جوابیه‌ای به یک سخن مغالطه‌‌آمیز بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. شخصی به نام مصطفی ملکیان [فارغ از میزان سواد و تخصصش] طی سخنانی، با اذعان به اینکه رجوع به متخصص در هر فن و رشته‌ای، امر پذیرفته‌شده‌ای است، در عین‌حال ۳ ویژگی برای متخصص بیان کرده، و مدعی شده این ویژگی‌ها در انبیاء وجود ندارد: ۱. درصد بالایی از مراجعه‌کنندگان به متخصص، نتیجه‌ی لازم را گرفته باشند. ۲. همکاران و هم‌قطارانش، تخصصش را تصدیق نمایند. ۳. تنها راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، عمل به دستور و نسخه‌ی او باشد. وی توضیح داده: - نتیجه‌ی عمل به آموزه‌های انبیاء در قیامت مشخص می‌شود؛ بنابراین ما به شرط لازم اول، دسترسی و علم نداریم و نمی‌دانیم کدام‌یک از پیروان کدام نبی به نتیجه‌ی مطلوبِ قطعی رسیده است. - هیچ پیامبری پیامبر دیگر را تصدیق نکرده. - تجربه نشان داده تنها راه برون‌رفت از مشکلات، عمل به دستورات پیامبری (دون پیامبران دیگر) نیست، و حتی مقلدین بودا هم به نتايجی رسیده‌اند. و نتیجه گرفته: عمل به دستورات انبیاء از باب تعبد است، نه از باب رجوع به متخصص. در جواب باید گفت: ۱. عمل تعبدی به دستور پیامبر، نقص نیست. ۲. سخن گویندگان مذهبی، لزوم رجوع به متخصص (در علم فقه یا کلام یا تفسیر یا رجال یا درایه یا ...) است که عقلاً امری پذیرفته‌شده است، نه رجوع به پیامبر. ۲. پیامبر و جانشینان برحقش، اول متخصصان در همه‌ی رشته‌های علوم اسلامی‌اند؛ و علمای اسلام در هر فنی، در حقیقت، عالم به علوم اهل‌بیت‌اند. ۳. در قرآن، آیاتی داریم دال بر تأیید نبوت پیامبری، از سوی پیامبر دیگر؛ به عنوان نمونه: - آل‌عمران ۶۸: اولی‌ الناس به ابراهیم، این پیامبر و پیروانش هستند. - صافات ۸۳: از جمله شیعیان نوح، ابراهیم است - صف ۶: عیسی به بنی‌اسرائیل گفت من پیامبر خدا هستم که تورات را (در حقیقت نبوت موسی را) تأیید می‌کنم؛ و بشارت آمدن احمد را نیز می‌دهم - عنکبوت ۳۲-۳۱: ابراهیم به مهمانان گفت در بین آن قوم، لوط است (و این، یعنی تأیید ضمنی نبوت لوط) - و ... ۴. در تاریخ، موارد فراوانی یافت می‌شود که انبیاء یکدیگر را تأیید، و به آمدن نبی پس از خود بشارت داده‌اند، یا در تأیید سخنان خود، به آموزه‌های انبیاء پیشین استناد کرده باشند. پیامبر در سفر طائف، در سؤالاتی که بین او و عداس رد و بدل شد، فرمود: یونس برادر من است؛ او پیامبر بود من نیز پیامبرم! وانگهی؛ حتی اگر بپذیریم در تاریخ، یک‌مورد هم یافت نشده که پیامبری نبوت پیامبر دیگر را تصدیق کرده باشد، دست‌کم خلاف آن را هم نداریم؛ یعنی پیامبر[راستین]ی نیامد که نبوت پیامبر دیگر را تکذیب کرده باشد؛ و اصولاً یکی از راه‌های اعتماد و اطمینان به صحت آموزه‌های انبیاء همین است که هیچ اختلافی با هم نداشته‌اند؛ به فرموده‌ی امام خمینی اگر همه‌ی انبیاء در یک‌جا جمع شوند، دو نفرشان با هم اختلاف نخواهند کرد. ۵. نتیجه‌گیری از عمل به دستورات انبیاء، نسبی است؛ یعنی به هرمقدار که [درست و با شرایطش] به دستور پیامبر عمل شود، به همان‌مقدار نافع و منتج به نتیجه خواهد بود ۶. نتائج اخروی عمل به دستورات یک نبی، مربوط به پیروان است، نه خود او؛ وگرنه محمد ص در قیامت هم واضح است که نبی است، و بودا در قیامت هم واضح است که نبی نیست ۷. غیر انبیاء هم اگر آموزه‌‌ای ارائه داده‌اند و پیروانشان نتائجی حاصل کرده‌اند، در حقیقت، سرقت از آموزه‌های انبیای حقیقی بوده است؛ مثل سامری که اعتراف کرد: قبضت قبضةً من اثر الرسول ... طه ۹۶ ۸. بالاخره جناب ملکیان برای عمل بر طبق آموزه‌های اسلام، باید به محمد ص، و برای عمل به آموزه‌های بودا، باید به همو رجوع کند؛ چه تعبدی، و چه از باب عمل به دستور متخصص! بلاخره دزدی را باید از دزد آموخت، کما اینکه سحر و جادو را هم باید از اهل فنش درس گرفت! نمی‌شود فتوای مربوط به شک بین ۳ و ۴ در نماز را از پاپ درخواست کرد، و یا آداب غسل تعمید را از مرجع تقلید شیعه استفتاء نمود!!! ۹. خود مشارالیه برای تایید سخن [مظالغه‌آمیزش] از فرمایشات یکی از متخصصین دین (امیرالمؤمنین ع) شاهد آورده که سعادت و شقاوت، بعد از عرض علی الله در قیامت خواهد بود!!! باید از ایشان پرسید از کجا به صحت ادعای علی ع اطمینان حاصل کردید؟! چرا برای اثبات مدعای خود، به سخن همان بودا استناد نکردید؟! ۱۰. در مورد خود شما، چه کسی مدعی تخصصتان در حوزه‌ی دین شده، و چه کسی ادعای مدعیان مبنی بر تخصص شما در این حوزه را تصدیق کرده است؟! ۱۱. اضف علی هذا، متخصص‌ترین متخصصان، پس از نیم یا یک قرن، تمام یا بعض نظریاتشان منسوخ شده، اما انبیاء و معصومین کلامشان و نظریاتشان هم‌چنان مورد استناد است. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۶ ذیقعده ۱۴۴۵ @shabnamshabna

🔸 تبدیل رفح به گورستان نیروها و ادوات اسرائیلی 📡

العبد، محمدتقی بهجت بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین. از همان سال ۱۳۷۲ که نوجوانی ۱۵ ، ۱۶ ساله بودم و با ورود به قم، طلبگی‌ام را آغاز کردم، نام مبارک آیت‌الله العظمیٰ بهجت را زیاد می‌شنیدم و عشق و علاقه‌ی طلبه‌های نوجوان به ایشان، توأم با یک شور و شوق و هیجانی بود. دأب طلبه‌ها در ایام اعیاد و وفیات این بود به بیوتات علما و مراجع رفت و آمد می‌کردند و از فیض دیدارشان بهره‌مند می‌شدند؛ در این بین، جثه‌ی نحیف و چهره‌ی نمکین آقای بهجت با آن عمامه‌ی کوچک و ریش کم‌پشت، جذابیت دیگری داشت. همیشه برایم سؤال بود چطور ظاهر ایشان مثل سایر برجستگان حوزه نیست؟! اول صبح که از خوابگاه به حرم مراجعه می‌کردیم، سلامی عرض کنیم و برویم مدرسه‌ی المهدی عج برای شرکت در درس، آیت‌الله را می‌دیدم که در آن شبستان کوچک متصل به فضای ضریح مطهر، چگونه غرق در عبادت و مناجات با قاضی‌الحاجات است؛ گاهی در قنوت، گاهی در رکوع، گاهی در سجده، ... من هم مثل خیل مردم مشتاقی که با رد شدن از کنار آن مرد خدا، دستی به سر و دوشش می‌کشیدند و به سر و روی خود می‌مالیدند، به قصد تبرک این کار را می‌کردم، بی‌آنکه توجه داشته باشم اینها، مزاحمت برای آن پیر عابد زاهد است؛ هرچند او چنان مستغرق در یاد خدا بود گویی در یک بیابان تنها و تاریک به عبادت خدا ایستاده است! ازدواج که کردم، محل سکونتم، منزلی در کوچه‌ی ارک، نزدیک مسجد سلماسی بود. و همین نزدیکی به بازارچه‌ی گذرخان، مرا بر آن می‌داشت مایحتاج منزل را از آنجا تهیه نمایم. روزی بسته‌های خرید در دست، از مقابل مسجد فاطمیه (محل نماز جماعت آیت‌الله بهجت) رد می‌شدم، دیدم چند طلبه عمامه به دست، وارد مسجد می‌شوند! معلوم بود در آن روز عید، قرار است به دست آن عبد صالح خدا معمم بشوند. به دلم افتاد من نیز عمامه‌ام را به دستان مبارکش متبرک سازم! این بود که خریدها را پشت آبسردکن داخل حیات پنهان کرده، عمامه‌ام را روی دست گرفته، وارد شبستان شدم رفتم کنار آن طلبه‌ها نشستم، بی‌آنکه کسی بفهمد من جزء آنها نیستم. یکی‌یکی رفتیم جلو، و آیت‌الله بهجت ضمن دعایی، با دستان لرزانش عمامه را بر سرمان می‌گذاشت؛ واقعاً آن لحظه را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. شب‌های جمعه به مسجد فاطمیه مراجعه می‌کردم و از فیض اقتدا به حضرتش منتفع می‌شدم؛ هرچند فی‌الواقع درک حالات عجیب ایشان در نماز، اصلاً برای من ممکن نبود، اما همین که صدای گریه‌اش در نماز به گوشم می‌خورد، خودش خیلی بود. گاهی در مسجدش، از محضرش درخواست موعظه‌ای می‌کردم، گاهی طلب استخاره‌ای، و ... و این، همه‌ی استفاده‌ی من درمانده‌ی گم‌گشته‌ی راه‌نابلد، از آن یگانه‌ی روزگار بود؛ و افسوس و هزاران افسوس ... آن روز ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۸۸ را هیچ‌وقت دوست ندارم در ذهن مرور کنم! بعدازظهر بود که لب‌تاب را روشن کردم از اخبار و احوال روز باخبر شوم، به ناگاه، خبر ناگوار درگذشت آیت‌الله العظمیٰ بهجت مثل آواری بر سرم فروریخت. سراسیمه به یکی از دوستان زنگ زدم، او آمد و دونفری به بیمارستان حضرت ولی‌عصر عج مراجعه کردیم که آنجا به رحمت الهی واصل شده بود. در زندگی‌ام برای دومین بار با همه‌ی وجود در مرگ کسی ناله سر دادم؛ اولیش امام خمینی بود و حالا هم آیت‌الله العظمیٰ بهجت. روز تشییع پیکر مطهرش، قم یکپارچه عزا بود و گنجایشی برای جمعیت عزادار نداشت. آیت‌الله العظمیٰ بهجت، یکی از بزرگترین فقهاء و اصولیین معاصر بود که قدرش بر کمتر کسی معلوم و شناخته شد. بقیةالماضین، و در بین تمام علما و فقها و عرفا، ثروتمندترین مرد معنوی جهان بود؛ و این، وصفی دقیق و عمیق از وضعیت و روحیات و حالات آیت‌الله بهجت از زبان آیت‌الله العظمیٰ بهاءالدینی بود. سنگ مزارش در عین سادگی، بسیار باابهت است، رویش نوشته «العبد» ولی در حقیقت، تجلی عظمت نام جلاله‌ی الله را به دل می‌تاباند!!! رضوان خاص خدا بر روح و بدن آن سالک حقیقی شریعت و طریقت پراکندگی و سنگینی و بی‌حوصلگی از تک‌تک کلماتم هویداست؛ حقیقتاً در خودم نمی‌بینم از آن صدرنشین قله‌ی قرب رب‌العالمین چیزی بنویسم! لذا قلم را زمین گذاشته، از برملاساختن بیش از پیش رسوایی و بی‌چیزی خویش دست می‌کشم! آری؛ محتسب خواست که آید به تماشاگه راز دست رد آمد و بر سینه‌ی نامحرم ز والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته علی‌رضا احمدی دهبالایی (ایلامی) پنج‌شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ؛ ۷ ذی‌العقده ۱۴۴۵ @shabnamshabna

🔸لحظاتی دلهره‌آور از گرفتاری خانواده‌ای با فرزند نوزاد در سیل مشهد... 📡

🔸 منشأ ورودی سیلاب به میدان انقلاب مشهد 🔹 آب از کوهای اطراف میدان انقلاب ؛ با شدت هر چه تمام‌ تر وارد محیط شهری شد و در نهایت فضای عمده زیر گذر زیر آب رفت فوت شدگان به هفت نفر رسیده اند 📡

🔴 گروگان گرفتن کودک ایرانی توسط پلیس دانمارک ! 🔸️آقای مثلا حقوق بشر، اگر برای یک شهروند اروپایی در ایران همچین اتفاقی میفتاد بازهم سکوت میکردید ! تماشای کامل مستند بچه دزد در آپارات B2n.ir/bachedozd_BS

🔸حمله پهپادی مقاومت عراق به پالایشگاه نفت حیفا 🔹مقاومت اسلامی عراق اعلام کرد که بامداد امروز پالایشگاه نفت حیفا در فلسطین اشغالی را با پهپاد مورد هدف قرار داده است. 📡

🔸️احیای بیش از ۳۰۰ کارگاه و کارخانه راکد مازندران رئیس‌جمهور در فروگاه ساری: 🔹در دور اول سفر مصوباتی داشتیم که اقدامات خوبی انجام شد. در دور دوم نیز اقدامات دور اول را رصد می‌کنیم تا ببینیم چه نتایجی داشته است. 🔹خوشبختانه در این استان بیش از ۳۰۰ واحد تولیدی ازجمله کارگاه و کارخانه که راکد بودند احیاشده و به چرخه تولید بازگشته‌اند. 📡

📹 جمله معروف سنگ قبر #آیت_الله_بهجت ♨️ چیزی که در زندگی به دنبال آن بود... 🔰 بازنشر برشی از سخنرانی #حجت‌_الاسلام_راجی به مناسبت سالروز ارتحال آیت الله بهجت ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🌐 @shabnamshabna

بى اعتبار بودن مواهب مادى #نهج_البلاغه ▫️حَالُهَا انْتِقَالٌ، وَ وَطْأَتُهَا زِلْزَالٌ، وَ عِزُّهَا ذُلٌّ، وَ جِدُّهَا هَزْلٌ، وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ 🟤حال دنيا دگرگونى (دائمى) است و گامهاى محکمش لرزان، عزّتش ذلّت، برنامه هاى جدى اش شوخى، و بلندى اش عين سقوط است. ✍اما دگرگونى حال دنيا بر کسى پوشيده نيست چه بسا شبانگاه، بر تخت قدرت نشسته و قصد کشور گشايى دارد; ولى سحرگاه نه تن سر و نه سر تاج دارد! با يک گردش چرخ نيلوفرى نيرومندان سقوط مى کنند و ضعيفان به قدرت مى رسند و عزيزان ديروز ذليلان امروز مى گردند. اما متزلزل بودن گامهاى آن به آن علت است که قرارگاه انسان در اين جهان دائماً متزلزل است بر هر چيز تکيه کند ـ مال، ثروت، جوانى وسلامتى ـ همه امورى متزلزلند. و امّا اينکه عزّتش عين ذلّت است، عزّتهاى مادّى سبب وابستگيهاى شديد مى شود، وابستگيهايى که او را به ذلت مى کشاند و براى حفظ آن بايد در مقابل هر کس و ناکس سر فرود آورد.اما اينکه جدّ آن هزل و شوخى است علت آن ناپايدارى و سرعت زوال و عدم استقرار است و بلندى اش پستى است از اين رو که افراد بلند مقام براى حفظ قدرت خويش تن به پستيهاى فراوانى مى دهند و از افراد آلوده و کثيف براى حفظ قدرت خود بهره مى گيرند. 📘#خطبه_191 🌺🇮🇷 @shabnamshabna

روایتی زیبا از شهیدی که با زنگ ساعت نماز شبش، پیدا شد. #یادشهداباصلوات🌹 🌺🇮🇷 @shabnamshabna