sajjad_mohammadi_ghiam_mikonam-۲.mp3
2.44M
⸤ 🌙 ⸣ ↷
#پیشنھاد_دانلود👌
_ عقیله منم!!!✋🏻
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ راوی میگه امام حسین علیهالسلام
اشک میریخت وقتی تو صحرای عرفات میگفت :
خدایا ممنونتم رحم کردی به ابراهیم
نذاشتی پسرش جلوش ذبح بشه .
…وَمُمْسِکَ یَدَیْ إِبْراهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ
بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَناءِ عُمُرِهِ،…
…ای گیرنده دستهای ابراهیم از بریدن
سر فرزندش، پس از سنّ پیری و به پایان
آمدن عمرش!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ اگر کسی بر تو غلبه کند پیوسته
بخوان به برکت آن غالب شوی↯
"حَسْبِیَ اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلْ"
[مخزن تعویذات|۲۷]
#غلبهبردشمن
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ اگر هر کسی در راهی یا
جایی از تنهایی خود بترسد یا از
وحشت خائف باشد یا در خلوت
متوهم ، اسم "یا واجِد" را هزار
مرتبه بگوید مشکل حل شود
[رهنمای گرفتاران|۲۱۶]
#رفعتوهم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ شخصی از بدبیارے در
کاسبے خدمت #آیتاللهبهجت🍃
گله کرد ایشان فرمودند:
"تا میتوانے استغفار کن و خسته نشو"↻
#رهاییازبدبیاری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
+ ششمین روز #چله_زیارت_عاشورا
به نیابت از #شهیدعباسدانشگر🌹
هدیه به سرور و سالار شهیدان
#امامحسینعلیهالسلام✨
➕¹⁰⁰صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ نمازشب را مقید باش، کار به کار کسی هم
نداشته باش، این گنج است،
هرکسی استعداد و توان دنبال گنج رفتن را
ندارد، البته همه به گنج علاقه دارند.
[#آیتاللهفیاضدستجردی🍃]
قــــــــــرارمونیــــــــــادتنره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ فضائل خواندن زیارت عاشورا؛
● ثواب دوازده هزار حج
● ثواب هزار جهاد.
● ثواب دو هزار حج عمره
● ثواب مصیبت هر پیامبری از اوّلین تا آخرین.
● ثواب مصیبت هر رسولی.
● ثواب مصیبت هر وصیّی تا روز قیامت.
● ثواب مصیبت هر صدّیقی تا روز قیامت.
● ثواب هر شهیدی تا روز قیامت.
● بلندی مقام او صد هزار درجه.
● نوشته شدن هزار حسنه.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
+ هفتمین روز #چله_زیارت_عاشورا
به نیابت از #شهیدبیضایی🌹
هدیه به سرور و سالار شهیدان
#امامحسینعلیهالسلام✨
➕¹⁰⁰صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
+ هشتمین روز #چله_زیارت_عاشورا
به نیابت از #شهیدعبلسبابایی🌹
هدیه به سرور و سالار شهیدان
#امامحسینعلیهالسلام✨
➕¹⁰⁰صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
نماز شب چهره را زیبا، اخلاق را نیکو
بوی بدن را پاک، روزی را فراوان
بدهکاری را اداء و همّ و غم را
برطرف میسازد و دیده را جلا میدهد .
- #امامصادقعلیهالسلام .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
+ دهمین روز #چله_زیارت_عاشورا
به نیابت از #شهیدیوسفالهی🌹
هدیه به سرور و سالار شهیدان
#امامحسینعلیهالسلام✨
➕¹⁰⁰صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ #علامه_طباطبايی "قدّس سرّه" در جلسه
درس ميفرمودند انسان با صلوات بر
اهلبيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)
از خدای سبحان برای اين خاندان درخواست
رحمت ميكند و اين دعا مستجاب ميشود
و آنگاه كه رحمت الهی به آنان رسيد به
همه شيعيان آنان، كه دعاكننده نيز از
آنهاست، رحمت ميرسد و بدينگونه در پرتو
رحمت الهی و به بركت آن ذوات نورانی،
حاجت او برآورده ميشود.
[کتاب تسنيم|ج٧|ص۵۶١]
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam
⸤ 🌙 ⸣ ↷
_ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول نقل میکردند : "ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم. وقت نماز شد. مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت : کاروان را نگهدار ، میخواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان دار گفت : بیبی! دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم. آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه!میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت : نه مادر . الان نگه نمیدارم. مادرم گفت : نگهدار. او گفت : اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم. مادرم گفت : بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم و مادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد ؛ در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت : بیبی کجا میروی؟
مادرم گفت : گناباد. او گفت : ما هم به گناباد میرویم. بیا سوار شو!
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت : خانم ، فرماندار گناباد است. بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد ؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت : من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم. در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است ؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت : مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم داخل درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@Shabahengam