⭕️ البقیه! البقیه!
🔺امام حسن مجتبی (ع) در «مدائن» يعنى آخرين نقطه اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى جامع و مهيجى ايراد نمود و طى آن چنين فرمود:
🔹وقتى كه به جنگ صفين روانه می شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم می داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود مقدم می داريد. ما همان گونه هستيم كه در گذشته بوديم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بوديد وفادار نيستيد.
🔺عده اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفين، و عده اى ديگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك می ريزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را می خواهند؛ و بقيه نيز از پيروى ما سرپيچى می كنند!
🔹معاويه پيشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستيد، بگوييد تا با او در مبارزه برخيزم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب زندگى و عافيت هستيد، اعلام كنيد تا پيشنهاد او را بپذيرم و رضايت شما را تامين كنيم.
🔺سخن امام كه به اينجا رسيد، مردم از هر طرف فرياد زدند: «البقية، البقية»: ما زندگى می خواهيم، ما می خواهيم زنده بمانيم!
🔹امام حسن (ع) درپی سستى و عدم همكارى ياران خود روزى خطبه اى ايراد فرمود : در شگفتم از مردمى كه نه دين دارند و نه شرم و حيا. واى بر شما! معاويه به هيچ يك از وعده هايى كه در برابر كشتن من به شما داده، وفا نخواهد كرد.
🔺اگر من با معاويه بيعت كنم، وظايف شخصى خود را بهتر از امروز می توانم انجام بدهم، ولى اگر كار به دست معاويه بيفتد، نخواهد گذاشت آيين جدم پيامبر(ص)را در جامعه اجرا كنم.
🔹 به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بي وفايى شما) ناگزير شوم زمامدارى مسلمانان را به معاويه واگذار كنم، يقين بدانيد زير پرچم حكومت بنى اميه هرگز روى خوشى و شادمانى نخواهيد ديد و گرفتار انواع اذيتها و آزارها خواهيد شد.
🔺هم اكنون گويى به چشم خود می بينم كه فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ايستاده و درخواست آب و نان خواهند كرد؛ آب و نانى كه از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى اميه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت.
🔹اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى می كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمی كردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است.
◾️ سالروز شهادت پیامبر اکرم ص، امام حسن مجتبی ع و امام رضا ع تسلیت باد.
♣️🇮🇷 @shabnamshabna
shabnam:
امیدوارم با غروب خورشید ماه صفر
انچه قلب نازنینتانرا میازاردغروب کرده و شادی ربیع بر شما طلوع کند
با ظهور منتقم خون خدا
پس بشارت باد پایان صفر
و مبارک بادحلول ماه ربیع الاول
عصرتون بخیر
🔸 رهبر معظمانقلاب در پیامی خطاب به فرمانده انتظامی جمهوری اسلامی ایران و مردم لرستان، شهادت سیدنورخدا موسوی را تسلیت گفتند.
🔹آیتاللهالعظمی خامنهای همچنین فرمودهاند: سلام مرا به مردم لرستان برسانید
🔸Mahdian Mohsen:
چهل سالگی سید محمد
❤️سیدمحمد را نمیشناسید وقتی در دهه هفتاد یک تنه میرفت وسط جماعت قمه بدست روز عاشورا با هیکلی لاغر و سنی در حدود پانزده شانزده سال و فریاد میزد که مگر آقا نگفته قمه زنی حرام است؟ و همه آن جماعت از ترس همین یک الف بچه فرار میکردند.
❤️سید محمد را نمیشناسید وقتی یک تنه میرفت وسط جماعت اراذل و اوباش که به شهر قم و ناموس مردم بی حرمتی میکردند و تک و تنها جلویشان میایستاد و مفصل کتک میخورد اما از رو نمیرفت.
❤️سید محمد را نمیشناسید وقتی با لباس خاکی جهادی روی دیوارهای مسجد نیمه ساز جهادی به بنا ها و معمارها یاد میداد خانه خدا را چگونه باید ساخت.
وقتی زیر باران و در گل و لای روستاهای سرپل ذهاب برای مردم خانه میساخت تا مردم زیر باران نلرزند.
❤️سید محمد را نمیشناسید وقتی چند شب نمیخوابید تا مسجدها را تمام کند و آذوقه ها را پخش کند و در جلسات اردو حاضر باشد و در میان جهادی ها مثل خورشید بدرخشد. اما وقتی همه به به و چه چهش میکردند میگفت مرا نمیشناسند که تعریفم میکنند.
❤️پدرش جزو مدیران قم بود مدیرانی که مثل همیشه از چشمهای منفی باف من و شما پنهانند ولی زیادند. بهترین مدارس غیر انتفاعی قم زیر دست پدرش بودند اما سید محمد میگفت بچه های من باید در مدارس دولتی درس بخوانند مثل مردم عادی.
❤️پدرش میگفت پسرم سرشار از استعداد است که هر کدام میتواند یک نفر مشهور کند ولی محمد ما گویا بنا داشت جلوی همه کسانی که با دنیا به هم فخر میفروشند دلش میخواست زهد را به رخ بکشد و بی تفاوتی به دنیا را فریاد بزند.
همیشه با یک جفت دمپایی و ظاهری که انگار از دهات آمده.
❤️سید محمد میتوانست خیلی پولدار باشد اما در خانه بیست سی متری با همسرش زندگی را شروع کرد خانه ای که آنقدر زیبا طراحیش کرده بود که دلت را میبرد.
❤️استاد گرافیک بود استاد عکاسی بود استاد نقاشی بود جزو بهترین شاگردهای استاد نجابتی بود استاد معماری بود استاد هزار هنر ریز و درشت بود که من اسمهایشان را هم بلد نیستم. همه کاره بود اما میدیدی زندگیش را تعطیل کرده تا برای فلان فامیل یا همسایه خانه بسازد یا مشکلش را حل کند. لج همه را در میآورد با این زندگی کردنش.
❤️میگفت قصد کرده طلبه هایی که میشناخت را برای اولین خانه شان کار کند و خانه را مرتب کند. میامد در خانه اول هر طلبه کارگری میکرد.
❤️اهل فکر بود وقتی با او بحث فکری میکردم لذت میبردم. میگفت تو طلبه ای باید فیلم ببینی و تحلیل کنی فیلم میآورد با هم میدیدیم و تحلیل میکردیم.
❤️نترس ترین آدمی بود که دیده بودم ولی مهربان بود خیلی مهربان. بچه های کوچک روستا را مینشاند روی پایش برایشان حرف میزد میگفت بوی بدن کودک روستایی دلم را میبرد پاهای برهنه این بچه ها دیوانه ام میکند. همیشه از بزرگواری و کرامت روستاییان تعریف میکرد.
❤️بیست سال است میشناسمش. اوائل زود عصبانی میشد اما این اواخر فرق کرده بود وقتی عصبانی اش میکردیم سکوت میکرد بعد لبخندی بزرگوارانه تحویلمان میداد و شرمنده مان میکرد.
❤️پنج فرزند داشت و همسری که مثل کوه پشتش بود. همسری که خانمهای ما میگفتند مثل خواهر بزرگترمان بود مادری میکرد. همسری که در طول سال پول جمع میکرد از فامیل و دوست و آشنا که محمد ببره برای اهالی روستاها.
❤️چهار دختر نورانی داشت با حجاب زیبا. سید محمد میگفت حجاب باید بخشی از وجودشان شود فاطمه سادات و مریم سادات و رقیه سادات و زینب سادات و سید حسن کوچولو.
❤️امسال اربعین همه این خانواده را با یک عشقی روانه کربلا کرد. این بار رفت و کربلا دیگر برنگشت بعد از زیارت با خانواده اش پرکشید و رفت.
❤️نزدیک چهل سالگی اش بود سید محمد.
به خدا او محصول این انقلاب بود. او با انقلاب رشد کرد و قد کشید. چقدر کوتاه بینند آنانکه نمیبینند ثمرات این انقلاب را.
❤️مثل او زیاد است هر چند نشناسید هر چند توجه نکنید. اطرافتان را خوب نگاه کنید با دقت ببینید. خیلی سید محمدها با این انقلاب رشد کرد که با نفس نفس زدنشان دلگرمی امام عصر هستند.
❤️سید محمد ساجدی! برادر گلم! رفیق خواستنی ام!
تا صبح ظهور خدا نگهدار....
علی مهدیان
🔴این را علیبنموسیالرضا انجام داده...
♦️امام خامنه ای :«عمر مبارک #امام_رضا (سلاماللهعلیه) تقریبا پنجاه و پنج سال بوده است - یعنی از سال ۱۴۸ که سال شهادت امام صادق (علیهالسلام) است تا سال ۲۰۳ - تمام زندگی این بزرگوار با همهی این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونی که میشود برای آن ذکر کرد و تصویر کرد، در همین مدت عمر نسبتا کوتاه انجام گرفته است.
♦️ از این مدت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریبا نوزده سال - مدت امامت این بزرگوار است؛ اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تاثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقی اسلام و پیوستن به #اهلبیت (علیهمالسلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبی است، یک دریای عمیقی است.
♦️آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت میگفتند که: علیبنموسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدت اختناق هارونی که در روایت دارد که میگفتند: و سیف هارون تقطر دما؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامهی جهاد امامان شیعه و در مسئولیت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟ این اول امامت علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) است.
بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیبنموسیالرضا است، وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکر #ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور #بنیعباس از مواجههی با آن عاجز است؛ این را #علیبنموسیالرضا انجام داده.» ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
🌺🇮🇷 @shabnamshabna
🔴پاسخ به #شبهه «مانع نشدن علم غیب امام رضا(ع) از خوردن انگور مسموم»
⛔️متن شبهه⛔️
" اگر امام رضا(ع) میدانستند که شربت انگور یا انگورهایی که میخورند آغشته به زهر است که خوردن آنها خودکشی محسوب میشود که در اسلام جایز نیست و اگر نمیدانستند که آن شربت یا انگورها سمی هستند که این با عالم بودن و علم کامل امامان منافات دارد که چنین مطلبی را ندانند "
✅پاسخ شبهه✅
1. قضا و قدر خداوند اگر حتمی شود، عوض شدنی نیست؛ علم امامان به زمان و مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعه حتمی است که رضایت آن بزرگواران به این قضا و قدر موجب ترفیع درجات آنها می شود.
yon.ir/hatmii
2. امامان وظیفه نداشتند در تمام موارد طبق علم لدنی عمل کنند، بلکه تکالیف دینی آنان همواره طبق علومی بود که از راههای عادی حاصل میشد.
yon.ir/elmegheib
3. علم غیب امام دو گونه است، علم به موارد حتمی و موارد غیر حتمی، که تنها در موارد غیر حتمی امام تکلیف و اختیار دارد تا با تغییر زمینه ها برای حفظ جان خود بکوشد.
4. پس ائمه (ع) در امر شهادتشان یا اراده به استفاده از علم غیب نکرده اند، یا با عواملی مانند خباثت و تصمیم قطعی خلفا، موضوع حتمی بوده و تکلیفی برای امام باقی نمی مانده است.
yon.ir/elmemam
5. همچنین از سوی دیگر، دسته ای از روایات، تناول انگور یا شربت را با اجبار ماموران مامون شرح داده اند.
yon.ir/shahadat10
6. توضیحات کاملتر درباره اینکه چرا امام رضا(ع) با اینکه علم غیب داشتند، انگور سمّی را خوردند؟
🔃لطفا منتشر کنید
♣️🇮🇷 @shabnamshabna