میزدم به دنبال مرامی بودم از جنس آینه و آب از جنس دوست داشتنت... کاش از پشت این همه دلتنگی صدای قلبم به گوش ات می رسید... @sh_hosein
• گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند ما به خلـوت با تـو ای آرام جـان آسـوده‌ایم! • سعدی @sh_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدايا جزو کسانی قرارمان بده که عادتشان آرام گرفتن به تو و شوق به توست روزگارشان آه و ناله عاشقانه شده در برابر بزرگی تو پیشانی بر زمین گذاشته‌اند چشم‌هایشان برای خدمتگزاری به تو بی‌خواب است اشک‌هایشان از ترس تو راه افتاده قلب‌هایشان به عشق تو گره خورده و دل‌هایشان از هیبت تو از جا کنده شده است. @sh_hosein
_ آیا شما به خدمت امام زمان مشرف شده‌اید؟ + کور است هر چشمی که صبح از خواب بیدار شود و در اولین نظر نگاهش به امام زمانش نیفتد. 🌱کهکشان نیستی @sh_hosein