گزارش صد روزهی همه فهم
دغدغه واکسن رفع شد.
صف مرغ و تخم مرغ جمع شد.
گوشت تنظیم بازار به وفور هست.
بساط بودجهریزی از شکل تورمزایی خارج شد.
مذاکرات با قید عزت و با هدف روشن رفع تحریم در جریان است.
دولت از مردم است با مردم است.
و دهها اقدام ریز و درشت.
و از همه مهمتر صداقت مثال زدنی رئیس دولت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_مدرس
استاد رحیم پورازغدی:
⬅️به شهید مدرس گفتند در خانهی راحتتر باشی، بهتر میتوانی به مردم خدمت کنی؛ مدرس جواب میدهد هر چه وضع من بهتر شود، کمتر خدمت میکنم، بیشتر خیانت میکنم!
🔸 فرزند شهید مدرس میگفت وقتی پدرم همه کاره تهران و مجلس بود ما تقریبا هر شب گرسنه میخوابیدیم.
📌گزارش یک قتل فجیع به روایت قاضی پرونده
🔷 در تحقیقاتی که از پاسیار نوایی رییس اسبق شهربانی خراسان به مناسبت اتهامات دیگری به عمل آمد وی اظهار نمود : پس از وقایع مشهد گزارش میدهد که بودن سید حسن مدرس در خواف که از سال 1307 تحت نظر شهربانی و لشگر شرق در تبعید به سر می برده خطرناک است زیرا بیم آن می رود که سید را در این منطقه که اغلب در معرض تاخت و تاز اشرار است بِرُبایند. به ویژه اینکه ساخلویی(گروه سربازان) مرکب از بیست سرباز و یک گروهبان و یک استوار و یک مسئول مراقب زندان که در خواف مراقب سید بودند برداشته شده بود.
🔶 دستور می رسد وی را به کاشمر اعزام نمایند. نوائی در جریان بازپرسی خود گفته بود دو بار مختاری دستور داد که مدرس را به قتل برساند ولی حاضر به ارتکاب این قتل نبود از این رو به تهران احضار شد و سرهنگ وقار به جایش تعیین گردید سپس مختاری نامه ای به یاور جهانسوزی رییس پلیس مشهد می نویسد. نامه ای که درپاکت سر بسته ولاک و مهر شده نهاده شده بود و طی آن دستور قتل مرحوم مدرس را می دهد.
🔷 نامه به عنوان یاور جهاسوزی بوده. جهان سوزی پس از باز کردن پاکت آن را می خواند و پاره می کند و در آتش بخاری می اندازد و میگوید برای اجرای ماموریتی با حبیب خلج باید به اطراف خراسان برود.وی مستقیما به کاشمر رهسپار می شود و چون نایب اقتداری رییس شهربانی کاشمر حاضر به دست زدن به قتل مدرس نمیگردد وی را به مشهد اعزام می کند و غلامرضا نخعی مامور حفاظت خانه مسکونی مدرس را به کاشمر می فرستد و آن مرحوم را تحویل محمود مستوفیان که به کفالت شهربانی انتخاب شده بود می دهد.
🔶 مستوفیان به فکر تهیه مقدمات ارتکاب این جنایت فجیع می افتد و در تاریخ 6/9/1316مقدمتا گزارش خلاف واقعی تهیه میکند مبنی بر اینکه مدرس مریض است و بعد از چند روز گزارش میدهد که مرض وی شدت پیدا کرده . در صورتی که در گزارش اقتداری رئیس شهربانی قبلی کاشمر هیچ اشاره ای به کسالت آن مرحوم نشده بود. جهانسوزی در یکی از شبهای ماه آخر پاییز سال 1316 پاسبانی که مراقب مرحوم مدرس بوده را به بهانه ای از خانه مسکونی آن مرحوم به خارج شهر می فرستد و از هر جهت موجبات ارتکاب جنایت را فراهم می کند.
🔷 امارات و شواهد نشان میدهد که محمد مستوفیان وحبیب خلج شال سید را دور گردن وی می پیچند و او را با قساوت کم نظری در روز بیست و یکم ماه رمضان که سید روزه داشته خفه می کنند و بعدا گزارش میدهند که به مرگ طبیعی درگذشته است. این نکته ناگفته نماند که اقتداری هم که در ماموریت ریاست شهربانی کاشمر از قتل مدرس استنکاف کرده بود به شهربانی همدان منتقل می شود و در آنجا به طور مرموزی فوت می کند.گفته می شود که وی را مسموم کردند تا از قتل مدرس سخنی به میان نیاورد و این جنایت فجیع فاش نشود.
📚 چهل سال در صحنه خاطرات دکتر جلال عبده جلد نخست، صفحه 160.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای:
#میرزا_کوچک_جنگلی یک واحد مینیاتوری از جمهوری اسلامی را در رشت به وجود آورد!
قضیه مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیه ویژه است اگر چه در آن دوره خاص یعنی در دوره فاصله بین مشروطیت و سر کار آمدن رضا خان حوادث مختلفی در کشور به وجود آمده است و همزمان با نهضت جنگل چند کار بزرگ دیگر در گوشه و کنار کشور مانند جریان شیخ محمد خیابانی در تبریز یا کلنل محمد تقیخان پسیان در مشهد هم اتفاق افتاده، اینها تقریباً همه همزمان هستند لیکن قضیه جنگل یک قضیه ویژهای است، ما قضایای تبریز و حضور مرحوم شیخ محمد خیابانی را خوب میدانیم هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و اطلاعات زیادی داریم، آن سبقه مردمی و نجابتی که در کار مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی بود در هیچکدام از دو سه کار دیگر که همزمان در آن دوره اتفاق افتاده در سراسر ایران نظیر ندارد.
میرزا کوچک یک روحانی است یک طلبه است البته من شنیده بودم و برای ما سالها پیش نقل شد که ایشان مرحوم میرزای شیرازی را درک کرده، لیکن خیلی باورکردنی نیست، این را هم مرحوم پدرم نقل میکرد از مرحوم آقا سید علیاکبر مرعشی که شوهر خواهر پدر ما بود، یعنی باجناق مرحوم شیخ محمد خیابانی بود که او از بزرگان و علمایی بود که منزوی بود در تهران، او گفته بود که میرزا کوچک درس میرزا را درک کرده به نظرم نمیآید این خیلی قابل تأیید باشد زیرا میرزا کوچک سنش در وقتی که میرزای شیرازی از دنیا رفته ۱۴ یا ۱۵ سال بیشتر نبود و بعید به نظر میرسد ایشان توانسته باشند مرحوم میرزای شیرازی را درک کنند لیکن در اینکه طلبه بود شکی نیست.
در حوزه رشت هم بزرگوارانی در آن وقت بودند که میتوانست از آنها استفاده کند در این هیچ تردیدی نیست بنابراین منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صد درصد دینی اعتقادی است، رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است یعنی انسان مشاهده میکند با اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینی داشت و بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میکردند مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملا حدود شرعی را رعایت میکرده. کسانی بودند مثلاً مخالفت اعتقادی با ایشان داشتند همراهان ایشان. آن افراطیها میگفتند: آقا، اینها را بزنید سرکوب کنید، اما میرزا کوچک نمیگذاشته جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکند. یعنی رفتار هم یک رفتار دینی است و حرکت، حرکت ۱۰۰ درصد اسلامی و ایرانی است، آن زمان میدانید که غوغای نهضت مارکسیستی و تشکیل شوروی و هیاهویی که در دنیا در بین ملتها راه افتاده بود و جاذبهای که برای برخی ملتها به وجود آورده بود طبعا یک عدهای را مجذوب خودش کرده بود و اطرافیان به ایشان خیانت کردند از این طریق.
لیکن این مرد به خاطر پایبندیاش به اسلام جذب تفکر مارکسیستی نشد و به طور صریح و قاطع آن نظریه را رد کرد با آنکه جزو نزدیکترینهایی که با او از اول همراه بودند گرایش پیدا کردند. البته آنها هم ناکام از دنیا رفتند و هیچ کدام آنها خیری از این زندگی ندیدند و از آن جریان بلشویکی هیچ خیر و تجاوز جوانمردانهای مشاهده نکردند لیکن ایشان مخالفت کرد. همین جهت بود، این جهت بود و هم با اجنبی مخالف بود یعنی چون اینها سیاستی بود که از طرف اجانب بود با اینکه اینها مقابلهشان با دستگاههای حاکم مثل انگلیس و قزاق و اینها بود اما در عین حال به آن طرف هم جذب نشد. استقلال را حفظ کرد یک نمونه خیلی برجستهای است از میرزا کوچک خان خداوند انشاءلله درجاتش را عالی کند. کار شما هم با این اهدافی که ذکر کردید و با این ترتیبی که گفتید بسیار کار خوبی است.
البته کتاب درباره میرزا کوچک زیاد نوشته شده خوشبختانه اخلاص این مرد موجب شده که برخلاف دیگر کسانی که در این صراطهای مبارزات وارده شدهاند اسمش سر زبانها باشد. همه بشناسند او را در حالی که خیلی از اینها کسانی را که من اشاره کردم مردم نمیشناسند و اصلا بعضیها اسمشان را نشنیدهاند، لیکن ایشان در بین مردم شناخته شده است. کتاب درباره او نوشته شده. سعی بشود یک کار جامع و دارای نکتههای اساسی زندگی او به وجود بیاید. انشاءلله چهره او بیشتر در بین مردم ما، جوانهای ما، شناخته شود. ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی، جمهوری اسلامی را در رشت و همان محدوده خاص خودش، گیلان به وجود آورده.
از شما دوستانی که در این زمینه کار میکنید متشکرم و میخواهیم که همکاران دولتی و مسئولان تبلیغاتی با شما همکاری کنند و کمک کنند این کار به بهترین وجهی تمام بشود.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری، در جمع مسئولین کنگره بزرگداشت میرزا کوچک جنگلی، روز ۲۹ آبان ۱۳۹۱. سایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له.
مشاهده مجموعه سخنان مقام معظم رهبری درباره میرزا کوچک:
http://www.rangeiman.ir/?p=91
⏳حرکتِ «میرزا کوچک خان»
صددرصد اسلامی و ایرانی بود.
آیت الله خامنه ای :
«منشأ حرکت #میرزا_کوچک_خان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است. رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میکند با اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میکردند، امّا مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملاً حدود شرعی را رعایت میکرده و اهل درگیری با داخل نبوده. مثلاً کسانی بودند که مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن افراطیها - میگفتند اینها را بزنیم سرکوب کنیم! میرزا کوچک نمیگذاشته، جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکنند؛ یعنی رفتار هم یک رفتار دینی است. و حرکت، یک حرکت صددرصد اسلامی و ایرانی است. » ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
«امروز [رسانههای غربی] میخواهند فرهنگسازی و الگوسازی کنند؛ آنها میخواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیرشدهی توسریخور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیکته کنند و آن کاری را که آنها میخواهند، انجام دهد. برای اینکه کسی را به زیر مهمیز بکشند، بهترین راه این است که بگویند تو چیزی نیستی، تو کسی نیستی وگذشتهای نداری. مفاخر یک ملت را انکار میکنند، برای اینکه او احساس کند چیزی نیست. میرزا کوچک، مرد تنهایی بودکه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا -یعنی روسها و انگلیسیها -یک نهی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه باانگلیسیها؛ اما در کنار او کسانی بودند که میخواستند با دستگاه حکومت آن روز -بعد هم با رضاخان که تازه میخواستسر کار بیاید -مبارزه کنند، اما به روسها پناه میبردند؛ به باکو رفتند و بندوبستهایشان را کردند و به ایران برگشتند وسرسپردهی آنها شدند .اما میرزا کوچکخان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی -و قبل از #رضاخان، آن کسانی که بودند -مبارزه کرد؛ با احسان الله خان ودیگران هم کنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سر قبر #میرزا_کوچک_خان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان وباصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مرد، اما یک مشعل شد .ما در دوران مبارزهی خودمان، هر وقت نام میرزا کوچکخان را به یاد میآوردیم و شرح حال او رامیخواندیم، نیرو میگرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویت وشخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.»
بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای #رشت، ۱۳۸۰/۰۲/۱۲