#همسرانه
همسر شما همونی میشه که مدام به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تو گوشش میخونید! پس همیشه او را با صفتهای زیبای زیر صدا کنید...
🔹 بخشنده
🔸 با گذشت
🔹 سلطان دل
🔸 مدیر و مدبر
🔹 همسری فداکار
🔸 خانواده دوست
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
1_3232793937.mp3
8.54M
💕
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
رازهای بد نباید راز بمانند...
کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را ناراحت میکنند یا به او آسیب میزنند حرف بزند. کودک باید یاد بگیرد که بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد. رازهای خوب (مثلا خرید پنهانی هدیه) را میتوان مخفی نگه داشت اما رازهای بد را باید به فرد مورد اعتماد گفت.
برای اینکه کودک بتواند چنین کند باید اعتماد به نفس داشته باشد و نترسد با گفتن اتفاق رخ داده تنبیه میشود.
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
#ایرانگردی
#آبشار_زیبای_ماربره
در ٢۰ کیلومتری جادهی دره شهر به سمت پلدختر و در بین دو روستای آرمو و کل سفید قرار دارد.
دره شهر یکی از شهرستانهای کوهپایهای کبیرکوه از رشته کوه زاگرس در استان ایلام است.
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینروزا حتی قند شکستن هم نوستالژی شده یاد چی افتادین کلیپ و دیدین؟🤔
چقدر منتظر میموندیم برای روزایی که نوبت
قندشکستن بود تا گل قندا رو از لابهلای قندشکستهها پیدا کنیم گاهی هم دعوامون بشه با خواهر برادرا که کدوممون بیشتر از اون یکی گلا رو خورده
یاد اون روزا بخیر...
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande
#داستان_آموزنده
🔆اثر وضعی و اخروی اصلاح
«فضل بن عیاض» گوید: روزی شخص پریشانی، قدری ریسمان که عیالش بافته بود، به بازار برد تا با فروش آن، از گرسنگی نجات پیدا کنند. ریسمان را به یک درهم فروخت و خواست نانی تهیه کند که در این هنگام، دو نفر را مشاهده کرد که به سبب یک درهم با یکدیگر نزاع میکنند و سر و صورت یکدیگر را مجروح نموده و به نزاع خویش هم ادامه میدهند.
آن شخص جلو آمد و گفت: یک درهم را بگیرید تا نزاع شما تمام شود و این کار را کرد و بین آنان را اصلاح نمود و باز با تهیدستی به منزل رهسپار شد و داستان را برای همسرش نقل کرد، او نیز خشنود گشت.
آنگاه زن اطراف خانه را جستجو کرد و لباس کهنهای را پیدا نمود و به شوهر خود داد تا مرد لباس کهنه را به بازار آورد؛ ولی کسی از او نخرید. دید مردی ماهی گندیدهای در دست دارد. گفت: بیا معامله و معاوضه کنیم. ماهیفروش قبول کرد. لباس کهنه را داد، ماهی فاسد را گرفت و به منزل آمد.
زن مشغول آماده کردن ماهی شد که ناگهان چیزی قیمتی در شکم ماهی یافت و به شوهرش داد تا به بازار ببرد و بفروشد.
آن را در بازار به قیمت خوبی (دوازده بدره) فروخت و به منزل مراجعت کرد. چون وارد خانه شد، فقیری بر در آواز داد: ازآنچه خدای به شما داده مرا عنایت کنید. آن مرد همه پولها را نزد فقیر گذاشت و گفت هر چه میخواهی بردار، فقیر برنداشت ولی چند قدم نرفته بود که مراجعت نمود و گفت: «من فقیر نیستم، فرستادهی خدایم، خواستم اعلان کنم که این، پاداشِ احسان شماست که میان آن دو نفر را اصلاح و سازش دادید.»
نمونه معارف، ج 1، ص 218 -فرج بعد الشدّه
امام صادق علیهالسلام فرمود: «صلح دادن بین دو نفر مردم از دو دینار صدقه دادن بهتر است.»(1)
اصول کافی، ج 2، ص 167
🌛🌒👇
@shabsobh
تجارت هوش - @mer30tv.mp3
4.2M
#قصه_کودکانه
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما
👧👶
🌛🌒👇
@shabsobh
@time_khande