🌴یاد شهید #محمدحسین_حدادیان بخیر؛
خیلی دلش می خواست مثل شهید حججی شهید بشه. روز آخر مادرش بهش می گه نرو وسط درگیری.
مثل همیشه دستشو رو سینه می زاره ولی مثل همیشه نمی گه #چشم .
روزی که حضرت آقا رفتند منزل این شهید ۲۲ ساله و عکسش را نگاه کردند گفتند این شهید سراسر نور است و لباس خادمی هیئتش را بوسیدند و بر پیشانی گذاشتند.
چه زود به حججی پیوست.
@shabhayeshahid
🌴 یاد شهید مدافع حرم #عبدالله_باقری ( بادیگاردی از سپاه انصار المهدی ) بخیر؛
تو یکی از جلسات در سوریه گفت: "ما مدافع حرم نیستیم بلکه ما به خانم حضرت زینب سلام الله علیها #پناه_آوردیم و این ما هستیم که پناهنده و فدایی ایشان شده ایم".
بعد از عملیات ها با یادآوری صحبت حضرت آقا که "اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید" خستگی رو از تن و جان بچه ها بیرون می کرد.
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
🌴 یاد شهیدان رضا و حسن و علی #مظفر بخیر ؛
مادرشون می گن سال 55 رفتیم کربلا. کنار ضریح امام حسین (ع) نشستم و یک دل سیر گریه کردم. اونجا به امام حسین(ع) گفتم، ما که از زنان بنی اسد کمتر نیستیم! کربلا نبودیم تا یاریت کنیم اما حالا جوانان رشیدی دارم که دلم میخواد برایت قربانی کنم.
وقتی خبر شهادت سه فرزندم را یکجا دادند، عهدم یادم اومد و سجده شکر به جا آوردم که قربانیهایم قبول شد.
@shabhayeshahid
🌴 یاد شهید مدافع حرم #محمدمهدی_لطفی_نیاسر به خیر؛
از وقتی خودشو شناخت همیشه #برنامه_ریزی میکرد و بر مبنای برنامه ریزی عمل میکرد، تازه برنامه ریزی اش هم جامع بود.
بالای برنامه اش نوشته بود؛ باید وقت را مهار زد باید زمان را رام کرد باید در وقت اسراف نکرد، باید بفهمم چه کارهایی دارم و چه وظایفی بر عهده من است.
تازه #برای_شهادت_هم_برنامهریزی_داشت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
🌴 یاد شهید مدافع حرم #عباس_دانشگر به خیر؛
یه جوون دهه هفتادی که وقتی وارد دانشگاه امام حسین علیه السلام شد همیشه ميگفت نكند ما به اندازهاي كه حقوق دريافت ميكنيم به همان اندازه كار نكنيم؟ همين كه در سپاه خدمت ميكنيم و توفيق خدمت در اين نهاد انقلابي را داريم بايد خدا را شاكر باشيم و حقوق و مزايا كمترين چيز براي ماست.»
از کتاب #اینجا_حلب_به_گوشم
@shabhayeshahid
🌴یاد هنرمند شهید #بهروز_مرادی بخیر؛
یکی از ویژگیهای شاخصش این بود که از همان روز های اول جنگ شروع کرد به #ثبت_خاطراتش ؛ همون چیزی که ما بعضا ازش خیلی غافلیم.
بچه هایی که نویسندگی می کردند از خاطرات بهروز استفاده میکردند. طوری خاطرات را برای دیگران تعریف می کرد ومی نوشت که فکر میکردند همان موقع دارد اتفاق می افتد.
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
یاد شهید مدافع حرم #روحالله_قربانی بخیر؛
همسرش می گه از خيابان انقلاب رد ميشديم. مردي كنار ماشینش ايستاده بود و كمك ميخواست. بخشي از ماشينش آتش گرفته بود. چون احتمال انفجار بود كسي جلو نميرفت. روحالله تا اين صحنه را ديد زد روي ترمز. هميشه در صندوق عقب آب داشتيم. آبها را برداشت و دويد و آتش را خاموش كرد. راننده اشك ميريخت و تشكر ميكرد. ميگفت: جوان! خدا عاقبت به خیرت کنه.
@shabhayeshahid
🌴یاد فرمانده شهید #علی_هاشمی بخیر؛
عاشق بچه هاش بود با اینکه مدت زمان کمی در خانه بود ولی سعی می کرد در همان مدت کم هم به آنها ابراز محبت کند بعضی مواقع می شد با خستگی زیاد به خانه می آمد محمدحسین و زینب از ایشان انتظار داشتند که با آنها #بازی کند و ایشان دریغ نمی کرد. شیرینی آن خاطرات اندک هنوز در ذهن بچه هاست.
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
یاد خادم الشهدا #حاج_محمد_صباغیان بخیر
اخلاق بخصوصی داشت. نظرات بخصوصی هم داشت ...
می گفت جمله « شهدا شرمنده ایم» معنی نداره. معنی نداره کسی ادعا کنه که شهدا شرمنده هستیم... وایسا در راه شهدا و #برای_شهدا_کار_کن و شرمنده نباش.
خودش هم واقعا همینطور بود. حداقل ۲۵ سال در راه شهدا تلاش کرد تا آخر هم مزدش را از سیدالشهدا علیه السلام گرفت.
🌷🌷🌷🌷🌷
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #محمود_احمدی_شیخانی بخیر؛
اهل خرمشهر و دانش جوی رشته کشاورزی در اهواز بود. اما هر وقت به خرمشهر میامد بیشتر وقتش را در حسینیه اصفهانیها می گذراند.
از وقتی انقلاب شده بود، مسئول فرهنگی آنجا شده بود.
یکی از مهمترین طرح ها و فعالیتهاش برگزاری کلاسهای #مطالعه و #بحث روی کتابها و نوارهای #سخنرانیهای_شهید_مطهری بود.
#شادی_روحش_صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد شهید #مصطفی_صدرزاده بخیر؛
تو وصیتش نوشته بود ؛ داداشای عزیزم چند تا نکته که بر حسب وظیفه سفارش می کنم؛
1⃣ وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل #تنبلی و #سهلانگاری است.
2⃣ وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود #تازه_اول_مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید ...
🍃🍃🍃🍃
از کتاب #اسم_تو_مصطفاست
@shabhayeshahid
یاد شهید #سید_مرتضی_آوینی بخیر؛
وارد خانه که می شد، آنقدر #شوق داشت که گویی مدتهاست ما را ندیده، #مهربان بود، زیاد اهل حرف زدن نبود، بیشتر به حرفهای ما، دل می داد. اگر از چیزی ناراحت می شد، سعی می کرد به جای برخورد و تذکر، شرایط را به گونه ای فراهم کند تا تغییرات مورد نظرش خودبخود اتفاق بیفتد. با وجود مشغله های سنگینی که داشت، هیچ وقت #خرید_خانه را فراموش نمی کرد
از کتاب #دانشجو
@shabhayeshahid