من کھ تسبیح نبودم ، تو مرا چرخاندے
مشت بر مهرھ تنهایێ من پـیچـاندی
مهر دستاݩ تو دنبال دعایۍ می گشت
بـارها دور زدے ذهݧ مرا گرداندی
ذکرها گـفتی و بر گفتہ خود خـندیدێ
از همین نـغمھ تاریڪ مرا تـرساندێ
بڕ لبت نام خدا بود ، خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود و مرا رقـصاندے!
دست ویرانـگر تو عادت چرخیدݧ داشت
عادتت را به غلط چرخھ ایمان خواندی!
قلب صد پارھ من مهره صد دانه نبود❌
تو ولی گشتۍ و این گمشده را لرزاندے
جمع ڪن: رشتہ ایمان دلم پـاره شدَست
من ڪہ تسبیـح نبودم ، تو چرا چرخاندے؟
#یکم شعر:)
هدایت شده از لفتبدین
زمان:
حجم:
346.9K
مࢪاسمشھیدحَسنعبدالݪھزادہ🌿
-بانواۍحسینطاهڕے(:!
لشڪرزینبیون