#همسرداری
💠 از مهمترین #اصول در جلوگیری از دعوای زن و شوهری و عصبانیت و #بدزبانی همسر این است که #قِلِق همسرتان را بشناسید و بهانهی #عصبانیت و بدزبانی او را ایجاد نکنید.
✅ لازمهی اینکار، #تفکر نسبت به کوچکترین گفتارها و رفتارهای خودمان است.
👈 و البته نتیجهی اینکار، محبوبیت شما و اصلاح #تدریجی صفت ناپسند همسر و #شیوه تعاملمان با همسر است.
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
Mohammad Alizadeh - Hamsafar (1).mp3
3.55M
💖
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
Majid Kharatha - Dardet Be Tanam (128).mp3
4.21M
❤️
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
دلت را به هر کسی نسپار
این روزها مردم از سپرده
بهره میخواهند ...
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمایی از بالای چالکندی دزفول ...
آب و هوای باورنکردنی این روز های طبیعت خوزستان
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#تربیت
🌀 توانایی بچه ها را درحد متعادل تایید کنید، از این وربوم نیفتیم و آن قدر تأیید کنیم که خودشیفتگی ایجاد کنیم.
✅ وقتی تأیید بیش از حد کنیم به خصوص اگر بدون توصیف از کودک تعریف و تمجید کنیم مثلا: کارت عالی بود، بی نظیری، ماهی و... ، خوب بچه با خودش فکر می کند که من می خواستم بی نظیر باشم، شدم دیگه!! انگیزه از بین می رود.
خیلی از بچه هایی که انگیزه در درونشان مرده به این علت است با تأیید زیادی به پایین آمده اند و توان بالا رفتن ندارند.
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی
خانه و خانواده
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
مهارت های زندگی
📼 این قسمت : دعا و آرامش
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوستالوژی
آیا همه عقاید قابل احترام هستند؟
✍️رایج شده که میگویند :
باید به عقايد دیگران احترام گذاشت" ؛ اگر احترام به معنای بدل نکردن اختلاف نظر به خشونت در عمل است ، این سخن سنجیدهای است . ولی اگر مراد آن است که من میتوانم نسبت به عقیدهی شما بیتفاوت باشم ، میشود در آن مناقشه کرد !
من وقتی میتوانم نسبت به عقیدهی شما
بیتفاوت باشم که عقیدهی شما هیچ تاثیری در زندگی من نگذارد و مرا از حقی محروم نکند . اگر همسایهی من به پانزده خدا باور داشته باشد ، ولی این باور او باعث نمیشود زبالههایش را جلوی خانهی من بریزد و مزاحمت صوتی و روانی برای من ایجاد کند ، من به عقیدهی او دربارهی خدایان احترام میگذارم ؛ یعنی به آن اهمیتی نمیدهم !
ولی اگر عقايد دیگری بر زندگی من اثری مستقیم یا نامستقیم بگذارد ، دیگر احترام بیمعناست ! من باید به آن عقیده اهمیت بدهم . باید با شما وارد گفتوگو شوم . اگر اهل گفتوگو نیستید هر قدم عملی را بردارم برای اینکه از تاثیر عقايد شما بر زندگی خودم بکاهم . باید بتوانم از تحمیل عقايد شما بر زندگی خودم پیشگیری کنم.. !
#محمدرضا_مهدوی
#روانشناس_بالینی
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
قارقار، قارقارک - @mer30tv.mp3
4.89M
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما
👶👧
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#حکایت 3 پند گنجشک
حکایت کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم خرید تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم. مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى که همه جا را دیده و همه چیز را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت:« پندهایت را بگو.»
گنجشک گفت:« پند نخست آن است که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، اندوه مخور و ناراحت مباش برای این که درصورتی که آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچگاه زائل نمى شد. ديگر آن که درصورتی که کسى با تو سخن محال و غیر ممکن گفت به آن سخن اصلاً توجه نکن و از آن درگذر.»
مرد، وقتی این دو موعظه را شنید، گنجشک را ازاد کرد. پرنده کوچک پر کشید و بر درختى نشست. زیرا خود را ازاد و رها مشاهده کرد، خنده اى کرد. مرد گفت:« پند سوم را بگو!»
گنجشک گفت:« پند چیست! ؟ اى مرد ساده، ضرر کردى. در شکم من دو گوهر است که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت آزاد شوم. درصورتی که مى دانستى که چه گوهرهایى پیش من است به هیچگاه مرا آزاد نمى کردى.»
مرد، از شدت غضب و حسرت، نمى دانست که چه کند. دست بر دست مى مالید و گنجشک را فحش مى داد. یک دفعه رو به گنجشک کرد و گفت:« حال که مرا از آن گوهرها محروم کردى، اقلاً آخرین پندت را بگو.»
گنجشک خاطرنشان کرد:« مرد احمق! با تو گفتم که درصورتی که نعمتى را از کف دادى، ناراحتی نشو، ولی اکنون تو غمگینى که چرا مرا از دست داده اى. همچنین گفتم که سخن محال و غیر ممکن را نپذیر ولی تو هم اکنون پذیرفتى که در شکم من گوهرهایى است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم! ؟ پس تو سزاوار آن دو موعظه نبودى و نصیحت سوم را هم با تو نمى گویم که قدر آن نخواهى دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.»
🌜🌘👇
@shabsobh
@Matn_Geraf
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید