eitaa logo
‹ ازࢪفـٰاقٺ‌ٺـٰاشھـٰادٺ🇮🇷 ›
552 دنبال‌کننده
2هزار عکس
895 ویدیو
9 فایل
-بسم‌اللّھ‌!. الہی‌به‌امیدٺو!. ‹ درڪولہ‌بـٰارخودچیزۍ‌ندارم؛ غیرازدلۍ‌مسٺِ‌شوقِ‌شہـٰادٺ › شروع:‌¹³-⁹-¹⁴⁰¹ پایان؟!‌ان‌شاءالله‌ظہور‌مولا:) - وقفِ‌آسید‌مهدی:) - برای‌آرمان:) ج‌ـآنَم‌بہ‌‌گوشم!.📻🌱 https://harfeto.timefriend.net/16705158497000
مشاهده در ایتا
دانلود
چند روزیست که تا می‌شنوم حرفش را اربعین.... کربلا...‌. این دل من میریزد🖤 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊
🌹 این پاها را خوب نگاه کن...! همان پایی ست که روزی مادرش دل نداشت خاری در آن فرو رود. اما وقتی پای وطن و ناموس و انقلاب در میان آمد ، فدا کرد ... مادر همه ی فرزندش را فدای پسر فاطمه کرد 🕊
«🤍🪴» ° ° در کشور عشق مقتدا خامنه ایست.. فرماندهی کل قوا خامنه ایست.. دیروز اگر عزیز مصر یوسف بود.. امروز عزیز دل ما خامنه ایست.. 🍂✌🏻 ° ° 🪴͜͡🤍¦⇠ 🌷°💐°🌷°💐°🌷°💐
از امشب ان شاالله نماز دهه اول ماه ذی الحجة فراموش نشه.☺️
دعا بخوان برای عاقبت بخیری من تویی که ختم بخیر شد عاقبتت🥲🪴!
ماگر‌،زسربریده‌میترسیدیم، -درمحفل‌عاشقان‌نمیرقصیدیم✌️🏿! ❤️
پسراول‌گفٺ: مادر ، اجازه‌هست‌‌برم‌جبهھ!؟ گفت‌: بروعزیزم رفٺ‌ووالفجرمقدماتےشهیدشد! ⟦شهیداحمدتلخابی<🇮🇷> پسردوم‌گفٺ : مادرداداش‌ڪه‌رفٺ‌من‌هم‌برم!؟ گفت‌:بروعزیزم :) رفٺ‌وعملیات‌خیبرشهید‌شد! ⟦شهیدابوالقاسم‌تلخابی<🖤> همسرش‌گفت‌: حاج‌خانم‌بچه‌هارفتند،ماهم‌بریم‌تفنگ بچه‌هاروی‌زمین‌نمونھ . . رفٺ‌وعملیات‌والفجر۸شهیدشد! ⟦شهیدعلی‌تلخابی<💔> مادربه‌خداگفٺ: همه‌دنیام‌روقبول‌کردی،خودم‌روهم قبول‌کن:) رفٺ‌ودرحج‌خونین‌شهید‌شد!:)) ⟦شهیدکبری‌تلخابی<✋🏾> @Aghaye_Man128』🌱♥️
˼هم‌دانشگاهۍ‌شهید˹ دخترے‌میگفت: من‌همکلاسی‌بابک‌بودم. خیلیییی‌تو‌نخش‌بودیم‌هممون... اما‌انقد‌باوقاࢪبودکه‌همه‌دخترا‌میگفتند: " این‌نوری‌انقد‌سروسنگینه‌حتما‌خودش‌ دوس‌دختر‌داره‌و‌عاشقشه !" بعد‌من‌گفتم:میرم‌ازش‌میپرسم‌تاتکلیفمون‌ ࢪوشن‌بشه... رفتم‌ࢪو‌دࢪࢪو‌پرسیدم‌گفتم : " بابک‌نوری‌شمایی‌دیگ ؟! " بابک‌گفت‌:"بفرمایید ." گفتم:"‌چراانقد‌خودتو‌میگیری ؟! چرا‌محل‌نمیدی‌به‌دخترا؟! " بابک‌یہ‌نگاه‌پر‌از‌تعجب‌و‌شرمگین‌بهم‌کرد و‌سریع‌ࢪفت‌و‌واینستاد‌اصلا! بعدها‌ک‌شهیدشد ، همون‌دختراو‌من‌فهمیدیم‌ بابک‌عاشق‌کی‌بوده‌که‌ بہ‌دخترا‌و‌من‌محل‌نمیداد... عاشق‌‌حضرت‌زینب‌وشهادت @Aghaye_Man128』🌱♥️
دلبرِ‌عراقی . . !
داعشی ها محاصره اش کردن تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد. ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... یا علی یا زهرا... میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم... امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 🌷 رضا اسماعیلی مدافع‌ حرم‌ تیپ‌ فاطمیون