شهیده مریم فرهانیان
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین #داستان_مریم #بخش_اول #فصل_اول_قسمت۱ ✨مهدی به خواهران و براد
قسمت اول از #داستان_مریم.
برای بزرگوارانی که در مورد متن کتاب برای شرکت در مسابقه سوال میکردن.
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_اول_قسمت۲
🍀چند روز بعد فاطمه هم آمد.
_فکر کردی تو میتوانی آقا جان را راضی کنی؟ آن قدر گریه کردم تا آقا جان اجازه داد من و عقیله و ننه هم به آبادان برگردیم. وای #مریم ما چطوری توانستیم این همه مدت از آبادان دور باشیم؟
🌱 #مریم با خوشحالی گفت:
_یعنی ننه را هم آوردهای؟
_آره، بیرون منتظرت است.
🌱 #مریم بیرون رفت ننه هادی با دیدن #مریم اول اخم کرد. #مریم خندید و جلو رفت.
_اخم نکن مادر خوبم. اصلاً بهت نمیاد. تو را به خدا بخند ننه. بخند دیگه. ننه هادی #مریم را بغل کرد.
_درد و غصه شماها آخر سر، مرا میکشد. حالت چطوره #مریم جان؟
_خوبم ننه. میخواهی دیدن مهدی برویم.
_برویم ننه.
☘ننه هادی و دخترانش در غروبی خنک بالای سر مزار مهدی جمع شدند. #مریم یک دسته گل وحشی روی مزار مهدی گذاشت و گفت:
✨_مهدی جان! گل فروش پیدا نکردم. این گلها را از درخت بخشنده بیمارستان کندم و آوردم. راضی باش.
☘آن شب ننه هادی و دخترانش به خانه رفتند. گرد و غبار از وسایل خانه گرفتند و #مریم و فاطمه شام پختند. هنوز سفره را پهن نکرده بودند که در خانه به صدا در آمد. ننه هادی ترسید:
_ووی بسمالله. کی پشت دره؟
🌻صدایی آشنا از کوچه آمد.
_باز کن در را ننه هادی، غریبه نیستم.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
سلام
الله اکبر 🇮🇷
بالأخره ایتا وصل شد.
اومدیم بگیم فردا صبح حتما در راهپیمایی شرکت کنید✌️🏼🇮🇷
قراره فردا رونمایی بشه از کارت ویزیت شهیده #مریم_فرهانیان🌷 کارت بسیااار زیبا که عالی طراحی شده، در مورد طرح چیزی نمیگیم تا فردا بیاید طرح زیبا رو ببینید🌷
شهیده مریم فرهانیان
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب ان شاءالله به مناسبت دهه فجر🇮🇷و ایام شعبانیه🎊🎉 مسابقه داریم از
راستی از مسابقه جا نمونید🌱
بزرگوارانی که صبح پیام دادند هم شرمنده ایتا قطع بود...(همین الان پاسخ دادم)
منتظر پیامهای شما برای شرکت در مسابقه هستیم🌼
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨
🌧وَ اَنْزَلْنا منَ السَّماِء ماءً طَهُورًا🌧
الحمدلله بابت رحمت الهی...
حلول🌙 ماه شعبان مبارک
#راهپیمایی
#باران☔️
#دعا_برای_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج_فراموش_نشود.✨
شهیده مریم فرهانیان
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین #داستان_مریم #بخش_دوم #فصل_اول_قسمت۲ 🍀چند روز بعد فاطمه هم
❣بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدیقین
#داستان_مریم
#بخش_دوم
#فصل_اول_قسمت_۳
🍀ننه هادی در را باز کرد. آقا یوسف و آقا مطوری دامادهایش به همراه علی و حسین پشت در بودند. ننه هادی دستانش را باز کرد و علی و حسین را در آغوش گرفت.
_قربان قد و بالایتان بروم.
🍃آن شب بار دیگر در حالی که شهر آبادان غرق در تاریکی و در زیر آتش توپ و خمپاره دشمن بود، خنده و شادی به خانهی حاج لطیف بازگشت. ننه هادی از اینکه در خانهی خود از دامادها و دختران و پسرانش پذیرایی میکرد، سر از پا نمیشناخت.
□
🌱 #مریم در بیمارستان بود که چند آمبولانس به سرعت وارد حیاط بیمارستان شد. #مریم و امدادگران دیگر به سرعت به سوی آمبولانسها دویدند. دهها مجروح روی برانکاردهای چرخدار منتقل و روانه اتاق عمل شدند.
🌱 #مریم به این طرف و آن طرف میدوید و بر تمام کارها نظارت میکرد. مجروحی را از اتاق عمل بیرون آوردند، هنوز بیهوش بود. جوانی بود بیست و دو، سه ساله. #مریم برانکارد را هل داد به سوی بخش سه، هنوز برانکارد را کامل وارد بخش نکرده بود که ناگهان صدای انفجار شدیدی بلند شد و گرد و غبار همهجا را پوشاند.
🌻خانم کریمی با شنیدن صدای انفجار به سوی بخش سه دوید. از میان گرد و غبار صدای ضعیف #مریم را شنید که یا حسین میگفت. به زحمت #مریم را پیدا کرد. با دیدن بدن خونی #مریم قلبش کم مانده بود از تپش بایستد. #مریم سعی کرد از جا بلند شود اما نتوانست. خانم کریمی و دو امدادگر دیگر گریهکنان #مریم را بلند کرده و به اتاق عمل بردند.
مؤلف: #داود_امیریان
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian
شهیده مریم فرهانیان
سلام الله اکبر 🇮🇷 بالأخره ایتا وصل شد. اومدیم بگیم فردا صبح حتما در راهپیمایی شرکت کنید✌️🏼🇮🇷 قراره ف
✨بِسْمِ اللّهِ النُّور✨
همواره به فکر امام زمان باشید
همواره در راه اسلام باشید
و برای تحقق بخشیدن به آرمان اسلام بکوشید
«بخشی از وصیتنامه شهیده فرهانیان»
رونمایی از کارت ویزیت شهیده #مریم_فرهانیان و پخش کارتهای ویزیت.
راهپیمایی ۲۲بهمن ۱۴۰۲ آبادان🇮🇷✌️🏼
شهیده #مریم_فرهانیان🌷
https://eitaa.com/sh_mfarhanian