شرمنده فعالیت ندارم :) شب جبران میشه🙏🏻

خب خب خب من عذر میخوام ک نرسیدم فعالیتی داشته باشم🙏🏻 از صبح تا حالا درگیر بودم و حالا میفهمم فقط اندازه نخود کارام پیش رفته 😐 و امشب باید ١ و نصفی پروژه هام و تحویل بدم که یکم کارام جلو بیوفته و برای عکاسی فردا هم آماده بشم و ایده در بیارم 📸 خلاصه که نرسیدم برای رنج مقدس ٢ کپشن بنویسم... فردا حتما پستش قرار میگیره و دیگه این که...

بسم رب العشاق... بازگشتت مبارک علی آقا... شهید ساکن خان طومان 💔 کم کم دارید برمی‌گردید، نه؟! #شهید‌علی‌جمشیدی شهیدا... نیگا کنید به حال ما... @shabih_abr

و همچنین خبر بازگشت شهید سعید کمالی :) چ خوش خبری بود آمدنتان... قهرمانان این شهر 💔

فاتحه و صلواتی هدیه به روحشون 🕊

بسم الله ☁️

با شاهچراغ، روز و شب محشور است... این چیز کمیست!؟ خوشا به حال شیراز 💙 _حضرت احمد این موسی(ع) @shabih_abr

بسم الله پنجمین فرزند تیر جلد دوم رنج مقدس... این جلد به همون خوشمزگی جلد اول بود :)) با تفاوت این که داستان از دید مصطفی روایت میشد و گاهی ام شیرین 📚 خواندن اتفاقاتی که برای مصطفی افتاده بود آدم و مجبور می‌کرد به فکر کردن... که آیا، اگه من جاش بودم، همین جوری پاک میموندم!؟ این جلد آدم و واجب الفکر می‌کنه... وقتایی که میرفت حرم... دل آدمم همراهش پرواز می‌کرد... وقتایی که تفال میزد و ابیات و میخوند 🍃 میشه غرق شد تو حال و هواش... و خلاصه که آره :) قشنگ بود، زیادی... به قلم خانوم شکوریان فرد 🦋 انتشارات عهد مانا ٢٠٠ صفحه ٢۶T #معرفی_کتاب @shabih_abr

بالاخره گذاشتم و به احتمال زیاد کتب بعدی از اپلیکیشن طاقچست 😁📚

نماز یکشنبه، ماه ذی‌القعده... به نیت در مظالم بخونیم که حق الناس هامون و جبران کنیم 💔 خیلی راحته :) بسم الله... @shabih_abr

بعضی ها آفریده می شوند برای پرواز 🕊 #میهاد‌_رحیل #از‌من‌به‌طُ‌ای‌شهید

میگن‌ڪہ استغفـاࢪخیلی‌خوبہ...! حتـی‌اگہ‌بہ‌خیال‌خودت گناهـی‌ࢪومرتڪب‌نشده‌باشے، استغفـاࢪڪن دل‌ࢪو‌جلا‌میده...! :)💛 "اَسْتَغْفِرُاللّهَ‌رَبِّـےوَاَتُـوبُ‌اِلَیـهِ"

نمیدونم اینا که میگن ایران امنیت نداره... حقیقتا کورَن 😐 اَدای کور هارو در میارن 😐 یا... اره 😐 چقد حرص داره بعضی حرفایی ک میشنویم 😐

نماز :) 💚

☁️ اهل آسمان سالروز زمینی شدنت مبارک 💜 #آقا‌محمد‌حسین :) سایه نگاهت بر سر اهل زمین مستدام 🍃

اگه اونقدر سیری که گرسنگی و درک نمیکنی... انسان نیستی 🥀 همین❗️ #شهید_بهشتی @shabih_abr

آقا سعید ام رسید معراج :)) دو تا رفیقی که کنار هم شهید شدن با هم برگشتن و حالا مسافر حرم علی ابن موسی الرضان 💔 خانطومانی ها یک به یک می‌آیند... #شهید‌سعید‌کمالی @shabih_abr

#دڵݩۆشٺ✍🏻 _هࢪ ۅقټ بیڪاࢪ شڊۍ!🙃 یھ ټسبیح بگیࢪ دسټټ ۅ هۍ بگۅ "اݪݪهم عجݪ ݪۅݪیڪ الفࢪج"❤️ هم ڊݪِ خۅڊټ آࢪۅم میگیࢪھ هم‌ڊݪِ آقا ڪھ‌یڪۍ ڊاࢪھ بࢪا ظهۅࢪش ڊعا میڪݩھ...💚( : @shabih_abr

بالاخره حدود 40 درصد از کارام پیش رفت😂😐

#یکم‌خاطره ♥️ ●همسر این شهید گفت: در دیداری که با حاج قاسم داشتیم به او گفتم: «ببخشید سردار می تونم یک سئوال بپرسم؟ گفت: بله.پرسیدم: از شهدای خانطومان خبری نیست، پیکر همسرم و چند شهید دیگر هنوز برنگشته، و با حالت مستأصل گفتم: بالاخره برمی گردن ؟! حاجی دوباره چند لحظه سکوت کرد و بعد سه مرتبه گفت: میان، میان، میان. 🕊 ●مادر همسرم مجدد گفت: پسرم دوست داشت گمنام باشد، شاید خودش اینجور می خواهد و برای همین برنمی گردد. سردار گفت: آقا سعید به خاطر دل همسرش هم شده برمی گرده» ✨ #شهید‌سعید‌کمالی @shabih_abr

قَلبَـم‌گِرِفـٺ‌دَرٺَن‌این‌شَهـرِپُرگُناهـ حالُ‌هواےجَمع‌شَهیدانَـم‌آرزوسٺ... #شهدا🕊

بسم الله ششمین فرزند تیر ماه 🌾 ( حس میکنم دارم شورش و در میارم انقد که کتاب خوندم تو این چند روز 😂😐) ( ولی خب حس سریال دیدنمم نمیاد و چاره چیست...) گمشده در غبار... روایت واقعی از فتنه ٨٨ 🔥 داستان مینا و پریناز، دو دختر عمو که یکی خود کشی کرده و دیگری با خواندن دفاتر خاطرات به دنبال دلیل مرگ یا خودکشی می‌گردد... که سرنخ ها به نفوذی میون حزب اللهی ها و دسیسه ها علیه طرفداران دکتر می‌رسد... و در آخر... ، ، ، این نیززز قشنگ بود و منم کشته مرده ی فتنه ٨٨ واقعی بودن قضیه، نوشته ها رو جذاب میکنه✨ و در آخر... امان از نفوذی... امان از نفوذ و امان از... و آخر آخرشم، تفکر پریناز داستان و قشنگ کرد💕 _انتشارات کتابستان به قلم خانوم فاطمه استکی... ٣١۴ صفحه و اگه اشتباه نکنم، ٣۵T #معرفی_کتاب @shabih_abr

هر خارج نشینی ضد انقلاب نیست... و هر جای مهری هم اثر سجده نیست❗️ #حرف_حساب

سخت است یادش بدهی پر بگشاید... آخر برود در پی با غیر پریدن 🍁 _ سید تقی سیدی

تیر ها می‌بارند... تا بین ما و حیات دنیا را... هر‌چه هست ببرند... و رشته های توکل مارا محکم کنند... و ما را به یقین برسانند... #آسید‌مرتضی‌آوینی 💛 _ کتاب فتح خون @shabih_abr

نماز :) 💜

از اینااااا 😁 خيلی از شبها آدم تو منطقه عملیاتی خوابش نمی برد😴😬 وقتی هم خودمون خوابمون نمی برد دلمون نمی اومد ديگران بخوابن😌 یه شب یکی از بچه ها سردرد عجيبی داشت و خوابيده بود. تو همين اوضاع یکی از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!😱😁 رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چی شده؟؟😰 گفت: هيچی ...محمد می خواست بيدارت کنه من نذاشتم!😐😂❤️ خدایی دلم میخواست قیافه اون بنده خدا رو ببینم 😅 @shabih_abr

میگن‌بایدبخوری‌زمین‌تاپاشی! راست‌میگن :) براحسین‌باید بخوری‌زمین ولی‌فرقش‌اینه‌دیگه‌جسمت‌پانمیشه حسین‌روحت‌روبلندمیکنه #برای‌حسین‌زمین‌بخورین ♥️ #حُسِیــــْــــنْ @shabih_abr

من بمیرم برای اون پسری که باباش و بغل کرده💔 #شهید‌سعید‌کمالی از آن همه هیبت و جلال حالا پس از چند سال تکه استخوانی آمده...

ما به فطرت خویش بازگشتیم❗️ و در آن حسین ابن علی را یافتیم... و این چنین است که حسین ندیده... حسین حسین می‌کنیم♥️ #محرم‌نباشد‌خون‌در‌رگم‌نمی‌جوشد @shabih_abr