eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
378 دنبال‌کننده
39.1هزار عکس
28هزار ویدیو
359 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 #خبر_فوری 🌷بازگشت ستاره ای از آسمان خانطومان ... 🕊پیکر مطهر شهید مدافع حرم "علیرضا بریری " در منطقه خانطومان تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. 🕊شهادت: ۱۶ اردیبهشت ۹۵ 💐شادی روح پرفتوح شهید صلوات 🌹
shabnam: 🔸#مدافع_حرم برای دفاع از سنگر اهل بیت و عمه سادات رفتی.. وچه خوب ب ما آموختی برای اهل خدا بودن باید در سنگر ولایت بود.. دعاکن لحظه ای سنگر راخالی نکنیم... #شهید_علیرضا_بریری #بابلسر #شهید_خانطومان #عشق_داره_برمیگرده @shabnamshabna
🔸حکم هیأت نظارت برای «نماینده سراوان» صادر شد 🔹هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس با تشکیل آخرین نشست به منظور بررسی رفتار محمدباسط درازهی،‌ برای این نماینده مجلس به تصمیم گیری نهایی و صدور حکم رسید. 🔹یک نماینده مجلس که خواست نام او منتشر نشود، درباره جزئیات تصمیم‌گیری هیأت مزبور در این رابطه اظهار داشت:به احتمال زیاد برای وی فقط بند الف و ب اعمال شود یعنی تذکر شفاهی و کتبی به همراه درج در پرونده؛ البته کسر حقوق هم خواهد داشت/
🔸فقط تذکر و کسر از حقوق! 🔹🔸 تصمیم‌گیری هیأت نظارت مجلس مجازات درازهی، را تذکر شفاهی و کتبی به همراه درج در پرونده و کسر از حقوق را لحاظ کرده است! ♦️یعنی این همه توهین به کارمند دولت، دروغ و درم به ملت، تهمت و تشویش اذهان عمومی، تفرقه انداختن بین مذاهب، اصرار و تکرار کار باطلش... فقط تذکر و کسر از حقوق؟؟!!! ♦️سرقت علمیش هم که دیگه بماند! ♦️البته همچنان منتظر استعفای درازهی هستیم ! اگر از صندلی مجلس بتونه دل بکنه!
shabnam: 🔸آمدی جانم به قربانت ... #شهید_علیرضا_بریری #خانطومان @shabnamshabna
🔸 تقدیم به بازگشت شهید خان طومانی، برادر رشیدم شهید بریری.بعد ۲سال به آغوش وطن. خوش آمدی برادر. ای زخم داران لحظه ی دیدار آمد خورشید من، خورشید ما ، تب دار آمد ای وای بر این لحظه های استخوان سوز پس کو؟ چه شد ؟ آن قامتِ رعنا و پیروز من با تو هستم ای مهاجر مرغ عاشق باتو سفیر سرزمینهای شقایق تو عشق را با خون پاک خود نوشتی من شک ندارم تو ز مرغان بهشتی پرواز کن ، اینجا وداع آخرین است اینجا که نامش خطه ی زرد زمین است من دیده بودم نعش پاک یاسمن را یک استخوان خفته در دام کفن را من دیده بودم اشک سرخ همسرت را تابوت سنگین سکوت مادرت را با خاطراتت روزه مان را باز کردیم صورت نبود ُ استخوان را ناز کردیم ای وای بر این لحظه های استخوان سوز پس کو؟ چه شد؟ آن قامت رعنا و پیروز اشک زلال همسرت را کس نفهمید فریاد سرخ مادرت را کس نفهمید ای وای بر آنان که با داغت غریبند آنان که از اندوه هجرت بی نصیبند ای وای بر آنان که سر در لاک کردند یاد تو را از سینه هاشان پاک کردند مابیرق سبز شما را پاسداریم در هجرتان غمگین ولیکن استواریم خوش آمدی ای همسفر، یار قدیمی خوش بادتان با خیل خوبان همنشینی خوش بادت ای عباس را یاور؛ برادر سردارِ خان طومانیِ سالارِ بی سر خوش بادت این پرواز در اوجِ دلیری برگشته ای تنها ز خان طومان ...بریری ؟؟؟ از رادمهر و از رجاییفر خبر کو؟ بلباسی و جمشیدی مادر خبر کو ؟ خوش آمدی جان برادر، ناز شستت مانده عَلَم در اوج، روی هر دو دستت ما را به غیر کویتان، آرامشی نیست آری برادر جز شهادت خواهشی نیست "آرزو ولیپور"
shabnam: 🔸ای زخم داران لحظه ی دیدار آمد خورشید من، خورشید ما ، تب دار آمد ای وای بر این لحظه های استخوان سوز پس کو؟ چه شد ؟ آن قامتِ رعنا و پیروز 📸تصویری از وداع پدر شهید مدافع حرم " علیرضا بریری" در معراج شهدا @shabnamshabna
shabnam: 🔸ای وای بر این لحظه های استخوان سوز پس کو؟ چه شد؟ آن قامت رعنا و پیروز اشک زلال همسرت را کس نفهمید فریاد سرخ مادرت را کس نفهمید "آرزو ولی پور" 📸تصویری از وداع جانسوز همسر شهید مدافع حرم " علیرضا بریری" در معراج شهدا @shabnamshabna
به درختان نگاه کن، به پرنده‌ها نگاه کن، به ابرها نگاه کن، به ستارگان نگاه کن.... اگر چشم دیدن داشته باشی خواهی دید که کل هستی در سرور و شادمانی است همه چیز فقط شاد است درختان بی هیچ دلیلی شادند، آنها قرار نیست نخست وزیر و یا رئیس جمهور بشوند و قرا نیست ثروتمند بشوند و هرگز حساب بانکی نخواهند داشت. به گل ها بنگر گل ها بی هیچ دلیلی به گونه های باور نکردنی شادنند... اوشو
براي کسي که مي‌فهمد، هيچ توضيحي لازم نيست و براي کسي که نمي‌فهمد، هر توضيحي اضافه است ! آنان که مي‌فهمند عذاب مي‌کِشند و آنان که نمي‌فهمند عذاب مي‌دهند ! مهم نيست که چه "مدرکي" داريد ، مهم اين است که چه "درکي" داريد ! خدایا ... راهی نمی‌بینم ! آینده پنهان است ... اما مهم نیست ! همین كافی‌ست كه تو راه را می‌بینی و من تو را ... . @sjabnamshabna
غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند. مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید: «اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟»  غلام گفت: «خداوند مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»